کشتار در افغانستان به سادهگی توجیه شد
بعد از روی کار آمدن و فعالتر شدن گروه تروریستی داعش در افغانستان، نگرانیها از این فعالیت بیشتر شده و دولت هم بارها به صورت نمایشی و تبلیغاتی بر نابودی این گروه تاکید کرد.
با گذشت مدتی، دولت اعلام کرد که داعش در شرق افغانستان از بین رفته و نابود خواهد شد؛ اما از این گفتهها چند روزی نگذشته بود که حضور این گروه در شماری از ولایتهای شمالی کشور نیز تائید شد که نهتنها ادعای دولت را زیر سوال برد؛ بلکه بر ناکامی امنیتی و کشفی دولت نیز مهر صحه گذاشت.
با حضور داعش در افغانستان از نزدیک به دو سال پیش، حوادث ناگوار؛ خونبار، قتلعام، فاجعه و سربریدنهایی صورت گرفته که بیشتر آنها یک قوم و یا یک مذهب خاص را هدف قرار داده است.
این حوادث از جنبش روشنایی گرفته تا تیوره غور، مسجد جوادیه هرات، الزهرا، کارته سخی، چهارراهی زنبق، باقرالعلوم کابل، میرزاولنگ سرپل و مسجد امامزمان (عج) کابل که ناگوارترین آنها بوده، خونهای زیادی را ریخته و سرهای زیادی را بریده است.
بعد از تمام این حوادث، نهادهای دولتی و رهبران حکومت وحدتملی تنها به تقبیح کردن آنها اکتفا کرده و با شدیدترین الفاظ این حملات و رویدادها را نکوهش کردند.
نکته جالب توجه در این حملات مسوولیتپذیری گروه تروریستی داعش بود و از سوی دیگر طالبان مسلح به زودترین فرصت آن را رد کردند و نفوذ داعش در مراکز عمده پایتخت، یک بار دیگر گفتههای دولت در مورد نابودی این گروه را زیر سوال برد.
این حوادث خونبار در نوع خود وحشیانه و به دور از شئونات انسانی بود و نیاز داشت که دولت اقدامات جدیتری در قبال جلوگیری از رویدادهای مشابه روی دست گیرد؛ اما این کار صورت نگرفت.
اما بعد از حمله بر مسجد امامزمان (عج) در منطقه قلعهنجارهای شهر کابل، شاه حسین مرتضوی، سرپرست دفتر سخنگوی ریاست جمهوری واکنش جالبی به حملات مشابه بر یک قوم که داعش مسوولیت آن را گرفته، نشان داده است.
وی در صفحه فیسبوک خود با ذکر این که «این نظر شخصی من است» در تلاش شده تا پای دولت را به میان نکشد؛ در حالی که مرتضوی به صورت رسمی کارمند ارگ است.
در این نوشته مرتضوی ریختن خون مردم و شهروندان افغانستان که بسیار دلخراش اتفاق افتاده را به رویدادها در کشورهای همسایه و سوریه ربط داده است.
وی به نوعی در تلاش توجیه کردن قتلعام داعش برآمده و گفته است :«بیتفاوتی در برابر کسانی که به حیث سربازان «کرایی» و به منظور تامین منافع کشورهای خاص میجنگند، سبب شده است تا امروز همه تاوان یک جنگ اعلام ناشده «نیابتی» را بپردازیم.»
به عقیده مرتضوی :«تداوم این بیتفاوتی و بی مسوولیتی از سوی رهبران سیاسی، شورای علما، وکلا، روشنفکران و تحصیل یافتهها بر پیچیدگی وضعیت کمک میکند. ما تلاش کنیم تا جلو قربانی شدن فرزندان این وطن را در جنگهای نیابتی بگیریم.»
از دید سرپرست دفتر سخنگوی ارگ؛ وقت آن رسیده تا در برابر تابوتهایی که از «سوریه» میآید سکوت نکنیم، فرزندان ما به جای جنگ در میدان جنگ نیابتی بیایند امنیت وطن، مردم، و اماکن دینی خود را در کنار نیروهای امنیتی تامین نمایند. تاوان جنگ نیابتی برای ما سخت و سنگین است.
مرتضوی باورمند شده است :«البته همه میدانیم که در برابر دشمن بیرحم و جنایتکار نیز قرار داریم، آنان به غیر از جنایت با رویکرد تفرقه مذهبی هدف دیگری ندارند. بیداری و آگاهی مردم تمام فتنهها را به ناکامی منجر خواهد کرد.»
به هر صورت این توجیه از دید و قلم سرپرست دفتر سخنگوی ارگ هرچند شخصی هم باشد؛ جنبه دولتی میگیرد؛ چون پیش از این تمام موضعگیریها از جانب دولت بوده است.
اما بازهم این توجیه نمیتواند ناکارایی و ناکامی ارگانهای امنیتی کشور برای جلوگیری از قتلعامها و حملات مشابه را تائید کند و این مسئله به شدت رد میشود.
نمیتوان بخاطر جنگ در یک کشور دیگر، ارگانهای امنیتی را از وظیفه اصلیشان که تامین امنیت است؛ دور نگه داشت و باعث شد تا آنها از وظیفه «شانه» خالی کنند و به نوعی «خونریزی» در کشور را به شکل «کودکانه» توجیه کرد؛ چه بهتر بود که دولت برای تامین امنیت راهحل اساسی پیدا میکرد به جای اینکه برای خونریزی و قتلعام به دنبال توجیه باشد.
اگر اینطور میبود، میبایست برای خودکشی کردنها هم بهانهای پیدا میشد؛ چون بسیاری از جوانان افغانستان که به کشورهای دیگر مهاجر شدند، به دلیل عدم پذیرفته شدن درخواستشان، دست به خودکشی میزنند.