دانشگاه کابل، کندک نظامی برای دانشجویان؛ مرکز تعصب قومی و فساد اخلاقی
دانشگاه کابل، به عنوان نخستین نهاد آموزش عالی در افغانستان، در سال ۱۳۱۱ خورشیدی تاسیس شد. این دانشگاه با بیش از ۸۰ سال کار در عرصه آموزش در سالهای آخر دستخوش یک سلسه بحثهای تعصب برانگیز شده است. درج واژه دانشگاه در لوحه این نهاد تحصیلی یکی از بزرگترین چالش از که سالهاست توسط بعضی از حلقات مانع این کار میشوند.
بحث دیگر ترویج فساد اداری، اخلاقی و… در دانشگاه کابل است که سالهاست این شایعه دهن به دهن میان مردم و دانشجویان دانشگاه کابل، دانشگاه استاد ربانی و دیگر دانشگاههای خصوصی و دولتی می چرخد اما هیچ کس توانایی گفتن این خاطرات خود را ندارند.
اخرین اتفاق نحسی که در دانشگاه کابل افتاد، خودکشی دختری بود بنام زهرا خاوری دانشجوی سال آخر دانشکده وترنری دانشگاه کابل پس از این که برای پنجمین بار منوگرافش از سوی گل محمد طنین یکی از استاتید دانشکده وترنری کابل رد شد، دست به خودکشی زد و به زندگی خود نقطۀ پایان گذاشت.
اما چرا یک دختر با این همه امید و آرزو دست به خود کشی میزند و چرا یک باره چشم از همه چیز می بندد و پا روی همه خواسته ها و آرزوها میگذارد آیا مشکل اینقدر بزرگ میباشد که زهرا را ودار کرد که پا از این دنیا برون بگذارد و وارد یک فضای لایتنهایی شود؟ این همه پرسشهای است که باید برایش پاسخ یافت.
امین جویا یکی از دوستان و کسانی که زهرا در عرصه کارهای منوگرافش همکاری میکرد در صفحه فیسبک خود نگاشته است که «بیشتر اوقات تلفنی با هم صحبت می کردیم؛ گاهی هم از طریق مسنجر فیسبوک! از وقتی که کار روی تحقیق (فارم مرغداری) را شروع کرده بود، هر از گاهی که برایش زنگ می زدم، با شوخی می گفتم: “زهرا، اول احوال خودت را بپرسم یا جوجه مرغ هایت را؟”. با قهقهه آرام پاسخ می داد: “حالا که جوجه مرغ ها مهمتره؛ حتی برای خودم! یک تایش همین حالا به شدت مریض است و تب دارد…»
داستانهای در مورد زهرا نقل میشود اما تا حال هیچ نهادی به این قضیه آنچنانی رسیدگی نکرده و شاید در روزهای آینده با همکاری دانشجویان، خانواده زهرا و نهادهای عدلی پرده از این راز برداشته شود.
اما مظهر آزادی دانشجوی دانشگاه کابل به خبرگزاری خاورمیانه در مورد مشکلات و چالشهای که دانشجویان با آن دست به گریبان استند گفت که « مشکل دانشجو از لحظه ای است که یک آزمونی بنام کانکور را بابد برای ورود به دانشگاه سپری کنند و مظهر کانکور را شکنجه روحی خواند»
مظهر در ادامه گفت « در دانشگاه رویه استادان دانشگاه با دانشجویان رویه ارباب رعیتی است و استادان دانشجویان را رعیت فکر می کنند، دیگر این که مواد درسی که استادان دانشگاه برای ما میدهند پر از مشکلات است»
مظهر در گفتگوی خود با خبرگزاری خاورمیانه اظهار داشت که « دانشگاه کابل بیشتر به کندک نظامی شباهت دارد از دم در که وارد دانشگاه کابل میشویم با برخورد زشت پولیس که دم دروازه دانشگاه استند مواجه میشود، ما در داخل دانشگاه فضای باز نداریم»
آزادی در ادامه صحبتهایش از فضای بسته که در دانشگاه کابل وجود دارد قصه کرد و گفت که « ما نمیتوانیم حتی با دختران که همدرس ما استند و در مورد درس بحث کنیم، بخاطری که پولیس دانشگاه کابل ما را مورد آزار و اذیت قرار میدهند، همچنان ما اجازه برگزاری سیمینارهای عملی، شب شعر و دیگر برنامههای ادبی و فرهنگی را به تنهایی نداریم و باید در این مورد دیپارتمنت تایید کنند تا به ما اجازه بدهند.»
این دانشجو از نبود یک ژونال تحقیقی در دانشگاه کابل رنج می برد و می گوید که حتی مجلههای که از سوی استادان دانشگاه چاپ میشود، وزارت تحصیلات عالی از آنها حمایت نمیکنند و بعد از پایان سال وزارت تحصیلات عالی وقتیکه نتوانست بودیجه خود را مصرف کند شروع به رنگ کرد تعمیرهای دانشگاه میکند.»
مظهر از کمسواد بودن استادهای خود شکایت دارد و می گوید مواد درستی که برای شان توزیع میشود پر از مشکل است و برخورد استادان با دانشجو اصلاً درست نیست.
در مورد تعصب قومی این دانشجو گفت که « تعصب قومی از سوی کارمندان دانشگاه اعمال میشود، بخاطری که بعضی از دانشجویان وقتی که یک مکتوب مینویسند باید مصطلاحات ملی را رعایت کنند و از به کار بردن واژه دانشگاه، دانشجو و شبیه این واژه را مربوط زبان خود شان است بکار ببرند، و اگر بالفرض این را کنند با برخورد زشت کارمندان ریاست دانشگاه کابل مواجه میشوند و به کارشان هم رسیده گی صورت نمیگیرد.»
مظهر می گوید که تبعیض از سوی خود ادراه دانشگاه اعمال میشود و می گوید که «بعضی از اساتید دانشگاه برای دانشجویان که از دایکندی آمده اند و هزاره استند برای شان چپتر را به زبان پشتو توزیع میکنند و آنها اگر شکایت کنند در امتحان استاد با آنها محاسبه می کنند»
مظهر در مورد ترس دانشجویان از اعتراض به این همه تعصب که در دانشگاه جریان دارد میگوید « ۹۰درصد از دانشجویان به شدت ناراض استند و از ترس اینکه به سرنوشت زهرا دچار نشوند چیزی نمیگویند»
مظهر در آخر گفت که « استثناهای هم در میان استادان دانشگاه کابل وجود دارد، استند استادان که با دانشجویان روابط خوب دارند و چپترهای خوب تهیه میکنند»
در مورد چالشهای که بانوان در خوابگاه و دانشگاه کابل دارند تمنا توانگر یکی از کسانی که دو سال میشود فارغ شده است مشکلات خوابگاه را غذای نامناسب، امکانات غیری معیاری و نبود پرسونل طبی عنوان کرده به خبرگزاری خاورمیانه میگوید « در میان چهار سال دانشجویی، سه سالش را در خوابگاه اناث دانشگاه کابل گذراندم این خوابگاه حکایت کننده داستان های تلخی بود.
توانگر در ادامه گفت « هرشب دختری مریض میشد و پس از مدت طولانی که رنج میبرد با فریاد های هم اتاقها معلمه از خواب برمیخواست با هزاران شکایت و ناز راننده پیر را از خواب بیدار میکرد و تا دقایقی طولانی تر راننده پیر موترش را از خواب میپراند . موتر آهسته، آهسته که هرآن در مسیر راه پر دار و درخت دانشگاه می ایستاد دختران را به شفاخانه علی آباد میبرد»
تمنا در مورد تعصب در دانشگاه کابل می گوید « همیشه دانشگاه کابل بدترین جای برای دانشجوی بانو بود، از فساد اخلاقی استادها تا تعصب قومی، اکثر استادها وقتی می فهمیدند که یک دختر در کدر است از او تقاضاهای بیجا داشتند و اگر دانشجویان این امر سرباز می زدند اینها را با دادن چانس و دیگر راه تهدید میکردند.»
وی در ادامه اظهار داشت « برای خودم کسانی که مخالف قوم من بود خیلی صدمه زدند اند و بحثها بیشتر سلیقهای بود، تمنا گفت که من خودم شاهد بود که یک بار یکی از همصنفهایم چندین بار پروژه اش رد شد و دلایل که استاد می گفت موجه نبود.»
توانکر تاکید کرد که «مشکلات قومی و تعصب قومی از بالا جای سرچشمه میگرفت و این تعصب آهسته، آهسته به سطح پایین میامد.»
حال با این همه مشکل که در دانشگاه کابل وجود دارد نسلی که از دانشگاه فارغ میشوند چه گونه امید به آن باید داشته باشیم و چهگونه باید آینده مملکت را به این ها بسپاریم و یا حکومت چهگونه میخواهد آینده مملکت را در دست کسانی بگذارد که ۴ سال در یک مرکز که پر از تعصب بوده نفس کشیده اند.
این در حالیست که تنها کرایه موترهای زرهی رییس دانشگاه کابل هر شش ماه دو نیم میلیون افغانی میشود.
همچنان در تماس مکرر که با ریاست دانشگاه کابل داشتیم موفق نشدیم که نظر شان را در این مورد داشته باشیم.
ندیم پارسینا