درنگ بر خیزش های شمال کشور

دیریست که هر از گاهی  مهره های متشت مردمی  در ولایت های شمال  این دست و آن دست می شوند و بارقه از اعتراض را بر وضعیت موجود می آفرینند اما بلافاصله در کنش منفعلانه  حاکمیت  هضم می گردند  چنانچه  چند هفته قبل در اثر شورش و خیزش مردمی والی جوزجان از سمتش فرا رفت  و حرکت  مردمی را  ایستایی بخشید .

اما این بار وضعیت در تخار  فرق می کند  یا حکومت در مقابل خواسته های مردم  سر تسلیم فرود می آورد یا تخار به دست مجاهدین به  رهبری  جبهه ملی سقوط  خواهد  کرد

خیزش تخار  در واقع  بار دیگر  گفتمان  مقاومت  نیرو های شمال را  دنبال می کند  که با مدیریت شورای مجاهدین تخار  تهیه و تر تیب گردیده است احتمالا اگر این روند بر مبنای آنچه که مجاهدین شمال  طرح ریزی کرده اند درست مدیریت گردد  دیری نخواهد گذشت  که  پس لرزه های  این حرکت را  در حوزه مرکزی کشور  بامیان و هزاره جات و در حوزه غربی کشور  هرات  و در کل شمال  حتی در کابل شاهد خواهیم بود .

این حرکت ظاهرا  در دو بستر جاری می گردد یکی تصفیه حساب سیاسی با تیم  حاکم  و دیگر  گزینش  موقعیت مقاومت  در برابر سرا زیر شدن  نفرات  طالبان  در جغرافیای  حاکمیت  جبهه  ملی .

خیزش تخار  در حقیقت سخن از نوع تعامل  و همگرایی بین جمعیت و جنبش دارد  که در بستر خیزشذ مردمی  دارد  بارور می گردد  تا سرعت گذشت زمان را به نفع  خویش  رقم زنند .

جبهه شمال نیک می داند  که جو سیاسی دارد به  افق های  ناپیدای  سیاسی می انجامد  سخنهای در راستای تجزیه افغانستان  گنگ ومبهم بودن تداوم گفتگوی صلح  عدم تعیین خطوط  سرخ  در سیاست داخلی و خارجی  دولت  همه وهمه  دارد  در راستای شکل گیری یک جریان مقاوم در کشور می انجامد .

روند والی گریزی  اگر در صفحات شمال درست و هوشمندانه مدیریت نگردد  ناکامی بزرگی برای جبهه ملی به شمار میرود  زیرا دامنه طالبانیزم دارد از جنوب به سوی صفحات مرکزی و شمالی کشاند ه می شود  و تجربه  برکناری والی جوزجان می تواند  فرصت خوبی برای تصفیه حساب  سیاسی و  اولین گامهای مقاومت در بار طالبان در دروازه های جغرافیای حاکمیت شان  شمرده می شود .

و از طرف دیگر تا بر گذاری  انتخابات  نیرو های  جامعه  جهانی نیز به این رویکرد   خوشبینانه بر خورد می کند و نیرو های قوای مسلح افغانستان  نیز جانب احتیاط  را خواهند گرفت  و موضع بی طرفی  اتخاذ خواهند کرد چنانچه این رویکرد در حادثه جوز جان  دنبال شد .

لذاست  که احتمال می رود  حکومت  در باره خواستهای معترضین تخاری خویشتندارانه  عمل  کند و  به خواستهای مردم  سر تسلیم فرود آرد  و اما اگر  دیپلماسی  مساعد ساختن  بستر صفحات شمال  با مدیریت  مثلث کرزی  فهیم  خلیلی   و با تعقیب نمودن تیوری  نشست وگریز  تا انتخابات سال آینده  دنبال گردد   در سایه این بده بستان ها  خون های زیادی ریخته خواهد شد  و سقوط تخار و زمینه  سقوط دیگر مناطق سوق الجیشی و استراتیژیک  نظیر صفحات مرکزی را شاهد خواهیم بود  .

نادیده نباید انگاشت که تجربه تلخ  سقوط  بغلان و مزار و  جوزجان در دهه هفتاد سر آغاز  سر نگونی داکتر نجیب  دارد  مرحله به مرحله  دنبال می گردد  که  این  بار تخار در  محراق  توجه  قرار  گرفته  است .

جالب این جاست که باز جنرال دوستم  سلطان  تغییر نظام ها در راس این محور قرار دارد  .

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *