وحدت ملی در پرتگاه سقوط؛ نقش جان کری را کی بازی خواهد کرد؟

حکومت وحدت ملی که از ابتکارات جان کری وزیر امور خارجه آمریکا بود بعد از یک تفاهم سیاسی و انتخابات بدنام و جنجالی به وجود آمد و در آن زمان هم بحران به اوج خود رسیده بود، چون تیم اصلاحات و همگرایی خود را پیروز انتخابات می دانست و بعد از افشا سازی‌های تقلب و رای گوسفندی که بانی آن هم تا جای امرخیل رییس دبیرخانه کمیسیون مستقل انتخابات بود بحران اوج گرفت و تا سرحد اعلان حکومت مستقل پیش رفتند اما با مداخله جان کری این حکومت وحدت ملی برای دو سال ایجاد شد و حال که تقریباً چهار سال از عمر این حکومت می‌گذرد به هیچ از مواد توافق‌نامه ایجاد حکومت وحدت ملی عمل نکرده اند.

بعد از ایجاد حکومت وحدت ملی داکتر عبدالله رییس اجراییه انتخاب شد و ظاهراً ۵۰درصد قدرت را در اختیار داشت هیچ کاری چشم‌گیر برای بقای خود نکرد و این باعث شد که موج از مخالفت‌های شکل بگیرد و داکتر عبدالله متهم شد به ضعیف کردن جبهه مجاهدین و این اتهام میزان محبوبیت داکتر عبدالله را تا حدی آخر پایین آورد که آهسته، آهسته طرفداران خود را از دست داد و مردم از داکتر عبدالله فاصله کرفت.

این طرف ارگ ریاست جمهوری افغانستان نیز با استراتیژی که داشت در پی انحصار قدرت و تمرکزگرایی شد و این سبب شد که آهسته، آهسته موج‌های مخالف شکل بگیرد و این موج‌ها به امواج بزرگ تبدیل شد و حال دارد کم، کم تا نزدیکی‌های ارگ ریاست جمهوری نیز صدایش میاید و این صداها سبب رعب وحشت در ارگ و سپیدار شده است.

چون گفته می‌شود که داکتر عبدالله قرار است با رییس جمهور غنی در تکت انتخاباتی یا حکومت توافقی دیگر یکجا کار کنند و این نشه قدرت دارد این‌ها را وادار می‌کند که به هر کاری دست بزنند تا بقای خود را تضمین کنند مگر تاریخ گواه بوده که هر چیز یک نقطه اوج دارد و بعد از آن افت می‌کند.

بی امنیتی، بی بند و باری، سقوط ولایت‌های و لسوالی‌های، ایجاد گروه تروریستی داعش، قدرتمند شدن طالبان، انفجارهای قدرتمند، استفاده مادر بمب، حمله بر هوتل‌های ۵ ستاره، ترور، فساد و دها مشکل دیگر در دامن این حکومت پرورش یافت و این سبب شد که مردم به کافی از حکومت فاصله بگیرند.

ارگ ریاست جمهوری با تبعید جنرال دوستم و حذف احمد ضیا مسعود از تیم خود اشتباه غیر قابل جبران را انجام داد و حال در اطراف رییس جمهور غنی هیچ کس قدرتمند و بانفوذ نیست جز حکمتیار که آن هم در حدی نیست که مقابل احزاب قدرتمند دیگر قدعلم کند و این سبب شد که پلان‌های بزرگ ارگ را زمین گیر کند.

برکناری استاد عطا محمد نور رییس اجراییه جمعیت اسلامی یکی دیگر طشت‌های رسوای حکومت بود که به زمین افتاد و پشت پا زدن به فرمان ارگ توسط استاد عطا از اقتدار ارگ کاست و واکنش تند استاد عطا در مقابل ارگ و ریاست اجراییه میزان محبوبیت او را بالا برد و تا سرحدی که حال استاد عطا همه حکومت را به دوئل دعوت می‌کند و کسی جرئت برکناریش را ندارد.

اشتباه دوم که در این اواخر ارگ متقبل شد این بود که می‌خواهد یک هویت را بر همه ملت تحمیل کند و این کار سبب شد که افغانستان را در لبه پرتگاه سقوط ببرد، چون افغانستان کشور اقلیت‌ها است و در این کشور هیچ اکثریت وجود ندارد و به گفته آگاهان افغان واژه مترادف اوغان و پشتون است و پشتون فقط یک قوم اقلیت در افغانستان استند و این کشور مربوط ۱۴ قوم دیگر هم می‌شوند.

حال ارگ با استفاده از قدرت که دارد در داخل ارگ مراکز بایومتریک ساخته و اعضای بلندپایه حکومت را جمع می‌کند تا بایومتریک شوند و این کار احتمالن که سبب بحران و حتی تجزیه افغانستان را نیز مهیا می‌کند.

کاری دیگر را که ارگ ریاست جمهوری انجام داد و به ضررش تمام شد برکناری عبدالکریم خدام والی سمنگان بود، این برکناری یحتمل بخاطر شکستن کمر تظاهرات بود که استاد عطا قرار بود راه اندازی کند و این سبب شد که والی سمنگان به فرمان ارگ پشت پا بزند و این پشت پا زدن سبب شد که میزان اقتدار ارگ را در شمال افغانستان را حد اقل خودش برساند.

حال زمزمه‌های از تجریه، بحران، حکومت جدید، انتخابات زودهنگام و… میرود و این تمامیت‌خواهی، تمرکزقدرت، انحصار طلبی ارگ بود که افغانستان را تا اینجا کشانید، همچنان ریاست اجراییه نیز مقصر است که چرا در نخستین روزهای حکومت جلو خودکامه‌گی‌های ارگ ریاست جمهوری را نگرفت و حال که گپ به اینجا رسیده است واقعن نقش جان کری را کی بازی خواهد کرد؟

ندیم پارسینا

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *