واکاوی عمق استراتژیک پاکستان و آمریکا در افغانستان

حبرگزاری خاورمیانه – میز امنیت / پاکستان – طالبان – دفتر قطر – تجزیه

سرتاج عزیز مشاور امنیت ملی نخست وزیر پاکستان طی سفرش به کابل با وزیر خارجه‌ی کشور زلمی رسول در یک کنفرانس خبری گفت که پاکستان بالای طالبان تسلط کامل ندارد؛ اما نفوذ دارد و با استفاده از همین نفوذ می‌تواند در گفتگوهای صلح میان افغانستان و طالبان مسلح موثر واقع شود. سرتاج عزیز یاد آور شد که پاکستان فقط در روند صلح با افغانستان کمک می کند و در این بخش تضمین داده نمی‌تواند.

اما آیا واقعا پاکستان بالای طالبان تسلط ندارد؟ نفوذ پاکستان بالای طالبان تا چه حد است و بلاخره چگونه حکومت افغانستان می تواند از نفوذ پاکستان استفاده نماید؟

پیدایش طالبان

گروه طالبان در ۱۰ اکتبر سال ۱۹۹۴ میلادی برای نخستین بار در منطقه‌ی سپین بولدک ولایت کندهار ظاهر شدند و نام خود را تحریک اسلامی طلبای کرام نهادند. وزیر خارجه‌ی پیشین آمریکا سال گذشته در کانگرس این کشور به صراحت گفت که گروه طالبان و القاعده از طرف آمریکا بوجود آمده و حالا در مهار کردان آن ناکام مانده است. این طرح به کمک‌های مالی کشورهای عربی بخصوص عربستان سعودی از طرف پاکستان عملی گردید.

آمریکا می‌خواست تا از طریق طالبان نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد؛ اما بعد از حادثه ۱۱ سپتمبر و بعد از آن‌که آمریکا خواهان اسامه بن لادن رهبر گروه القاعده از طالبان گردید و طالبان از سپردن بن‌لادن سر باز زد طالبان مورد خشم آمریکا قرار گرفت و باعث این‌ گردید که حکومت طالبان از طرف آمریکا ساقط گردد.

پاکستان می‌خواست از طریق طالبان عمق استراتیژیک خود را در افغانستان حفظ نماید و در جریان حاکمیت طالبان توانست که این امر را تحقق دهد. اما بعد از فروپاشی رژیم طالبان پاکستان از اهداف خود کوتاه آمد.

کشورهای عربی بخصوص عربستان سعودی می‌خواستند از طریق حمایه‌ی طالبان تحت نام جهاد از یک سو نفوذ خود را گسترش دهد و از سوی دیگر اتباع یاغی خود را که از دولت این کشور تمرد کرده بودند از سعودی دور نگهداشته تا باعث برهم زدن اوضاع داخلی این کشورها نه گردند. کشورهای عربی همچنان خواهان وسعت سلفیت بودند و این پدیده در وجود طالبان و القاعده به خوبی قابل گسترش بود.

‌‌نفوذ پاکستان بالای طالبان

با سقوط رژیم طالبان اعضای این رژیم به آن طرف خط دیورند پناه بردند و در سایه‌ی نفوذ پاکستان مستقر شدند. فعالیت و مستقر شدن طالبان به مناطق قبایلی محدود نه ماند؛ بل در شهر های بزرگ پاکستان (لاهور، کراچی و …) نیز گسترش یافت.

در سال ۲۰۰۶ گروه طالبان یک‌بار دیگر سر بلند کردند و مخالفت خود را با حکومت افغانستان و نیروهای خارجی مستقر در افغانستان آغاز نمودند. سازمان استخباراتی پاکستان (آی اس آی) متهم است که از این گروه حمایت می‌کند و به اثر تشویق و سعی آی اس آی این گروه علیه نیروهای داخلی و خارجی در افغانستان می‌جنگد.

تمام فعالیت طالبان و تاحدی فعالیت‌های گروه القاعده از خاک پاکستان رهبری می‌شود و همین باعث شده که متهم اصلی سازمان استخباراتی پاکستان باشد. گواه این امر کشته شدن اسامه بن لادن رهبر گروه القاعده در سال ۲۰۱۱ در نزدیکی مرکز پاکستان اسلام‌اباد در منطقه ” ایبت‌آباد ”  است.

نه تنها این‌که اعضای گروه طالبان در پاکستان زندگی می کنند؛ بل اعضای فامیل شان نیز در خاک پاکستان زندگی می‌کنند. اما هر از گاهی که بعضی از اعضای طالبان خواستار گفتگو با دولت افغانستان شده اند از طرف سازمان استخباراتی پاکستان دستگیر گردیده اند او این آی اس آی است که باعث جلوگیری گفتگو‌های صلح افغانستان شده است.

فعالیت‌های اخیر طالبان در مقابل دولت افغانستان و نیروهای خارجی و حمایت پاکستان از این فعالیت‌های نشان‌دهنده‌ی نفوذ پاکستان بالای این ‌گروه است. همچنان گروه که از طرف یک‌کشور بمیان آمده باشد و در حال حاضر اکثریت تمام اعضای این‌گروه در خاک همین کشور وجود داشته باشند و فعالیت‌های خود را با همکاری سازمان استخباراتی آن عیار نماید چگونه می‌تواند که از نفوذ آن در آمان باشد؟

موقف پاکستان در قبال افغانستان

بعد از گشایش دفتر طالبان در قطر سازمان استخباراتی این کشور ادعا نمود که این دفتر به اساس طرح آی اس آی گشایش یافته است. در برابر این ادعای پاکستان امریکا واکنش جدی نشان نداد. دلیل عدم واکنش آمریکا هم‌سویی این دو کشور است. آمریکا و پاکستان خواهان واگذاری بعضی از ولایات افغانستان؛ بخصوص ولایات جنوبی به طالبان است.

سرتاج عزیز مشاور نخست وزیر پاکستان قبل از سفر به افغانستان، به عمر داوودزی سفیر افغانستان در اسلام‌آباد در باره‌ی واگذاری بعضی از مناطق افغانستان به طالبان گفتگو کرده بود. سرتاج عزیز یادآور شده بود در صورتی‌که دولت افغانستان مناطق جنوبی را به طالبان واگذار نماید این امر باعث صلح و ثبات در افغانستان خواهد شد. آمریکا نیز بطور غیر مستقیم خواهان عملی شدن همین طرح است.

پاکستان می‌خواهد تا از طریق عملی شدن این طرح و واگذاری مناطق جنوبی با طالبان اهداف ذیل را تعقیب نماید:

  1. با واگذاری مناطق مزبور نفوذ پاکستان هر چه بیشتر خواهد شود؛
  2. نفوذ رقیب اصلی پاکستان یعنی هند در این مناطق رو به کاهش خواهد نهاد و حتی از بین خواهد رفت؛
  3. باعث جلوگیری از فعالیت جدایی‌طلبان بلوچ خواهد شد؛
  4. داعیه پشتونستان خواهی را از بین خواهد برد.
  5. از این طریق می‌تواند نفوذ خود را به مناطق دیگر افغانستان گسترش دهد.

افغانستان

حکومت افغانستان گشایش دفتر قطر را دسیسه‌ی از طرف پاکستان، امریکا و بعضی از کشورهای دیگر برای تجزیه افغانستان دانست و شدیداً با آن مخالفت کرد. در اثر مخالفت افغانستان و فشار بالای آمریکا مبنی بر امضا نه نمودن سند امنیتی کابل-واشنگتن پرچم و لوحه‌ی طالبان از دفتر قطر پایین آورده شد و این امر باعث چند دستگی نمایندگان طالبان در قطر گردید که در نتیجه تمام نمایندگان طالبان دفتر قطر را ترک کردند.

همچنان دولت افغانستان خواست سرتاج عزیز از عمر داوودزی را خلاف تمام عُرف‌های قبول شده‌ی دیپلوماتیک دانست و دراین بخش خواهان وضاحت پاکستان گردید.

در واکنش به دفتر طالبان در قطر و گفته‌های سرتاج عزیز رییس جمهور کرزی از سفر به پاکستان امتناع ورزید و یاد آور شد؛ تا وقتی‌که پاکستان در قبال افغانستان صادق نباشد به این کشور سفر نخواهد نمود. این موقف رییس جمهور کرزی با سفر سرتاج عزیز به کابل تغییر نه نمود.

افغانستان می‌خواهد که پاکستان به‌طور صادقانه در روند صلح با افغانستان همکاری نماید. اما از آن‌جاییکه تصمیم گیرندگان اصلی پاکستان نظامیان این کشور هستند، اسلام آباد در این روند همکاری نخواهد نمود کما این‌که منافع پاکستان حفظ گردد.

نظامیان پاکستان خواهان عمق استراتیژیک در افغانستان هستند و همچنان می‌خواهند که نفوذ هند در افغانستان به حداقل کاهش یابد.

نتیجه

نفوذ پاکستان بالای طالبان در نبرد و در روند صلح آشکار است؛ اما حکومت افغانستان نه توانسته که از این نفوذ جهت تامین منافع ملی استفاده نماید. دلیل این امر عدم سیاست خارجی و پالیسی روشن دستگاه دیپلوماسی افغانستان است. حکومت افغانستان در طی دوازه سال گذشته نتوانسته است که میان کشورهای متخاصم توازن را حفظ نماید. از همین جهت است که برعلاوه‌ی روند صلح در اکثر موارد با چالش‌های جدی مواجه شده است. حکومت در شرایط خواهد توانست از نفوذ پاکستان استفاده نماید، که سیاست خارجی خود را بنابر منافع ملی تعریف و تشخیص نماید. همچنان ضرورت است که حساسیت‌های منطقه‌یی را درک نموده و در روشنی آن اقدامات جدی نماید. در پیروزی روند صلح ضرورت است تا افغانستان با استفاده از مراجع بین‌المللی بالای پاکستان فشار بیاورد.

نویسنده : مجیب الرحمن صافی

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *