برخوردهای مدنی با پیمان امنیتی سطحی بود

خبرگزاری خاورمیانه / میز اندیشه

پیمان امنیتی و فقدان الترناتیو و راهبرد همکاری های دائمی با امریکا علیرغم فشار های وارده مخالفان و موافقان چه در بستر کنشهای داخلی و چه در بستر دیپلماسی خارجی هنوز هم در هاله از ابهام قرار دارد .

امریکا و قدرتهای غربی و کشور های که همسویی با سیاست های امریکا در منطقه دارد مسرانه از کرزی می خواهند که باید این پیمان نهایی شود در قطب مخالف کشور های که مخالف حضور امریکا در منطقه اند و از حضور دائمی غرب در کشور در هراس اند در خفاء و در جلاء میخواهند این پروسه عقیم شود .

در داخل تنشها میان مخالفان و موافقان پیمان در دو طیف ایده الیسم دینی و راد یکالیسم مذهبی از یک طرف و لیبرالیسم توده ای و رئالیسم سیاسی از طرف دیگر جریان دارد اگر اینک تا جایی فرو کش کرده است

مخالفان پیمان که بیشتر تخالف شان مبنای دینی و مذهبی دارد و با استناد بر قاعده فقهی معروف نفی سبیل که بر خاسته از ایه کریمه ” لن یجعل الکافرین علی المسلمین سبیلا ” که تاکید بر حفظ عزت ملت مسلمه دارد و هیچگونه برتری کفار را بر مسلمانان توجیه پذیر نمیداند چنانچه که در مسئله تحریم تنباکو مرحوم میرزای شیرازی یکی از فقهاء اسلامی از این قاعده استفاده کرد و فتوای نفی قانون کاپیتالاسیون مرحوم ایت الله خمینی نیز ریشه در این قاعده داشت و همچنان فتوای تحریم قانون کاپیتالاسیون یا مصئونیت قضایی سربازان امریکا در عراق توسط آیت الله سیستانی برخاسته از همین قاعده فقهی است که بیشتر تاکید روی عزت و شرافت جهان اسلام را بر جهان کفر دارد .

لذاست دیدیم که موج عظیمی از رو حانیون و قشر ارزش گرای کشور مخالفت صریح شان را با مضئونیت قضایی سربازان خارجی در کشور اعلان کرده اند . کسانیکه موافق این پیمان هستند بیشتر روی حقیقت های موجود و عقلانیت سیاسی و رویکرد رئالیستی در قبال این پروسه تکیه کردند و مدعی شدند که در صورت عدم امضای پیمان کمک های بلا عوض خارجی ها قطع خواهد شد طالبان دو باره به صحنه بر خواهند گشت ارزش های دموکراتیک دوباره لگد مال خواهد شد حقوق شهروندی پامال خواهد شد و بالاخره افغانستان دو باره در کام هیولای دهه هفتاد سقوط خواهد کرد و جنگ خانه به خانه شروع خواهد شد .

آنچه در خور تامل است این است که بر فرض جریان های ارزش گراء گوی سبقت را از جریان های لیبرال بردند و پیمان امضاء نشد بدیهی است که کشور کشانده می شود به سوی پیش فرضهای که جریان لیبرال تیترکردند ـ وضعیت وابستگی اقتصاد به جهان بیرون ـ رجعت دوباره به جنگهای داخلی ـ روی صحنه آمدن دوباره طالبان و دهه فاکتور که می تواند افغانستان را به لجن بکشاند و یا برفرض گیرم که پیمان امضاء شد آیا سناریوی عدم متعهد بودن غربیها در قبال تعهدات شان خاتمه پیدا خواهد کرد معضل تروریزم حل خواهد شد ؟ ارزشهای دموکراتیک و حقوق شهر وندی نهادینه خواهد شد ؟ صلح به تعبیر کرزی به خانه های مان خواهد آمد ؟ این فاکتور هاست که باید چند و چون آن پرداخته شود و روی مدیریت آن کار گردد .

هردو طیف ارزشی و لیبرال باید در قبال امضای پیمان وعدم آن الترناتیو ارائه بدهند ـ باید از این دوطیف پرسید که برفرض این کرزی دست از یکدندگی خویش بر نداشت و پیمان به بن بست خورد گزینه پیشنهادی شما چیست ؟ شاید کشور های خلیج و امارات هشت ملیارد دالری که غربیها تعهد کرده اند در نبود عربیها بپردازند خب این که بودجه دوسال وزارت های تا گلو فرو رفته در فساد ما خواهد شد بعد چی ـ با طالبان چی باید کرد ـ ارتش و اردو را چی گونه تمویل کرد ؟ اقتصاد نا پویا کشور را چگونه پویا کرد ؟

خب شما که موافق امضای پیمان هستید گیرم کرزی مهره درشت امریکایی از آب درامد این همه نازو کرشمه فیلم بود کرزی پیمان را امضاء کرد چه تعهدی وجود دارد که طالبان از بین بروند فساد ریشه کن شود یا اصلا انتخابات بر گذار شود و دموکراسی نهادینه گردد مگر سوزان رایس صریحا نگفت که ما “عصای سحر آمیز نداریم ” تا یک شبه تمام مشکلات افغانستان را حل نمایم خب باید پذیرفت که افغانستان دچار مشکل بود در کام هیولای تروریسم سقوط کرده بود ولی حضور دوستان خارجی مضاعف بر مشکلات و مزید بر نارسایی ها شد . این رسالت تاریخی هر دو طیف است که گزینه بدیل و یا به تعبیر امروزی ها الترناتیو شما در قبال امضا ء و یا عدم آن چیست ؟

نویسنده  : رضا مهسا

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *