چرا سقوط می کنیم؟؟؟

10_talibanطالبان به ‌عنوان یک گروه جدید مسلّح در افغانستان نخستین ‌بار در سال ۱۹۹۴ ظهور کرده و سر زبان ها افتاد، این گروه بعد از سه سال موفق شدند تا شمار زیادی از ولایت های افغانستان به ویژه کابل را تصرف کنند.

اما بعد از حملات یازدهم سپتمبر در امریکا، کشورهای عضو ناتو به رهبری امریکا تصمیم به حمله بر مواضع طالبان در افغانستان گرفته و این گروه را از افغانستان عقب راندند.

اما حالا بعد از نزدیک به پانزده سال، طالبان حضوری فعال در افغانستان دارند و در بسیاری از ناامنی ها در کشور نیز دست دارند و مشکل سیاسی و امنیتی برای حکومت های افغانستان ایجاد کرده است.

در سالهای گذشته، طالبان در شماری از ولسوالیهای کشور حضور داشتند و به فعالیت های سیاسی شان مصروف بودند؛ اما به تازه گی نحوه جنگ این گروه با توجه به ظهور گروه تازه تاسیس «داعش»، تغییر کرده است.

طالبان به دنبال فعالیت های امنیتی شان، برای اولین بار توانستند شهری از افغانستان (کندز) را به تصرف درآورده و پرچمشان را در این شهر برافرازند؛ هرچند بعد از نزدیک به پانزده روز این شهر به صورت کامل از وجود طالبان پاکسازی شد؛ اما بعد از این اقدام طالبان، شمار دیگری از ولسوالیها در شمال، جنوب و غرب کشور نیز برای مدتی به دست طالبان سقوط کرد.

حال سوال این است که چرا شماری از مناطق کشور به دست طالبان سقوط می کنند؟

عتیق الله امرخیل، کارشناس مسایل نظامی کشور به خبرگزاری خاورمیانه گفت :«جنگ مسایل مختلف دارد، طرف مقابل هم جنگ می کند، افراد دارد و برای تشنج می آید.»

به گفته وی، حضور طالبان در بخشی مناطق و سقوط بخشی مناطق به دست آنها، دارای بعد خارجی و داخلی است که بُعد خارجی آن این است که کشورهای عضو ناتو و امریکا چندین بار اعلام کردند که تا سال ۲۰۱۸ شماری از مناطق به دست طالبان می افتد.

وی باورمند است که امریکایی ها آگاهی دارند که بسیاری از طالبان از مدارس پاکستان و وزیرستان به افغانستان آمده و یک قوت شدند و می توانند یک خطر برای امنیت افغانستان باشند.

از سوی دیگر، در صفوف طالبان از دیگر کشورهای خارجی از جمله چین، ازبکستان، چچن، تاجیکستان و کشورهای عربی حضور دارند که با قدرت به جنگ ادامه می دهند و به دنبال ایجاد آشوب در کشور هستند.

امرخیل بُعد داخلی این مسئله را این گونه بیان داشت :«ضعف در کشف و استخبارات و آگاهی دادن کامل به نیروهای امنیتی است و در کنار آن، در برخی مواقع سهل انگاری نیز صورت می گیرد.»

وی افزود که در صورت استخبارات اشتباه، دشمن موفق می شود که به اهداف خود دست یابد.

این کارشناس مسایل نظامی به ضعف مدیریت جنگ نیز اشاره کرده و افزود که از جمله مشکلات داخلی، ضعف مدیریت نیز است؛ زیرا نیروهای امنیتی کشور توانایی لازم برای دفاع از کشور را دارند؛ اما این توانایی به صورت لازم مدیریت نمی شود.

از سوی دیگر، هادی خالد، کارشناس مسایل نظامی و دفاعی به خاورمیانه گفت :«نه ضعف مدیریت است نه قدرت طالبان، بلکه مشکل اساسی، ضعف استخباراتی و کشفی است.»

به گفته وی، ارگانهای کشفی، گزارش های زیادی از حمله طالبان دارند؛ اما نمی توانند به درستی نیروهای امنیتی را «تغذیه اطلاعاتی» کنند و این امر باعث سردرگمی نیروها می شود.

در عین حال، منبع می گوید :«نیروهای امنیتی دفاعی کشور در سراسر کشور پراکنده هستند و تنها از پولیس نمیتوان وظیفه دفاع را داشت؛ چون وظیفه آنها تامین نظم است؛ اما طالبان به صورت دسته جمعی بالای مناطق حمله می کند که در بسیاری از آن مناطق اردوی ملی حضور ندارد و می توانند برای موقت آن منطقه را تصرف کنند.»

به باور خالد، زمانی که نیروهای امنیتی و دفاعی کشور به ساحه می رسند، به راحتی و با جان فشانی می توانند آن مناطق را دوباره تصرف کرده و طالبان را تلفات زیاد، به عقب برانند و اگر این امر به خوبی کشف و استخبارات شود، هیچ نقطه ای به دست طالبان نمی افتد.

مشکلات و کاستی های نیروهای امنیتی؟

با این حال، برای بازپس گیری مناطق تحت تصرف طالبان، به زمان زیاد نیاز است؛ وقتی که نیروهای امنیتی توان بازپس گیری را به خوبی دارد، مشکل در کجاست؟

در جواب به این سوال، هادی خالد گفت که مشکل قوای افغانستان این است که به دلیل عدم امکانات ترانسپورت، قدرت مانور سریع را ندارد، حمایه آتش ندارند، قوای هوایی کمکی برای حمایت از نیروهای زمینی به خوبی وجود ندارد.

به باور وی، اگر نیروهای امنیتی کشور به خوبی حمایت شوند، هیچ مشکلاتی از این دست به وجود نخواهد آمد.

در عین حال، عتیق الله امرخیل می گوید که قوای هوایی قوی و سلاح های ثقیله از کاستی های نیروهای امنیتی کشور است که تا حال به صورت کامل در اختیار آنها قرار نگرفته است.

به گفته وی، اکمالات مخالفین به اندازه اکمالات نیروهای امنیتی است و اگر نیروهای امنیتی از قوای هوایی کمکی برخوردار بوده و سلاح ثقیله نیز در اختیار داشته باشند، توانایی شان نسبت به مخالفان بیشتر است و با این امکانات، این توانایی بیشتر نیز می شود.

معامله و سهل انگاری!

اما در مورد سقوط شماری از مناطق، زمزمه هایی در رابطه با معامله و سهل انگاری مسوولان به گوش می رسد و گفته می شود که شماری از مقام ها برای سقوط یک منطقه از مخالفان امتیاز می گیرند.

در این مورد، عتیق الله امرخیل میگوید :«امکان دارد دشمن در حکومت رخنه کند و افرادی را تکمیل کنند و یک منطقه معامله شود.»

وی افزود که در این رابطه ممکن است که سهل انگاری از سوی مقامهای محلی صورت گیرد؛ اما مشکل اساسی ظلم و ستم شماری از افراد تحت نام «اربکی» و یا «پولیس محلی» است که متوجه مردم منطقه می شود.

به باور امرخیل، زمانی که مردم از نیروهای اربکی به ستوه آمدند با طالبان معامله کرده و آنها را در خانه هایشان راه می دهند و از آنها پشتیبانی هم می کنند.

وی همچنین به معامله مقام های محلی اشاره کرده می گوید که ممکن است معامله صورت گیرد؛ اما این معامله در سطح پایین ممکن نیست.

از سویی هم، هادی خالد می گوید که دولت برای رفع این مشکلات باید به صورت یک کمپلکس کار کند، خدمات ملکی، عدلی و عسکری به صورت همه جانبه باشد.

به عقیده وی، زمانی که فساد وجود داشته باشد، ارگان های عدلی، عدالت به خوبی تامین نکنند؛ چطور می توان از بخش عسکری انتظار داشت تا امنیت را به صورت کامل تامین کند.

این در حالی است که بعد از سقوط شهر کندز، نوعی تبلیغات سو نیز در کشور همه گیر شد و حالا با اعلام طالبان مبنی بر حمله بر بخشی از کشور، مردم آن منطقه از ترس حوادث کندز، منطقه را ترک کرده و به دیگر اماکن و ولایت ها پناه می برند.

خبرگزاری خاورمیانه

کابل – افغانستان

Author

About Author