پایتختی که در قرن ۲۱ تاریک است
از کمالات و فضایل شرکت برشنا که مسوولیت تنظیم و توزیع برق در کشور را بعد از یک داوطلبی به ظاهر «همهجانبه» به عهده گرفت، هرچه گفته شود، کم است.
این شرکت در قرنی (قرن ۲۱) که همهگان به دنبال اکتشافات بالاتر از برق هستند و در تلاش برای جایگزین کردن دیگر انرژیها به جای برق هستند، موفق نشده است که پایتخت را روشن نگه دارد.
کشورهای مدرن دنیا و در همین نزدیکی، همسایههای افغانستان در تلاش هستند تا با مصارف خودشان به اکتشافات بالاتر و مفیدتر برسند؛ اما برشنای افغانستان با پول خود مردم نمیتواند برق مداوم و روزانه تامین کند.
بهانههای این شرکت حالا دیگر برای همه مردم روشن شده است؛ به طور نمونه، «فلان پایه برق در فلان منطقه از شمال افغانستان از سوی مخالفان دولت تخریب شده است.» یا «برق کافی برای مشترکین در پایتخت نداریم.» و امثال آن بهانههای دیگر که به راحتی از زبان مسوولین یک شرکت «بیکفایت» و «ناکام» تراوش میکند.
با تمام مصارف و هزینههایی که صورت گرفته و در برق هم در قبال یک قیمت نامناسب و بالا در اختیار مردم افغانستان قرار میگیرد در قرن ۲۱؛ کابل به عنوان یکی از پایتختهای جهان در تاریکی به سر میبرد.
مسوولان برشنا نیز در هر بار پرسیدن خبرنگاران گفتهاند که در فصل زمستان مصرف برق مشترکین زیاد است و ترانسفارمرها توانایی تحمل این مصرف را نداشته و آنها مجبور هستند، پرچاوی بدهند.
اما با گذشت چند سال، پرچاوی برق از زمستان به تابستان نیز سرایت کرده و در طول دو سال اخیر برای دو ماه (۶۰روز) هم برق کابل به صورت مداوم در سراسر پایتخت برقرار نبود و هر روز پرچاوی جریان داشت.
این در حالی است که برشنا همیشه در پی بالا بردن قیمت برق برای مشترکین است و این روند به صورت «تصاعدی» در نظر گرفته شده و برای این که درآمد این نهاد خصوصی بیشتر باشد، بل برق به صورت دو ماه یکبار توزیع میشود تا هر مشترک مجبور به پرداخت پول بیشتر به برشنایی باشد که توانایی تامین برق مناسب را هم ندارد.
خدمات برشنا در افغانستان به مانند مالیهای است که کسبهکاران، سرمایهگذاران و کارخانهداران کشور در کنار دیگر قشرهای کار کشور میپردازند و از کمترین خدمات دولتی بهرهمند میشوند.
برشنا تنها کاری را که به صورت دوامدار میتواند انجام دهد و یا انجام داده است، گرفتن پول بل برق بوده که در صورت عدم پرداخت آن، برق را «قطع لین» کرده و برای نصب دوباره آن، مشترک نیاز دارد تا پول بیشتر از بل مصرفی خود بپردازد.
نکته بارز دیگر که شاید برای مشترکین برق «دردآور» است، توزیع «ناعادلانه» برق است که برای زورمندان برق دوامدار وجود دارد و برای این توزیع دوامدار، پولی هم موجود نیست و بسیاری از زورمندان و بزرگان و نهادهای حکومتی در قبال مصرف برق دوامدارشان، مبالغ هنگفتی از بل مصرفیشان را نپرداختهاند و شرکت برشنا در قبال آنها نتوانسته هیچ اقدامی انجام دهد.
فکرش هم در ذهن خطور نمیکند که اگر این مبلغ از مردم عادی، کسبهکار و یا غریب میبود، برشنا چه برنامههای «رنگارنگی» برای گرفتن این پول روی دست میگرفت.
در هر حال فعالیتهای فعلی و ناکام شرکت برشنا، تمام مردم پایتخت را با مشکل روبرو ساخته و کابلیان هیچ اعتمادی به این شرکت ندارند و باید برنامهای عملیتر و کاراتر روی دست گرفته شود.