لایه های پنهان مهاجرتِ میلیونی به غرب

بررسی مهاجرتِ کلان و میلیونی آوارگان مسلمان به غرب ؛ از زاویه های پنهانی که همگانی نشد .

شاید قطورترین دوسیه ی حقوق بشری از ابتدای قرن بیست و یک تا حال، پدیده ی مهاجرت آورگان کشورهای اسلامی عمدتا غرب و جنوب آسیا و شمال آفریقا به اروپا باشد پروسه ای که باید به نفع غرب در همه ی ابعاد تمام شود: استفاده از نیروی جوان، ارزان و قابل آموزش برای کارخانه های کلان چند ملیتی؛ استفاده از آوارگان زیر هجده سال برای ترمیم خلاء های جمعیتی کشورهایی که نرخ تولید مثل پایین دارند؛ وارد شدن افراطی های شورشی به کشورهای اروپایی و استفاده به موقع از آنان و انداختن بار مسئولیت به دوش مسلمانان و در پایان نیروگیری برای مبارزه مجدد در کشورهای خودشان در آسیا.

12571288_1148388021893783_542536764_n

اعتراضات محلی در سوریه در مرحله ی جنینی ابتدای امر طبیعی جلوه میکرد زیرا حافظ الاسد با نظام تک حزبی به طور قدرتمند بیشتر از سی و پنج سال رهبر بلامنازع سوریه بود و در استراتژی بین المللی خود عمدتا شرق گرا بود و شخصا هم به رویکرد تقابلی اش با آمریکا، شُهره ای خاص بین اعراب داشت و تا جایی که در کتاب خاطرات بیل کلنتون از قلم خودش آمده است که او از جمله مواردی که ترس داشت ” اندیشه ی سیاسی ” حافظ الاسد بود؛ اسد در دوران خودش مطلقا مدیریت استخباراتی و نطامی داشت و بالغ بر ده ها نهاد امنیتی بیناد گذاشت و بعد از خود زمینه را چنان مهیا ساخت که ملت سوریه به خرسندی تمام به انتخاب پسرش بشار اسد پرداختند؛ اما در بین همه ی این سازوکارها اقلیت های سیاسی اندکی هم بودند که منتظر فرصت تضعیف بشار اسد بوده تا بهانه های کوچک اما متواتر و پی هم ، دست به فعالیت های چشم گیر بزنند که ” بهار عربی ” این فرصت را برایشان مساعد ساخت .

بهار عربی در همه ی کشورهای عربی بخاطر سه پروژه بزرگ و مهم غرب کلید خورد.
بهار عربی در همه ی کشورهای عربی بخاطر سه پروژه بزرگ و مهم غرب کلید خورد.

بهار عربی در همه ی کشورهای عربی مدیریت شد . حقیقتا بهترین زمینه بود برای سه پروژه ی مهم :

  1. براندازی سیاسی : میدیریت برای سرکار آمدن آمران جدید مطیع چنانچه در مصر و تونس و لیبی … صورت گرفت .
  2. برندازی نظامی : تضعیف ، چندپارچه سازی و استخدام و یا ترور جنرال های ارتش های این کشورها
  3. استفاده ی اقتصادی : ترتیب دادن قراردادهای کلان تجارتی توسط آمران جدید سر کار آمده برای شرکت های غول و چند ملیتی غرب و از جمله قراردادهای تسلیحاتی و فروش سلاح

غرب آسیا برای ایالات متحده آمریکا دارای بیشترین اهمیت بود . عراق ، سوریه و لیبی ( آفریقا ) دارای نظام های نیوکمونیستی بودند؛ خانواده اسد ، خانواده قذافی و خانواده صدام در این سه کشور دوستی و کنش پذیری خود را از سوی مسکو حفظ کرده بودند لذا پنتاگون برای سرکوب و تجزیه ی اینها در قدم اول دلیل قانع کننده ی خود را داشت و آن مشخص است. رسانه های مطرح آمریکا برای دو مرتبه ی متوالی پوتین را قدرتمندترین مرد جهان معرفی کردند؛ ناتو علاقه نداشت این سه کشور که همه شان استراتژیک هستند در فصل نو جهان سیاست در پنجاه سال پیش رو ، در دایره ی مسکو عرض اندام کنند؛ لذا مدیریت جنگ در این سه کشور منطقی جلوه می کند .

برنامه برای پنجاه سال جنگ ، کلید خورد .

نقشه ی کلان این جنگ ، در حقیقت کل جهان است . ناتو برای برتری بر شانگهای با عزم جدی وارد کار شد و واشنگتن برای برتری بر همه ! جنگ سوریه بیشترین آواره و بی خانمان در جهان بجا گذاشت . آمار آوارگان در کشورهای اسلامی غرب آسیا و شمال آفریقا آوازه ی جهانگیر پیدا کرد . قوانین سازمان بین المللی مهاجرت در رسانه ها همه روزه به گوش مخاطبان دهکده ی جهانی می رسید و خبرهای تکان دهنده از کمیت و کیفیت اسفناک انسانی مخابره میشد تا اینکه غرب با اعلان غیرمترقبه به پذیرش آوارگان و پناهندگی اعلام کمک کرد و مرزهای خود را بصورت سازمان یافته مهیا و آماده گذاشتند و مهاجرت آغاز یافت و آنگلا مرکل خطاب به اتحادیه اروپا گفت : اینهایی که به سوی ما می آیند مسلمان اند آنها به مکه و مدینه نمی روند و سوی ما برای کمک می آیند باید به آنها کمک کرد !

خطاب به اتحادیه اروپا گفت: اینهایی که به سوی ما می آیند مسلمان اند آنها به مکه و مدینه نمی روند و سوی ما برای کمک می آیند باید به آنها کمک کرد!
مرکل، خطاب به اتحادیه اروپا گفت: اینهایی که به سوی ما می آیند مسلمان اند آنها به مکه و مدینه نمی روند و سوی ما برای کمک می آیند باید به آنها کمک کرد!

تعداد مهاجرین به اروپا از مرز یک ملیون گذشت؛ این آماری بود که چندی پیش سازمان بین المللی مهاجرت اعلام کرد . مافیای قاچاق انسان تشکیل شد و سفارت خانه های چند کشور دراین پروژه ی کلان مالی سهیم بودند. از آن جمله می توان گفت سفارت ترکیه در افغانستان توسط واسطه هایی در صدور ویزا پلان منسجم داشتند و گاها نشست های خاص در خود آنکارا دایر می کرند که عاید آن صدها میلیون دالر از جیب مظلومان بیکاری بود که فریفته و مفتون گفتمان پوشالی آسایش ، امنیت و کار در غرب شده بودند .

فرار مغزها از پایتخت های کشورهای اسلامی به دلیل نبود شغل، ناامنی و پایین بودن نرخ امیدواری به آینده کشورشان.
فرار مغزها از پایتخت های کشورهای اسلامی به دلیل نبود شغل، ناامنی و پایین بودن نرخ امیدواری به آینده کشورشان.

وجه دیگر اسفناک این مهاجرت اجباری این بود که بیشترینه ی مهاجرین و آوارگان به سوی غرب نیروهای اماده ی کار هستند دارای حد متوسط از آگاهی کاری . یعنی این مهاجرت از جنس مهاجرت های درون کشوری نبود که مهاجرین از جوامع روستایی به مراکز و کلان شهرها رفته که برای تبدیل شدن به شهروند نیاز به گذر زمان و صرف کردن امکانات زیاد و هزینه بر آموزشی باشد؛ بلکه این مهاجرت به اروپا حتا شامل فرار مغزها از پایتخت های کشورهای اسلامی به دلیل نبود شغل، نا امنی و پایین بودن نرخ امیدواری به آینده کشورشان بود و ما بالفعل، نیروهای کار خود را به روانه ی غرب ساختیم !

حالا وضعیت بغرنج تر شده است ؛آنهایی که خود را منجیِ بحران انسانی در کشورهای جنگ زده می خواندند و کشورهای خود را فراتر از مکه و مدینه اعلام کردند، حالا خود را آماده ی پذیرش پناهنجو نمی بینند و با روی دست گرفتن برنامه های تشویقی و روانی، پروژه ی مهاجرت وارد فاز نوینی می شود . بعد از پذیرش هزاران پناهجو، صدها هزار دیگر از آنها طبق پلانی که سنجیده شد، یا به کشورهای شان برمیگردند یا به ترکیه رفته و آنجا رویاروی پلان ده ساله ی جدیدی خواهند شد .

بعد از پذیرش هزاران پناهجو، صدها هزار دیگر از آنها طبق پلانی که سنجیده شد، یا به کشورهای شان برمیگردند یا به ترکیه رفته و آنجا رویاروی پلان ده ساله ی جدیدی خواهند شد.
بعد از پذیرش هزاران پناهجو، صدها هزار دیگر از آنها طبق پلانی که سنجیده شد، یا به کشورهای شان برمیگردند یا به ترکیه رفته و آنجا رویاروی پلان ده ساله ی جدیدی خواهند شد.

ترکیه به تازگی با دریافت مبلغ سه ملیارد دالر از سوی اروپا پناهجویان را در خاک خود ” نگاه ” میدارد و عامل تشدید این امر ، جنگ روانی در سطح جهان به دنباله ی انفجارهای مهیبی که در کشورهای اروپایی از جمله سه عملیات کلان در بروکسل رخ داد می تواند باشد . یعنی با نا امن سازی سوریه ، لیبی و افغانستان و دادن وعده ی کمک به آوارگان صدها هزار مسلمان وارد مرزهای اروپا شد و بعد از موفق شدن یک سوم ماجرا آنها را پس روانه ی شرق کردند با ناامن سازی شهرهای اروپایی و وعده ی کمک در ترکیه !

همه ی این ماجرا در حالی است که با پایان یافتن قراردهای صد ساله ی غرب و جنوب آسیا مانند دیورندِ افغانستان – پاکستان و سایکس – پیکویِ اقلیم کردستان ، چانه زنی ها بین بریتانیا ، آمریکا ، فرانسه و روسیه بالا گرفته است و نبرد برای خاورمیانه ی جدید یا همان NEW ORDER  نظم نوین از جنگ سرد وارد جنگ گرم شده است و صراحتا این شانگهای است به رهبری روسیه که در منطقه ی خود یعنی آسیا با وجود قدرت های در حال ظهور مانند چین ، ایران و هند علاقه به ترسیم نقشه ی جدید از سوی ناتو نیست یعنی تشکیل اقلیم کردستان و تجزیه ی عراق و فدرالی سازی سوریه . گرچه تا حال در کل ماجرای ” جنگ خاورمیانه ” این آمریکا است که ابتکار عمل را در ییشتر حوزه های اجرای پلان در دست دارد یعنی ضعیف سازی ارتش های قوی اطراف اسرائیل و تجزیه ی کشورها و تشکیل امارت های قومی – مذهبی و ترتیب دادن چرخه ی پول سازی برای پنتاگون و درگیر سازی همه ی منطقه به مساله ی جنگ و در پایان با نیروی انسانی آماده و تازه نفس … اما باید در ادامه دید که اتحاد هلال مقاومت به رهبری ایران با شانگهای طوری که در سوریه و عراق و بخشی هم در افغانستان ” برنامه های سریع پیشگیرانه ” داشتند در آینده کنشگرِ واقعی منطقه ی خود خواهند بود ؟ آیا آنها برای صدها هزار پناهنجوی مسلمان در دامن غرب برنامه ای جامع دارند ؟

نوشته ی یاسر محسنی / نویسنده و پژوهشگر

کابل/ افغانستان

Author

About Author