رفقای دیروز و رقبای امروز
حکومت وحدت ملی که به ابتکار «جان کری» وزیر امور خارجه امریکا ایجاد شد و در دوره دوم انتخابات در تکتهای انتخاباتی «اصلاحات و همگرایی» و «تحول و تداوم» یارگیریهای جدی آغاز شد.
در این یارگیریها یکی از مهرههایی که با تیم تحول و تداوام پیوست و به جبهه شمال پشت پا زد؛ احمدضیا مسعود بود که با رفتن به تکت انتخاباتی تحول و تداوم به این تیم مشروعیت نسبی بخشید و حتی در سخنرانیهای خود تیم اصلاحات و همگرایی را با الفاظ مورد انتقاد قرار داد.
بعد از ایجاد حکومت وحدت ملی، برای احمدضیا مسعود پُست تشریفاتی نماینده ویژه رئیسجمهور در امور اصلاحات و حکومتداری خوب ایجاد شد؛ اما دو سال بعد و دقیقا پس از سفر «مک مستر» مشاور امنیت ملی امریکا به کابل از این پُست برکنار شده و از بدنه حکومت حذف شد.
جنرال دوستم نخستین قربانی سیاست حکومت وحدت ملی بود که با روحیه ضد طالبانی وارد حکومت شد؛ اما پایش را در قضیه ایشچی بستند و نمایندهگانش در مجلس را نیز در یک برنامه سنجیده شده، پُستهای دولتی دادند و صدایش را در پارلمان خاموش کردند.
دوستم از وظیفه معاونیت اول نیز تقریباً سبکدوش شد.
صلاحیتهای اجرایی که باید معاون اول میداشت را در حال حاضر ندارد؛ در حالیکه همین جنرال دوستم و احمد ضیا مسعود بودند که به تیم تحول و تداوم مشروعیت بخشیدند که از نخست نقش انگشت ششم را در حکومت وحدت ملی بازی کردند؛ اما با گذشت زمان این انگشتها قطع شده و اگر این روند ادامه پیدا کند، دیر یا زود ریاست اجرائیه نیز منحل میشود.
قبل از انتخابات جنجالی سال ١٣٩٣ احزاب مقتدر و رهبران سیاسی افغانستان به شمول داکتر عبدالله، استاد محقق، جنرال دوستم، استاد عطا، احمد ضیا مسعود و امثالهم «اتحاد انتخاباتی» را شکل دادند و این اتحاد انتخاباتی پا نگرفت و از هم پاشید و گفته میشود که در برهم زدن «اتحاد انتخاباتی شمال»، زلمی خلیلزاد، زلمی رسول و… نقش داشتند.
با رفتن دوستم به تیم تحول و تداوم این اتحاد از هم پاشید و با نامزد شدن داکتر عبدالله با استاد محقق و محمد خان، احمد ضیا مسعود از این تیم جدا شد و در درگیریهای بینالاحزبی عطامحمد نور هم نقش در برهم زدن این اتحاد را داشت.
حال با گذشت نزدیک به سه سال از عمر حکومت وحدت ملی، استاد عطا محمد نور در تنگنایی که حکومت برایش ساخته، همچنان بخاطر تضعیف جنرال دوستم و برنامههای دیگر که ارگ تعقیب میکند، معامله کرد و بعد از این معامله گفته میشود که عطا خواسته رهبر تکتاز میدان سیاست تاجیکها باشد و به همین خاطر شایعه است که ارگ در تبانی با استاد عطا، نقش رهبران تاجیک را تضعیف میکند و این پروسه از استیضاح صلاحالدین ربانی و نگرفتن رای از مجلس شروع شد و آهسته آهسته با برکناری احمد ضیا مسعود ادامه دارد.
حال که حکومت برنامه فاشیستی خود را در همکاری با مهرههای خود در دیگر اقوام تعقیب میکند، رهبران احزاب مقتدر افغانستان باید در پی اتحاد با همدیگر باشند و این اتحاد باید حساب شده باشد که همه دست به دست هم بدهند و برای حفظ اقتدار، تمامیت ارضی، منافع ملی افغانستان کار کنند؛ چون سایه نامریی جنگ بلوک شرق و غرب از سوریه بالای افغانستان در حال افتادن است.
در این برهه حساس تاریخ، باید کسانی که مسول استند جلوی تکتازیهای حکومت را بگیرند و نگذارند که بیشتر از این پای افغانستان وارد بازی قدرتهای بزرگ شود و خون مردم بیچاره ریخته شود و از افغانستان سوریه دوم ساخته نشود.
ندیم پارسینا ـ نویسنده