ریک افغانیت در کفش کیست، پارلمان یا حکومت؟
چند سال است که کار توزیع شناسنامههای الکترونیکی به تاخیر افتاده است این در حالیست که بودیجه این کار از سوی نهاد های خارجی تمویل میشود و آنها مایل به کار در این بخش استند اما مشکل چیست که دو سال است که پروندۀ این کار از سر میز کرزی به میز غنی می رود و راه حل برایش پیدا نمی شود واقعن این کار حکومت یک طور سوال برانگیز شده است برای شهروندان و تمویل کننده های این پروژه؛ از حق نگذریم اگر ما شناسنامههای الکترونیکی میداشتیم نهشاید رای گوسفند جای رای شهروندان این مملکت را میگرفت.
بحثی که در این روزها و روزهای نخستِ که این قانون از سوی پارلمان به ارگ فرستاده میشد در صفحههای اجتماعی فیسبک، تیوتر، گوگل پلاس و رسانهها بحث ذکر قومیت بود. استدلال شان هم این بود که میگفتند افغانستان متشکل از اقوام مختلف است و این که قومیت ذکر شود برای همه اقوام خوب است اما از اینکه خائین خائف است. کسانی که سنگ بالاتر از پنجاه در صد را به سینه میزنند میترسند که یک باز طشت رسوایی شان از بام بیفتند و روزگار شان سیاه شود. نمی دانم که مشکل تنها همین است یا کدام مشکل دیگر هم وجود دارد. و اینها درج واژه افغان را در شناسنامه مهمتر میشمردند و میگفتند که با این کار وحدت ملی برقرار میشود.
اما ابن خلدون متفکر برجسته اسلام و از نخستین راهروان جامعه شناسی، مهمترین نظریه که داشت “نظریه عصبیت” بود و ابن خلدون میگفت: منشا همبستهگی اجتماعی و به دنبال آن تشکیل دولت ها عصبیت بوده و بنیادهای عصبیت بادیه نشینی، توحش، فزونی جمعیت بود اما این راه اجتماعی شدن مدرن نیست. وهر قدر میزان عصبیت کمتر باشد جامعه به طرف تکامل و پیشرفت می رود.
امیل دورکیم، نیز بالای گذار جامعه سنتی به طرف مدرن شدن کار کرده و در این عرصه دیدگاه دورکیم این است که هر قدر ما ارزش ها سنتی را کنار بگذاریم به ارزش ها تکنالوژیکی پناه ببریم میزان عصبیت کمتر میشود و ما همدیگر خود را پذیرفته میتوانیم. دورکیم نشانه های همبستگی در جامعه سنتی و جامعه مدرن در سه بخش بیان میکند.
همبستگی در جامعه سنتی: مبتنی بر همانندیها، تقسیم کار اجتماعی ساده(مبتنی بر سن و جنسیت) و محوریت جمعگرایی و وجدان جمعی و همبستگی در جامعه مدرن را مبتنی بر تفاوتها و تمایزها، تقسیم کار اجتماعی و پیچده (مبتنی بر تخصص و مهارتها) و درجه بالای فردیت و فردگرایی مطرح میکند.
همچنان ماکس ویبر، انتونی کیدنز و اگوست کنت نیز در مورد جامعه ها مدرن و سنتی حرف ها دارند که پذیرفتنی است و ما های که دیموکراسی و جامعه فردسالار یا فردگرا را به نحوی پذیرفتیم باید کاری در این عرصه کنیم. بنابراین درج نکردن قومیت در شناسنامههای الکترونیکی یکی از چالش ها بزرگ در راه رسیدن به یک جامعه مدرن و رهایی از یک جامعه سنتی است.
در جامعه ما خرده فرهنگها حرف نخست را میزنند و باید بزرگان و سردمداران کشور به صدای خرده فرهنگها گوش دهند تا سبب ریزش دیوار دیموکراسی نشود. و باید به کسانیکه قومداری میکنند خاطرنشان کرد که قومداری قسمیکه بزرگان جامعه شناسی گفته اند سبب جلوگیری از نوآوریها میشود و طرد دانش و یافتهها سودمند فرهنگهای دیگر و جلوگیری از از ارتباط و تبادل فرهنگی مفید با دیگر فرهنگها میشود.
همچنان در کتاب آسمانی هم خداوند بیان کرده است که ما شما را گروه، گروه پیدا کردیم تا هم فرق داشته باشید و شناخته شود و بهترین شما پرهیزگارترین شما است. و بحث آخر اینکه افغانیت هیچگاه دال بر انسانیت کسی نیست اگر یک کمی منطقی فکر کنیم کسانیکه در هندوستان زندهگی میکنند آیا همهشان هندو استند یا هندوستانی استند؟ یا در تاجیکستان و دیگر کشورها؛ پس درج قومیت در شناسنامههای شهروندان یک کشور کار حتمی و ضروری است وگرنه اقوام کوچک مثل بلوچها، پشهیی، ایماق و… خود را محروم احساس میکنند و اینجاست که ما قانون شهروندی و دیموکراسی را زیر پا گذاشتیم بخاطر خواستهای قومی و داشتن میزان بلند عصبیت خود، پس برماست که از این کار را جدی بگیریم تا از پلههای دیگر جامعه مدرن به سادهگی گذر کنیم.
ندیم پارسینا