۱۴ سال پس از یازدهم سپتمبر، افغانستان همچنان در دود و آتش

36874_383۱۴ سال پیش، دقیقا دو روز بعد از حمله انتحاری و تروریستی بر احمد شاه مسعود، قهرمان ملی، نیروهای وفادار به القاعده، حملات گسترده و پیچیده ای را بر برج های تجارت امریکا و وزارت دفاع این کشور راه اندازی کردند.

در حملات یازدهم سپتمبر در امریکا، بیش از دو هزار نفر کشته و شمار زیادی نیز زخمی شدند که واکنش های فراوانی را در سطح دنیا به دنبال داشت.

دولت امریکا به ریاست جمهوری جورج بوش در آن زمان، این حادثه را یک حمله تروریستی قلمداد کرده و اعلام کرد که افغانستان پایگاه تروریست هایی است که این حادثه را سازماندهی کردند.

همین مساله بهانه ای شد که امریکا رایزنیهایش برای جلب حمایت متحدان غربی اش را آغاز کرده و به خیلی زود این حمایت را به دست آورده و نقشه حمله به افغانستان را طراحی و آن را عملی کرد.

امریکا و متحدانش شعار مبارزه با تروریزم، القاعده و مواد مخدر و نیز تامین امنیت و شکوفایی اقتصادی افغانستان را در سرلوحه شعارهای خود قرار داده و در هفتم اکتبر سال ۲۰۰۱ میلادی، حمله های هوایی خود بر مواضع طالبان و القاعده را در افغانستان آغاز کردند که نخستین هدف هم کوه تلویزیون در کابل بود.

حدود یک ماه پس از آغاز این حمله‌ها، رژیم طالبان در افغانستان سقوط کرد، کنفرانس بن تشکیل شده و دولت جدید با پیشتیبانی جامعه جهانی در کشور روی کار آمد.

قدرت از استاد برهان الدین ربانی در یک مراسم صلح آمیز به حامد کرزی انتقال یافت و حکومت انتقالی تشکیل شد و پس از لویه جرگه، حکومت موقت ایجاد گردید.

با از بین رفتن طالبان و حضور حکومت جدید مردم افغانستان به امید یک آینده بهتر با امکانات بهتر زنده گی بودند؛ اما حال بعد از ۱۴ سال، همچنان آتش دود و باروت در کشور دیده شده و هر روز شاهد تلفات جانی و مالی هموطنان هستیم.

طالبان دوباره قدرتمند شدند، القاعده بعد از مرگ بن لادن، همچنان پابرجاست و هر وقت اراده کند اعمال تخریبی را راه اندازی می کند و در کنار این دو مشکل، ظهور داعش در افغانستان است که از هیچ رحمی بهره نمی گیرند.

سید عسکر موسوی، کارشناس مسایل سیاسی کشور در گفتگو با خبرگزاری خاورمیانه اظهار داشت :«افغانستان بعد از یازدهم سپتمبر ۲۰۰۱، نکات مثبتی دارد؛ اما نکات منفی و عقب گرد آن بیشتر بوده است.»

به باور وی، ضعف مدیریت و عدم صداقت کشورهای غربی از عواملی بودند که کمکهای وعده داده شده در کنفرانس بن به غارت برده شده و زیان آن بیشتر از سودش برای مردم باشد.

منبع اظهار داشت که افغانستان بعد از یازدهم سپتمبر، کشوری شد که در ابتدا نبود و در این مدت «وابستگی وحشتناکی» به وجود آمد و در همه بخشها به کشورهای خارجی وابسته شد.

به گفته موسوی، افغانستان برای اولین بار بعد از یازدهم سپتمبر در جرگه (صفوف) قرضداران بانک جهانی و انکشاف آسیایی قرار گرفت که پیش از این نبود.

بر اساس اظهارات نامبرده :«بنا بود که امریکا بیاید و با القاعده و طالبان بجنگد و آنها را از بین ببرد؛ اما نه تنها این کار نشد، بلکه در حال حاضر سه مشکل به وجود آمده است؛ طالبان و القاعده از بین نرفتند که در کنار آنها داعش نیز دامن افغانستان را گرفته است.»

وی به مسایل زیربنایی افغانستان اشاره کرده و تصریح کرد که از لحاظ ساختاری و زیربنایی، متاسفانه بسیار کم کار شده است و افغانستان طوری آرایش شده است که در اندک انرژی از جمله برق و آب نیز وابسته به کشورهای همسایه شده است.

از سوی دیگر، این کارشناس معتقد است که افغانستان بعد از یازدهم سپتمبر به یک کشور کاملاً مصرفی تبدیل شده و چیزی که بعد از یازدهم سپتمبر دلپذیر باشد، به چشم نمی خورد.

علل و عوامل؟

سید عسکر موسوی، علل اینکه افغانستان بعد از یازدهم سپتمبر بر اساس میل شهروندانش پیش نرفت را در عدم مدیریت درست و داخلی می داند.

به گفته وی، تمام مدیران افغانستان از بطن جامعه افغانی نبوده و از خارج تحمیل شده است و از جمله روشنفکران داخلی نبوده اند؛ دموکراسی لیبرال که در افغانستان آمد نیز از بیرون تحمیل شده است.

منبع معتقد است که در حال حاضر، روشنفکران افغانستان در حاشیه بوده و یا اصلا حضور ندارند که با استفاده از دانش آنها بتوان کشور را به سمت پیشرفت سوق داد.

موسوی می گوید که از ۱۴ سال اخیر باید درس گرفته شود و مدیران سیاست کلان کشور از این دانش ها سرمشق گرفته و آینده را بهتر بسازند.

به باور وی، مشکلات داخلی افغانستان مهمتر از مشکلات خارجی است و زمانی که مشکلات داخلی حل نشود، دروازه های کشور به روی مداخله های خارجی باز خواهد بود؛ موضوعی که تا حال از سوی دولت مداران کشور رعایت نشده است.

دستاوردها

انکشاف در آزادی بیان، رشد و توسعه سیستم مخابراتی، باز شدن دروازه های مکاتب به روی دختران و حضور زنان در جامعه و ادارات دولتی از جمله مواردی هستند که بارها از آن به عنوان دستاوردهای حکومت یاد شده است.

اما امنیت که رکن اساسی یک زنده گی آرام برای هموطنان است، تا هنوز به صورت کلی تامین نشده و بلکه در شرایط فعلی بدتر نیز شده است به شکلی که طالبان و داعش در حال حاضر چندین ولسوالی و منطقه در ولایت های مختلف کشور را تحت کنترول دارند و مردم در این مناطق به راحتی زنده گی کرده نمی توانند.

به باور موسوی، امریکا برای اینکه در افغانستان آرامی تامین کند، پای به این خاک نگذاشت؛ بلکه هدف بالاتر از جمله احاطه و تحت پوشش قرار دادن منطقه بیشتر آنها را وادار به «گرد و خاک» در افغانستان کرد تا بدون مشکلی در این کشور حاضر شود.

وی معتقد است که امریکا از افغانستان به عنوان منطقه ای برای رسیدن به اهداف کلان سیاسی اش استفاده می کند.

با این حال، افغانستان پس از یازدهم سپتمبر نتوانست کشوری امن برای مردمش باشد؛ در حالی که در ابتدای حضور نیروهای خارجی در کشور شرایط کار برای شماری از جوانان کشور فراهم بود؛ اما حالا و با رفتن آنها از کشور، مشکلات بیکاری، فقر، تنگدستی، ناامنی و چندین مشکل دیگر دست به گریبان جوانان و مردم کشور است.

امید می رود که حکومت «وحدت ملی» با استفاده از تجربیات گذشته به دنبال راهکاری برای رهایی از مشکلات فعلی باشد و بتواند نظر جوانان را برای ماندن در کشور مهاجرت نکردن به کشورهای خارجی، جلب کند.

Author

About Author