گزارش world tribune از روحیات بشار اسد
خبرگزاری خاورمیانه / مقاومت اسلامی – سوریه
براساس گزارش ورلد تریبیون، نتایج یک نظرسنجی نشان میدهد ۷۰ درصد مردم سوریه، از بشار اسد حمایت میکنند، ۲۰ درصد نیز اعلام کردهاند که در این جنگ از هیچ گروهی حمایت نمیکنند و تنها ده درصد از مخالفین حمایت میکنند.
این نظرسنجی به نوعی اعتراف رسانههای امریکایی در مورد علت طولانی شدن جنگ در سوریه است. به این ترتیب در این شرایط استراتژیستهای امریکا و سازمان سیا به یک نتیجه مهم رسیدهاند و آن این است که بر خلاف صدام حسین در عراق، طالبان در افغانستان، بن علی در تونس، مبارک در مصر و قذافی در لیبی، بشار اسد در میان قشر عظیمی از مردم سوریه محبوبیت دارد.
چه بسا اگر بشار اسد، این محبوبیت را نداشت با روشن شدن جرقه جنگ داخلی، مردم به حمایت از گروههای مخالف برخاسته و بشار اسد در همان آغاز ناآرامیها سرنگون میشد. برکسی پوشیده نیست که ارتش سوریه کمتوان تر از ارتش مصر است و در واقع توان ارتش سوریه بیشتر به دلیل حمایت مردم این کشور از اسد است.
بشار اسد و مردم سوریه در جبهه مقاومت قرار دارند و در نظام بینالملل سوریه را به عنوان یکی از نمادهای مقاومت میشناسند. سوریه با وجود اینکه با اسرائیل هممرز است، اما در سالهای اخیر اسرائیل هرگز جرات نکرد جنگی علیه این کشور آغاز کند؛ چرا که مردان اسرائیل به خوبی میدانند که جنگ با سوریه به معنای تحلیل توان صهیونیستها و در نهایت به بار آمدن شکستی مفتضح برای اسرائیل است.
در علوم سیاسی در مقابل هر گروه سیاسی، یک گروه مخالف است که همواره تلاش میکند از راههای مشروع و بعضا نامشروع به اهداف و خواستههای خود دست یابد. در سوریه نیز که کشوری برخوردار از گروهها و اقلیتهای مختلف است، این گرایش وجود دارد و گروهی معتقدند که آنها نیز باید در اداره کشور دخیل باشند که این درخواستی کاملا مشروع است. در دهههای اخیر نظام سوریه را فقط خانواده اسد اداره میکرده است و همین مساله با مخالفت جدی برخی گروهها مواجه شده است اما سوالی که در چند سال اخیر برای مردم سوریه مطرح است، این است که اگر اسد نباشد، چه کسی میتواند این کشور را به دور از هر گونه گرایش مذهبی و قومی اداره کند.
مسیحیان نگران روی کار آمدن دولت افراطی از گروه القاعده هستند که شعار اصلی آنها کشتن هر فردی است که مذهبی غیرسنی وهابی داشته باشد. برای القاعده فرقی میان شیعیان، مسیحیان و یهودیان وجود ندارد. القاعده یک تلقی افراطی از دین اسلام دارد که اکثر مسلمانان با دیدگاههای آنها مخالفند. کردها نیز نگران هستند که اگر اسد نباشد ممکن است یک رژیم پان عرب در سوریه به قدرت برسد که به پاکسازی نژاد کرد بپردازد. دغدغه دروزیان در سوریه نیز همین گونه است.
بشار اسد در دهههای اخیر توانسته بود همه گروهها را زیر خیمه جمهوری سوریه جمع کند، اما حتی مقامات غربی نیز نگرانند که چه کسی جز اسد میتواند این کشور چندقومی چندمذهبی را اداره کند. آیا در صورت برکناری اسد، شرایطی شبیه آنچه در مصر اتفاق افتاد رخ نمیدهد؟ در مصر هر گروهی تصور میکند که نسبت به گروههای دیگر برای در سلطه بودن محقتر است و همین باعث ناآرامی و آشوب در این کشور شده است.
با وجود این ملاحظات، دولت سوریه ضعفهایی نیز دارد. بشار اسد طی چند دهه از فعالیتهای حزبی ضد بعث جلوگیری کرده است و به همین دلیل در حال حاضر یک حزب قوی که طرفداران بسیار زیادی در این کشور داشته باشد و بتواند با سران آن حزب بر سر میز مذاکره بنشیند و دستکم خواستههای بخشی از مخالفان را بشنود وجود ندارد. همچنین در خانواده اسد، افرادی هستند که به فساد مالی متهم هستند اما هرگز محاکمه نشدهاند. در صورتی که اگر بشار اسد، پیش از تشدید اعتراضات، افراد متهم به فساد را محاکمه میکرد، بهانه کمتری در دست مخالفان بود. سومین موضوع، بیتوجهی به دخیل کردن سنیها در امور حکومتی بود. مسالهای که منجر به مداخله عربستان و قطر به بهانه حمایت از سنیهای این کشور شد.
با وجود این، تمام شواهد حاکی از این است که در صورتی که حزب بعث در سوریه منحل شود، در صورت برگزاری یک انتخابات سالم و تحت نظارت بینالمللی، اسد فارغ از گرایشهای حزبی و گروهی، برای مردم سوریه بهترین گزینه برای جلوگیری از فروپاشی این کشور است. مقامات اسرائیل نیز این مساله را به خوبی میدانند و دریافتهاند که تا زمانی که بشار اسد بر سوریه حکومت میکند، نمیتوانند به یک وجب از خاک این کشور چشم داشته باشند. ترکیه نیز که در تلاش است برای کشورهای منطقه نقش پدرخواندگی ایفا کند، به نوعی تابع مقاصد عربستان و قطر، اسرائیل، امریکا و دیگر کشورهای منطقه است.
ترکیه و برخی کشورهای همسایه سوریه راه را برای ورود شبهنظامیان خارجی به سوریه بازکردهاند. به نوشته روزنامه دیولت منتشر شده در سوم ماه ژوئن، فقط ۵ درصدی افرادی که در گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه میجنگند، تابعیت سوری دارند و ۹۵ درصد آنها از اتباع کشورهای دیگر هستند.
براساس این گزارش کارشناسان امنیتی آلمان، اطلاعات دقیقی از تعداد و تابعیت شبهنظامیان در سوریه در اختیار دارند. به نوشته این روزنامه تعداد ستیزهجویان در سال ۲۰۱۱ در سوریه ۴۸۰۰ نفر بوده است اما در نیمه اول سال جاری به ۱۴۸۰۰ نفر رسیده است. این روزنامه مینویسد که حتی برخی از این افراد زندانیان وابسته به القاعده و یا در فهرست افراد تحت تعقیب امریکا در کشورهای عربی بودند که با حمایت کشورهای عربی و ترکیه از مرزها وارد ترکیه شدهاند. به نوشته دیولت، اکثر این افراد بسیار خطرناک هستند و در برخی مواقع از زنان و کودکان به عنوان سپر انسانی استفاده میکنند. اکثر این افراد خطرناک در جبهه النصره جمع شدهاند و به جنایتهای وحشتناکی علیه مردم سوریه دست میزنند.
براساس آمار فیریزیا الاسرائیلیه، یک پژوهشکده وابسته به ارتش اسرائیل، شبهنظامیان از ۸۲ ملیت مختلف هستند. براساس این گزارش در میان افراد نام برخی کشورها وجود دارد که چندان ارتباطی با خاورمیانه ندارند به عنوان مثال چهار جنگجو از ترینیداد و توباگو، ۵ نفر از فنلاند، ۴ بورکینافاسویی، ۱ نفر از لیتوانی و ۲۶ نفر از آرژانتین هستند. همچنین در میان این افراد صدها نفر از افراد وابسته به گروهک مجاهدین خلق ایران (منافقین) نیز وجود دارند. اکثر شبهنظامیان در درجه اول از عربستان سعودی و سپس لیبی و تونس هستند. بیش از ۹۰ درصد شبهنظامیان دارای گرایشهای افراطی وهابی تکفیری و یا وابسته به القاعده هستند. در میان این شبه نظامیان، مسیحیان و دیگر اقلیتهای مذهبی کمتر دیده میشود.
به این ترتیب به نظر میرسد در کشوری که به دلیل شرایط خاص قومیتی و مذهبی ظاهرا باید بیشترین مخالفان دولت سوریه از داخل این کشور باشند، اما با بررسی آماری که توسط رسانههای وابسته به غرب هم منتشر میشود و گاهی رسما نیز تایید میشود، خلافکاران تندرو از سراسر جهان در زیر پرچم عربستان، امریکا و اسرائیل به سوریه آمدهاند که بشار اسد را ساقط کنند و حال که از حمایت مردمی برخوردار نشدند، امریکا تلاش میکند با به راه انداختن جنگ، به این تلاش مذبوحانه خود ادامه دهد؛ غافل از این که این بار سوریه با افغانستان و عراق تفاوت اساسی دارد.
نویسنده : تهمینه بختیاری