تسلیحات هسته‌ای اسرائیل: انگیزه‌های دستیابی و پیامدهای آن

بنيامين نتانياهو

بنیامین نتانیاهو

بدون تردید، دستیابی یک دولت به سلاح‌های هسته‌ای به این معناست که انگیزه و اهداف خاصی از این تسیلحات دارد، بنابراین بلندپروازی و انگیزه‌های مشوق کننده اسرائیل برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای ناشی از فاکتورهای زیر می باشد.

انگیزه‌های اسرائیل از دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای عبارتند از:

انگیزه های امنیتی

مهم‌ترین عامل در راه دستیابی اسرائیل به توانایی‌های تولید سلاح‌های هسته‌ای، احساس عدم امنیت می‌باشد. اسرائیل به دلیل شکل‌گیری نامشروع، همواره از جانب کشورهای منطقه احساس خطر نموده است. از طرف دیگر، به دلیل عدم اطمینان و اعتماد به متحدین خود، در یک نگرانی دائم به سر می‌برد؛ به خصوص اینکه اسرائیل مانند جزیره‌ای کوچک می‌باشد که به‌وسیله دشمنان محاصره شده است. در همین راستا، اسرائیل بقای خود را مرهون دستیابی به تمامی تسلیحاتی که قدرت تخریبی بالایی دارند که از بارزترین آنها سلاح هسته‌ای است می‌داند. دشواری پیش بینی دشمنان آینده و اعتماد نداشتن به دوستان امروزی، این شکل نیاز به کسب توانایی نظامی کشورها را افزایش می‌دهد. اوی دیچتر، وزیر امنیت داخلی اسرائیل گفته است: «پس از جنگ جهانی دوم هیچ کشوری به اندازه اسرائیل نگران امنیت ملی خود نبوده است»، دلیل آن هم بسیار روشن است؛ اسرائیل پس از اعلام موجودیت خود شش جنگ بزرگ را با همسایگانش تجربه کرده است. یعنی به‌طور متوسط در هر دهه از حیات خود درگیر یک جنگ تمام عیار بوده است. به علاوه در جنگ اول خلیج فارس در سال١٩٩١ نیز مورد حملات موشکی عراق قرار گرفت و در تابستان ٢٠٠۶ در جنگ با حزب الله لبنان اسطوره شکست ناپذیری آن زیر سوال رفت. بنابراین یکی از اهداف اساسی اسرائیل برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای، ناشی از عدم اعتماد و بدبینی به کشورهای منطقه می‌باشد و تضمین موجودیت رژیم خود، را مرهون تسلیحات هسته‌ای می‌داند تا از این طریق سایر کشورهای دیگر را از فکر حمله به خود چه از طریق انفرادی و چه به شکل ائتلافی باز دارد.

انگیزه‌های نظامی

اگر چه مسئله دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای، به دلیل احساس عدم وجود امنیت یک کشور در جلوگیری از حمله دشمن احتمالی تأکید دارد، ولی در عین حال باید به توانایی‌های جنگی این نوع تسلیحات نیز توجه کرد. انگیزه نظامی در اسرائیل موجب ایجاد تمایل به برتری در مقابل محدودیت داده‌های جمعیتی و جغرافیایی شده است. در حقیقت، این انگیزه یکی از عوامل اصلی دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای به عنوان عامل بازدارنده است که اسرائیل را قادر می‌ساخت، ضعف‌های خود را در زمینه منابع طبیعی و تعداد نفرات نظامی جبران کند. مقامات رژیم صهیونیستی بر این عقیده بوده و هستند که در شرایط حاکم بر خاورمیانه تنها راه بقای آن، برتری مطلق تسلیحاتی، به‌ویژه در حوزه تسلیحات هسته‌ای است. اهمیت تسلیحات هسته‌ای و برتری مطلق در این زمینه برای اسرائیل به‌قدری زیاد است که مقامات این کشور در این مورد به صورت کاملا ًعریانی بحث می‌کنند: مرشه آرنز در این مورد می گوید: «در خاورمیانه آنچه که آینده قدرت‌های حاکم در این منطقه را تعیین می‌کند، زور و اسلحه است که در این میان رأی و دیدگاه مردم هیچ اهمیتی ندارد.». به طور کلی، مفهوم امنیت اسرائیل به طور اساسی مرهون استراتژی نظامی می‌باشد که بر قدرت هسته‌ای استوار است.

انگیزه‌های استرتژیکی

امنیت ملی اسرائیل تحت تأثیر منفی عامل ژئوپلیتیکی قرار گرفته است. فقدان عمق راهبردی موثر برای اسرائیل به عنوان یک آسیب‌پذیری استراتژیکی مطرح است. نوار ساحلی باریک اسرائیل از نظر سیاست دفاعی، دارای هیچ گونه عمق ژئوپلیتیکی نیست. ٨٠ درصد ساختارهای زیر بنایی اقتصادی اسرائیل در سه شهر بیت المقدس، حیفا و تل‌آویو قرار دارد. این امر برای اسرائیل، به یک آسیب‌پذیری استراتژیک تبدیل شده است. اشغال اراضی کشورهای عربی توسط اسرائیل نیز، نتوانست آسیب‌پذیری استراتژیک اسرائیل را جبران کند. شهرها و تأسیسات حیاتی اسرائیل در زمان‌های مختلف مورد اصابت موشک‌هایی از جمله اسکاد و الـ (٣٩) عراق و همچنین موشک‌های حزب الله و گروه‌های مقاومت فلسطین قرار گرفته‌اند. در همین راستا، فقدان عمق راهبردی توجیه مناسبی برای سیاست‌گذاران اسرائیل برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای فراهم نموده است. دکترین هسته‌ای اسرائیل بر این اصل استوار است که هرگونه حمله گسترده به اسرائیل، با عکس العمل هسته‌ای شدید اسرائیل مواجه خواهد شد. ارتش اسرائیل از درگیری در جنگ‌های طولانی مدت و فرسایشی هراس دارد. البته با توجه به موقعیت رژیم صهیونیستی از جمله بافت جغرافیایی، جمعیتی، عمق کم استراتژیک، ساختار نیروهای دریایی- زمینی و هوایی می‌توان به این موضوع پی برد. ارتش اسرائیل ثابت کرده است که حداکثر برای ٢٠ روز توان جنگیدن مداوم را دارد و طولانی شدن جنگ، به زیان این رژیم تمام خواهد شد. بنابراین اولویت اصلی برای اسرائیل در هر جنگی، به پایان رساندن آن در کوتاه‌ترین مدت ممکن و با نتیجه‌ای قاطع است؛ لذا سلاح هسته‌ای اهمیت ویژه‌ای برای این رژیم دارد.

انگیزه‌های سیاسی

انگیزه مهم دیگر اسرائیل برای دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای عبارت از پیامدهای آن بر موقعیت و پرستژ ملی است. اسرائیل برای دست‌یابی به اهداف بلندپروازانه خود و حفظ برتری نظامی بر سایر کشورهای منطقه تقویت توان نظامی را سرلوحه سیاست‌های خود قرار داده و در این زمینه از حمایت‌های بی‌دریغ کشورهای غربی و آمریکا بهره برده است. انگیزه سیاسی اسرائیل برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای همچنین از ارتباط مستمر و پیوستگی دولت اسرائیل برای دستیابی به چنین تسلیحاتی و همچنین تمایل به کسب برتری و رهبری در منطقه خاورمیانه و تحمیل کردن سیاست‌های خود به کشورهای اسلامی و عربی ناشی می‌شود. در واقع، اسرائیل برای نمایش قدرت و پرستیژ و کسب جایگاه بهتر در منطقه و جهان دستیابی به تسلیحات غیر متعارف هسته‌ای را ضروری می‌داند. از نظر مقامات رژیم اسرائیل، دستیابی به سلاح اتمی می‌تواند به انزوای این رژیم پایان دهد و به اعتبار و موقعیت این رژیم در میان کشورهای خاورمیانه بیفزاید.

پیامدهای تسلیحات هسته‌ای اسرائیل

اسرائیل دارای ساختار دفاعی توسعه یافته و تجهیزات نظامی بسیار پیشرفته‌ای بوده و اصولاً نظامی‌گری در تمام ابعاد جامعه آن جاری است. لذا، اسرائیل بسیاری از اهداف و مقاصد خود را با بهره‌گیری از ابزار نظامی و یا تهدید به استفاده از آنها دنبال می‌کند. در حال حاضر اسرائیل تنها بازیگر منطقه خاورمیانه است که علاوه بر در اختیار داشتن زرادخانه عظیم و تسلیحات هسته‌ای، مجهز به سامانه انتقال این‌گونه تسلیحات، نیز می‌باشد. توانایی نشر و استفاده از سامانه‌های پرتابی سلاح‌های هسته‌ای در اسرائیل از طریق سه روش امکان‌پذیر می‌باشد که عبارتند از: سیستم موشکی، هواپیماهای جنگی و زیر دریایی‌ها.

از سال ١٩۶٨، سالی که معاهده NPT به اجرا درآمد، ١٨٩ کشور از این اقدام مثبت استقبال کردند و قصد خود را مبنی بر شرکت در آن اعلام نمودند؛ لکن اسرائیل با پشتیبانی آمریکا از قبول آن سربا زد. در سال ١٩۶٩ دولت آمریکا پذیرفت که رژیم اسرائیل را جهت پیوستن به معاهده منع گسترش تسلیحات هسته‌ای تحت فشار نگذارد مشروط بر اینکه این رژیم نیز برنامه‌های اتمی خود را کاملاً مخفیانه دنبال کند. هر دو طرف به تعهدات خود وفادار ماندند، اسرائیلی‌ها تحت حمایت واشنگتن از پذیرش معاهده منع گسترش سلاح‌های اتمی سربا زده و با خیال آسوده برنامه‌های هسته‌ای خود را به پیش بردند به‌طوری که موفق شدند به یکی از قدرت‌های عمده اتمی جهان امروز تبدیل شوند. آمریکا نیز در سازمان‌های بین المللی همواره از اسرائیل حمایت کرده است؛ برای مثال در ٢٢ سپتامبر ٢٠٠۶ کشورهای اسلامی با صدور قطعنامه‌ای در آژانس بین المللی انرژی اتمی در خصوص محکومیت برنامه اتمی اسرائیل و پیوستن آن به معاهده NPT با ٨٩ رای به توافق رسیدند اما آمریکا و اسرائیل نسبت به این قطعنامه رأی مخالف دادند. تاکنون قطعنامه‌های مختلفی در رابطه با محکومیت اسرائیل در شورای امنیت سازمان ملل متحد و سایر نهادهای زیر مجموعه این سازمان صادر گردیده است اما به دلیل وتوی آمریکا، این قطعنامه‌ها هرگز به اجرا درنیامده‌اند. اسرائیل عضو پیمان NPT نیست و بنا به گزارشات موجود حدود ٢٠٠ کلاهک هسته‌ای در اختیار دارد، اسرائیل به منظور اینکه سرزنشی متوجه سیاست‌های هسته‌ای آن نشود، سیاست ابهام را در خصوص زرادخانه هسته‌ای خود که آن را مخفیانه و با همدستی غرب به دست آورده در پیش گرفته است. عدم پذیرش پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای و توفقنامه‌های مترتب بر آن توسط اسرائیل باعث شده است تا این رژیم متعهد به اعلام تمام تأسیسات هسته‌ای و فعالیت‌های خود در این حوزه نباشد، که به تبع آن موجب می‌شود، تمام تأسیسات اسرائیل مورد بازرسی قرار نگیرد. استراتژی ابهام هسته‌ای اسرائیل سیاستی عوام فریبانه است، زیرا جامعه بین‌المللی از زرادخانه هسته‌ای آن کشور و توانایی آن برای پرتاب سلاح‌های هسته‌ای، به خوبی آگاه می‌باشد. به‌ هر ترتیب، گسترش این سلاح‌ها در منطقه خاورمیانه به دلیل همراه شدن با مسائل امنیتی بنیادی در خاورمیانه و مواجهه با ساختارها و نهادهای تکامل نیافته در این منطقه بر میزان ترس و بی‌اعتمادی می‌افزاید و در نهایت موجب ناامن‌تر شدن منطقه خاورمیانه می‌گردد. در حال حاضر، همه کشورهای خاورمیانه به جزء اسرائیل عضو NPT هستند. همین مسئله موجب بروز نوعی احساس ناامنی و تنش در منطقه شده است. این امر ضرورت فشار بر روی اسرائیل برای پیوستن به معاهده NPT را نمایان می‌سازد.

Author

About Author