هر دولتی که سر کار بیاید نا مشروع است

خبرگزاری خاورمیانه / میز انتخابات ۱۳۹۳

کشورما افغانستان دارد وارد دوره جدیدی از حیات پراز فرازونشیب سیاسی خود می شود . سیاسیون کشورقصد آن را دارند که با استفاده بهینه از انتخابات پیش رو در شعار نه درعمل تهدیدات موجود علیه نظام را که به مرحله بسیارخطرناکی رسیده است خنثی که نمیتوانند بل شاید مدیریت کند .

این که آیا موفق خواهند شد یا نه بحثی است که پرداختن به آن زود واما تجارب تاریخی نشان داده اند که قادر به انجام این مهم نیستند . اما آنچه که بیش از هرچیز دیگر اهمیت دارد ، فهم معادلاتی است که بر اردوی تکت های انتخاباتی طرفدار حاکمیت فعلی و مخالفان این روند است.

بدون فهم آنچه که هست نمی توان به تحلیل آنچه باید بشود پرداخت .استراتیژی وتاکتیک متناسب با این مرحله نیز دقیقا ازدرون همین شناخت بیرون می آید ونه صرفا از میان تئوری ها و فرضیه ها .

بدیهی است که در کشور ما مثلث اقتدار یعنی دین وحکومت وجامعه همه ماهیت تحمیلی دارند وحکومت ها بیشتر روی مردم تحمیل شده اند تا اینکه ازمجرای یک انتخابات آزاد شفاف و عادلانه برسرنوشت مردم حاکم شده باشند .

نمونه اش رامی توان حاکمیت فعلی رامثال داد که مشروعیت دور اول آن برآیند جلسات بن و دور دوم آن طیف وسیع از تقلب و ادغام های درون تیمی می باشد .

آیا فهم این مسئله خیلی آسان نیست که با پذیرش مقوله تحمیل در دولت های گذشته بی آنکه خود بخواهیم به نمایش انتخابات مشروعیت داده ایم . انتخاباتی که در آن مردم بتوانند اراده خود را به ول به مقتدر ترنی فرد مملکت تحمیل کنند حتما انتخابات آزادی هست خواهد بود این درست همان چیزی است که هم حاکمیت و هم اپوزیسیون می خواهد به دنیا مخابره کند .

اینها بی تردید می دانند که بزرگترین تهدیدی که متوجه این اقتدار اکتسابی هم در حوزه حاکمیت و هم درگستره مخالفان حاکمیت این ها نیک می دانند که سیستیمی”نامنتخب” که بر آن حکم می رانند . بزرگترین مشکل شان است که هست بنابراین هدف یک نمایش انتخاباتی چیزی جز کسب مشروعیت برای اینها نبوده و در میان این یازده فیگور دو و یا نهایتا سه تکت به مراحل اخیر این ماراتن خواهد رسید که تداوم این خط و این راه را در دستور کار خویش خواهد داشت البته با پسوند انحرافی اصلاح .

مثلا به شعار های کاندیدان مطرح در این ماراتن انتخاباتی دقت کیند تداوم و اصلاح همگرایی و اصلاح حاکمیت قانون و اصلاح خودش نمایانگر تداوم این راه است که اصلاح شید هم هیچ تحقق پیدا نتواند .

واقعیت این است که ارگ نشین بعدی برآیند یک مهندسی موفق انتخاباتی خواهدبود که دولت اشتراکی ویاهم دولت نامشروع از لازمه ان محسوب می شود که بازیگران اصلی این نمایش در پشت آن قرار دارد .

فهم این مسئله که رئیس جمهور جدید ایده آل ترین گزینه موجود برای حفظ ساختار حکومت و دفع شر از آن اگرچه در کوتاه مدت می باشد مهم است . به غیر از این یا باید همچنان به تحلیلهای صد من یک غاز کنونی خود بسنده کرده و در دایره راه رفت و یا از دایره بیرون زد و در بن بست شکست .

بحث “مشروعیت” دولتها یکی از مباحث پایه ای طرح خاورمیانه بزرگ در کنار مقوله “عدم خشونت” و در شمارمهمترین عناصر تشکیل دهنده تئوری جنگ چهارم می باشد .

در اینجا موضوع بحث دولتها هستند وگرنه چه مقوله مشروعیت و چه مواضع مسالمت جویانه شامل کل صحنه سیاسی اعم از پوزیسیون یا اپوزیسیون هم می شود .

و در هر دو سو از معیارهای ارزش گذاری “گلوبالیستی” یا جهانی شدن است . در این کادر صرف منتخب بودن دولتها می تواند مقوله حقوق بشر که از بزرگترین شاخص طرح فوق الذکر می باشد را نیز به حاشیه براند و می راند .

یعنی اگر به سلسله مراتب اهمیت این عناصر بپردازیم مقوله حقوق بشر در پایین مبحث مشروعیت دولت منتخب و هر دوی اینها در زیر مقوله “امنیت و منافع ملی”تنها ابرقدرت موجود قرار می گیرند . گذاره که کاندیدان مطرح و یا هم معاونان شان در آن گیر خواهد داد چون اکثر اینها متهم به جرایم جنگی و در تعقیب عدالت انتقالی قراردارد ولی ارزش گذاری جهانی شدن در دایره یک ابر قدرت خاص از این مسئله چشم پوشی خواهد کرد .

بهمین دلیل هم هست که نظامهایی چون عربستان و بحرین و … که هم غیر منتخب هستند و هم حقوق بشر را پایمال می کنند ، در زمره دوستان هستند و نظامهایی همچون ونزوئلا که هم منتخب هستند و هم حقوق بشر را بمراتب بیشتر از امثال عربستان رعایت می کنند ، در زمره دشمنان .

در این کادر آن خشونتی غیرقابل قبول است که “غیرقانونی” باشد وگرنه اِعمال خشونت اصلا چیز بدی نیست . جنایاتی که در عراق و افغانستان صورت گرفته و می گیرد ، خشونت بشمار نمی آیند چرا که این خشونتی است قانونی .

درست مثل کشتن یک انسان ، اگر ازسوی مرجع قانونی صورت بگیرد اجرای عدالت هست وگرنه جنایت به حساب می آید . عین همین داستان در مبحث حقوق انسان ها نیز معتبر است . پایمال شدن روزمره و بی وقفه حقوق بشر توسط اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی اصلا چیز مهمی نیست ، ولی عدم رعایت آن فی المثل در کوبا جنایت بزرگی است .

خب از محور بحث دور نگردیم عرض کردیم که برآیند انتخابات پیش رو یک دولت اشتراکی خواهد که به نحوی به یک دولت نامشروع می انجامد بر اساس دلایل آتی :

۱ / دلایل سیاسی ـ تجارب سیاسی در کشور نشان داده که جبهه بندی های سیاسی براساس سقف مطالبات سیاسی یک رهبر و یک پیشرو سیاسی است نه مبانی تیوریک سیاست و حکومت اگر سقف مطالبات سیاسی تمام کاندیدان به ویژه کاندید های مطرح را آسیب شناسی نماییم می بینم که بیشتر روی مقدمات یک دولت اشتراکی متمرکز است که از این مجرا جای پای در بدنه دولت آتی داشته باشند اگر چه برخاسته از آرای مردم هم نباشد .

۲ / دلایل اجتماعی ـ مردم افغانستان بیش از چهار دهه جنگ های داخلی و تحمیلی را پشت سر گذاشته اند که شدید روحیه اجتماعی مردم سر کوب ساخته است و برای رسیدن به یک آرامی و امنیت حاضرند هرنوع رژیم را که معضل نان و کالا و مکان را دور زند بپذیرند چنانچه دیدیم که از امارت طالبان چگونه استقبال کردند لذاست که هرگونه دولت که سراز کارزار انتخاباتی بیرون کند چه اشتراکی و چه نامشروع می تواند بر مردم تحمیل شود .

۳ / دلایل بین المللی ـ جامعه جهانی در این دوازده سال درگیری و جنگ چه در عرصه رویکرد های نظامی با طالبان و چه در عرصه چانه زنی های سیاسی با دولت افغانستان دچار استیصال تاریخی خویش شده است و چنانکه معضل عدم امضای پیمان تداوم پیدا می کند امریکا به گزینه صفر روی خواهد کرد و ناتوهم با تاسی از امریکا ماموریت شان را در کشور خاتمه خواهد داد .

لذاست که برگزاری یک انتخابات شفاف و آزاد و مردمی در سایه نبود نیروی های خارجی و عدم تمویل مالی این پروسه توسط خارجی ها شاید برگزار نگردد و یا اگر دولت قادر شد انتخابات را برگزار کند انتخابات مشروعیت عام و تام ندارد و در سایه تقلب شاید کاندیدی رای پنجاه به علاوه یک را پوره سازد و یاهم دولت اشتراکی تشکیل بدهند تا از رفتن انتخابات به دور دوم جلوگیری گردد چون به هیچ و جه قادر نیستند هزینه های هنگفت کشیده شدن رقابت هارا به دور دوم ندارند .

۴ / دلایل امنیتی ـ گفته می شود که بیش از چهارصد مرکز رای گیری در کل کشور بنابر دلایل امنیتی مسدود است ولی حقیقت این است که این انتخابات در اکثر ولسوالی های جنوب و شرق و مرکز مشکل است مراکز رای گیری بازشود زیر در این مناطق طالبان انتخابات را تحریم اعلان کرده اند و در این مناطق اکثرا مردم نیر بینش طالبی در فبال این دولت دارند زیرا دولت که در سایه امریکا در ارگ کابل حکومت می کند برای شان مشروعیت ندارد و یا هم هر دولت که با امریکا تعامل داشته باشد از نظر اینها دولت کفری است وفاقد اعتبار و ارزش .

وقتی طالبان می توانند در روز روشن در مرکز هرات افراد که برای تکت های انتخاباتی کمپاین می کنند به رگبار می بندند چگونه نمی توانند که در ولسوالی دور افتاده این کار را نتوانند .

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *