رسالت قیوم کرزی در انتخابات چیست ؟
خبرگزاری خاورمیانه / میز انتخابات
با وجود آنکه حامدکرزی دیروز از برگزاری حتمی انتخابات سخن گفت، اما زمزمههای نیز وجود دارد مبنی بر اینکه گزینه به تعویقاندازی انتخابات تا سال ۲۰۱۸ که چندی پیش، طی گردهمآیی، توسط ملا ترهخیل، عضو مجلس نمایندگان، پیشنهاد شد، هنوز روی میز رییس جمهوری قرار داشته و کاملاً رد نگردیده است.
گفته میشود رییس جمهور کرزی اینگزینه را برای «روز مبادا» نگهداشته است؛ روزی که نامزد مورد نظر او نتواند حمایت رهبران اتحاد انتخاباتی را کسب نموده و احتمال برندهشدنش به صفر تقرب نماید.
در چنین روزی، قیوم کرزی، برادر حامد کرزی، وظیفه گرفته است که با دالرهای خود وارد میدان شده و در سراسر ولایات افغانستان، همایشهای مردمی برگزار کند و خواهان به تعویقاندازی انتخابات تا سال ۲۰۱۸ شوند.
در این میان، گفته میشود که وظیفه محمدعمر داوودزی، سرپرست وزارت داخله کشور، نیز فراهمسازی بهانه برای تطبیق این طرح میباشد. محمدعمر داوودزی، وظیفه گرفته است که با تصفیهسازی نیروهای پولیس افغانستان از عناصرِ ضدطالبانی و وطن دوست، ناامنیهای مصنوعی ایجاد کند و چنین وانمود سازد که برگزاری انتخابات در زمان معیینهاش ممکن نیست.
ترس و ثروت دو دشمن بزرگ دموکراسی اند. ترس از ۲۰۱۴ وقتی با طعم لذیذ دالرهای قیوم کرزی عجین شود و درهم بیامیزد، برخیها را وسوسه خواهند کرد تا از خیرِ دموکراسی، انتخابات و مردمسالاری به نفع استبداد و توتالیتاریسم و خودکامگی بگذرند و با تیمِ حاکم معامله کنند.
برای معاملهگران ما این موضوع چندان سخت هم تمام نخواهد شد؛ چون دموکراسی برای بقای خود به مردم ضرورت دارد.
اگر مهمترین ویژگیهای مردم در نظامهای دموکراتیک را اعتماد به نفس، خوشبینی، امیدواری، اعتقاد به برابری هستی شناسانه انسانها و کوشش و تلاش مداوم برای بهبود زندگی شان بدانیم، در افغانستان عکسش صدق میکند. در اینجا مردم مان نه تنها از چنین ویژگیهایی برخوردار نیستند بل همه در گرداب یأس و بی اعتمادی غرق گردیده و بسیار بیعلاقه و کمعلاقه به مسایل انتخابات میباشند. من تا هنوز ندیده ام که گروهی از مردم به خیابانها ریخته و از دولت افغانستان خواسته باشند که حتماً انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کند من اگر بخواهم مردم مان را به چند دسته تقسیم کنم، ناگزیر خواهم گفت که: ما یا برده هستیم، یا منفعل.
برده های ما را معمولاً آن دسته از تودهها تشکیل میدهند که در زندگی شان به دنبال رهبر بوده و حرف و حدیثِ رهبران را حجت قاطع می دانند. این دسته، نه در اندیشه دموکراسی هستند و نه هم انتخابات؛ تنها چیزی که میخواهند این است که پسر خدا تاج شاهانه به دست آورد:
پسر خدا به جنگ میرود / تا تاج شاهانه به چنگ آورد. / پرچم خونین او از دور موج میزند. / کیست که به دنبال او میرود؟ / هرکس که جام اندوه او را نوشد / و بر درد پیروز شود، / هر کس صلیب خود را با شکیبایی بر دوش / کشد، / در پی او خواهد رفت…
اما دسته دوم، همان دسته منفعل، بیتفاوت و بیاعتماد به نفسی اند که انتخابات را نمایشی بیش ندانسته و تصمیمگیرنده اصلی، کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده امریکا را میدانند و به همین دلیل در انتخابات و گردهماییهای انتخاباتی شرکت نمیکنند و به نفع دموکراسی شعار نمیدهند.
بنابراین، وقتی مردم افغانستان یا دنبالهرو باشند یا منفعل، امکان معامله با سرنوشت دموکراسی منتفی نیست.
اما اگر معامله شود، من فکر میکنم بیشترین زیان را در این میان مردم افغانستان خواهند دید. مردم مان باید درک کنند که با ببر میتوان زندگی کرد، اما با حکومت توتالیتر و غیردموکراتیک نه. میگویند: باری کنفوسیوس از دامنه کوه تایی میگذشت و زنی را دید که بر سر گوری زاری میکند. استاد به سوی آن زن راند و آنگاه تسهلو را پیش فرستاد تا از آن زن سوال کند. گفت: «زاری تو به کسی میماند که اندوه بر اندوهش افزوده باشند». زن پاسخ داد: «چنین است. یکبار پدرشوهرم را ببری در اینجا کشت. شوهرم نیز کشته شد، و اکنون پسرم به همان طریق جان داده است».
استاد گفت: «چرا از اینجا نمیروی؟» زن پاسخ داد: «در اینجا حکومت ستمگری نیست». آنگاه استاد گفت: «فرزندان من! این را به یاد داشته باشید: حکومت ستمگر از ببر هولناکتر است».
درسی را که مردم افغانستان از این داستان باید بگیرند این است که انفعال و دنبالهروی را کنار گذاشته و بر برگذاری انتخابات تاکید کنند. حکومتی که از راه انتخابات به وجود نیامده باشد، غیرمشروع و غیردموکراتیک است. نفسکشیدن در زیر چتر یک حکومت غیردموکراتیک، دشوارتر از زندگی کردن در کنار ببر میباشد که نماد ناامنی است.
نویسنده : مطیع بارکزی