آیا ملاله یوسفزی ، خان عبدالغفار خان دیگر خواهد شد؟

تحلیل ارسالی به خبرگزاری خاورمیانه – میز امنیت /  تلاش نویسنده درسلسله تحلیل هایش نسبت به جامعه شناسی اقوام افغانستان این است تا با رویکرد انتقادی و راهبردی ، گامی در راستای امنیت جمعی و صلح عمومی در کشور برداشته شود .

نویسنده : عبد الشهید ثاقب

ملاله یوسفزی، دیروز در مجمعِ عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد و از حقوق زنان و کودکان گفت و دولت‌ها را در باره خطرِ بنیادگرایی هشدار داد. ملاله یکی از دخترانِ متعلق به قومِ پشتون است و در جغرافیایی زندگی می‌کند که در آن‌جا وضعیتِ هابزی (جنگِ همه علیه همه) جریان دارد .

پشتون‌ها در منطقه، اغلباً به عنوانِ یک قومِ جنگ‌جو و سلحشور و حامی بنیادگرایی دینی شناخته می‌شوند. گفته می‌شود که خشونت در اجتماعات پشتون نشین،  از خانواده – روابط شوهر با همسر و روابط پدر با پسر- آغاز گردیده و تمام مناسبات فردی و اجتماعی آن‌ها را در برمی‌گیرد. شما اگر تاریخ منطقه را مرور کنید خواهید دید که سراسرِ آن مملو  از جنگ‌های قبیله‌ای و عشیره‌ای است که در میان پشتون‌ها اتفاق افتاده است. همین اکنون گروهکِ دهشتِ افکنِ طالبان که مسوولِ حملاتِ انتحاری و انفجاری در افغانستان و پاکستان میباشد، پناه‌گاهای شان در مناطقِ پشتون‌نشینِ دوسوی مرز دیورند بوده و از حمایتِ بزرگان قبایلی برخوردار می‌باشند.

آن‌چه که باعث شده است این قوم خشونت را بر زندگی مسالمت‌آمیز ترجیح بدهند، جهان‌بینی قبیلوی شان است که از آن به نام «پشتونوالی» یاد می‌گردد.پختونوالی اصول و اساساتِ بی‌شماری دارد که یکی از آن‌ها حقِ حملِ سلاح است. حقِ حملِ سلاح در کنار مرکه، ننواتی، جرگه و انتقام، یکی از اصول اساسی آن می‌باشد.

دسترسی آزادانه پشتون‌ها به اسلحه، اگر از یک‌سو موجباتِ پیروزی آن‌ها را در رویارویی‌های قومی و قبیلوی فراهم نموده، از سوی دیگر زمینه‌ی یک زندگی عادی و عاری از خشونت را از‌ آن‌ها ستانده است.

نخستین تلاش‌ها برای متعارف‌سازی

سال‌ها پیش، مهاتما گاندی، رهبربزرگ جنبش خشونت‌پرهیزی در شبه قاره هند، به دنبالِ آن بود که شخصیتی را در میانِ پشتون‌ها جستجو کند که توانایی مبارزه علیه این فرهنگ را داشته و با فعالیت‌های خود کلیشه‌ای «پشتونِ جنگ‌جو» را بشکند و چهره مناسب‌تر و متعارفی از پشتون‌ها ارایه کند. گاندی بزرگ کسی را که سرانجام مناسب این ماموریت یافت، خان عبدالغفار خان بود.

گاندی باری خطاب به خان عبدالغفار خان گفته بود: تو باید کاری کنی که پشتون‌ها به زندگی متعارف تر برگردند.

رهبر بزرگ جنبش خشونت‌پرهیزی از هر فرصتی استفاده می‌کرد تا خان را به به پی‌گیری آموزه‌هایش در میان پشتون‌ها ترغیب کند: «خادمان خداوند هرکه باشند و یا نهایتا از کار درآیند، هیچ تردیدی در این نیست که رهبر آن‌ها- آن‌که دوست دارند پادشاه خان اش بنامند-چه کسی است؟ او مسلما مرد خداست، به حضور زنده‌ خود باور دارد و می‌داند که جنبش او تنها اگر خدا بخواهد کامروا خواهد شد. با گذاشتن تمامی روح خود در نهضت، به آ‌نچه روی می‌ دهد بی اعتنا می‌ماند. برای او کافی است دریابد که برای پشتون‌ها هیچ رستگاری وجود ندارد، مگر از طریق پذیرش تمام و کمال عدم خشونت. او به این واقعیت که یک پشتون جنگجوی ماهر است افتخار نمی کند. او شجاعت وی را تحسین می کند؛ اما گمان می‌کند که او با تشویق بیش از حد تباه شده است. او نمی‌خواهد پشتون خود را مانند اوباش جامعه ببیند. او معتقد است که پشتون در استثمار و جهل نگاه داشته شده است. می خواهد پشتون از آنچه هست شجاع تر شود و از او می خواهد بر شجاعت خود معرفت حقیقی را بیافزاید. او فکر می کند که این تنها از طریق عدم خشونت به دست می‌آید».

جالب این‌که تلاش‌های گاندی در این مورد نتیجه هم داده و توانسته بود نظر موافقِ خان عبدالغفارخان را جلب کند. درست از همین جا بود که خان عبدالغفار خان خطاب به پشتون‌ها  می گفت: «من به شما سلاحی خواهم داد که پولیس و ارتش قادر نخواهند بود در برابرش بایستند. این سلاح پیامبر است؛ اما شما از آن آگاه نیستید. این سلاح بردباری و درستکاری است. هیچ قدرتی در جهان نمی تواند در برابر آن بایستد.»

می‌گویند خان عبدالغفار خان در این راستا تلاش های بسیاری کرد وسرانجام توانست بهترین و صادق‌ترین لشکر جنبش عدم خشونت را در آن زمان از میان پشتون‌ها عضوگیری نماید؛ تلاش‌های که متاسفانه ادامه نیافت.

در جستجوی خان دیگر

ماموریتی که سال‌ها پیش به خان عبدالغفار خان محول گردیده بود، امروزه سازمان ملل تصمیم گرفته است آن را به ملاله یوسفزی محول کند.

ملاله برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمانِ ملل دعوت شده بود، تا برای جهانیان بگوید که «کلیشه‌ای پشتون جنگ‌جو» واقعیت نداشته و در میان این قوم، مردمانی نیز هستند که برای آزادی، دموکراسی و برابری مبارزه می‌کنند. ملاله در سازمان ملل حرف‌های بسیاری به زبان قال گفت، اما حرف زبان حال او همین بود که من بیان کردم.

من به حرکت ملاله باور دارم. به امید روزی که این حرکت مووفق گردد.

 انتهای پیام . /

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *