چه چیزی محقق را به عبدالله وصل کرد ؟

خبرگزاری خاورمیانه / میز انتخابات ۱۳۹۳

از قدیم گفته اند که سخن سنجیده گو تا دوست را دشمن نگردانی ـ زبان یکی از حربه های تاثیر گذار در حوزه افهام و تفهیم شمرده می شود و معمولا معرف شخصیت گوینده نیز هست جنانچه علی بزرگ در این زمینه فرموده است المرء مخبوء تحت اللسانه ـ آدمی پوشیده در زیر زبانش است معمولا طرز گویش و نحوه افهام وتفهیم تحت تاثیر مقوله های اجتماعی و تربیتی قرار می گیرد که از این موجود نرم گوشتی شمشیر گستاخی می سازد که نیک وبد را قلع و قمع می کند چنانچه تعبیر زیبای از حضرت امیر در این راستا داریم که اللسان سبع ان خلی عنه فعقر ـ زبان درنده ای را ماند اگر از آن غافل شوی می دراند ـ دقیقا گفتار سنجیداری است که کردار را سنجه می زند و سره و ناسره نقد می کند .

افغانستان کشوری است که بستر خیزش اغلب نا هنجاری ها و کاستی ها در تمام حوزه های سیاسی فرهنگی و اجتماعی محسوب می شود . یکی از آن کمی و کاستی ها نارسایی های زبانی و فکری است که در بستر ادبیات گویشی مردم به ویژه سیاستگران حاکم است که کمابیش دچار سوءتفاهم های بزرگ و ویرانگری میگردد و به دشمنی های دوامدار میانجامد . البته موارد متعدد از این نارسایی های گویشی وجود دارد چنانه پارادوکسیکال سخن کردن در دیسکورس سیاست داخلی و خارجی کشور امریست محرز که احدی را مجال کتمان آن نیست . آخرین مورد این نوع تند وتیز سخن کردن و سوء برداشت مخاطب از مفهوم و منطوق یک سخن در تقابل گویشی استاد محقق و جنرال دوستم بوضوح به مشاهده می رسد .

جنرال دوستم در تازه ترین سخنرانی اش ادعا کرده است که پیوستن وی به تکت انتخاباتی داکتر عبدالله به پیروزی حتمی این تیم منجر می شد ولی من عامدانه به این تیم نپیوستم زیرا پیآمد پیوستن من به این تیم عامل تشدید مرز بندی های سمتی و قومی می شد که تجزیه افغانستان را مسلما در فبال خواهد داشت . سخنان دوستم محقق را به واکنش نشان دادن وا داشت و وی اظهار کرد که سخنان جنرال یک شوخی سیاسی است و تیم مورد حمایت وی هیچگاهی داعیه تحزیه طلبی کشور نداشته و ندارد .

که این تقابل رویا رویی طرفداران دوستم و محقق را در پی داشته است و در بسا موارد عنان اختیار از دست داده و به یک نوع افتراء زنی به ویژه در جغرافیای همگانی به همدیگر پرداخته اند . در حالیکه اگر کمی دقت به خرج داده شود و سخنان طرفین از فلتر کنکاش خرد عبور داده شود در می یابیم که هم محقق و هم دوستم برحقند و سخنی در طریق صواب گفته اند ـ اما ادبیات قلندرانه و پهلوان گونه سخن کردن دوستم و ادبیات کاملا پدرمآبانه محقق باعث این سوء تفاهم بزرگ شده است که دو رفیق گرمابه وگلستان را به جان هم انداخته است .

دوستم با تجربه دقیق از وضعیت کشور و تحلیل و درک درست از بافت های قومی در کشور به این نتیجه رسیده است که اگر وی به عنوان مهره درشت و مطرح قوم ازبیک وارد انئلاف ملی شود دفیقا موجودیت دو مهره درشت دو قوم مطرح دیگر هزارگان و تاجکان دراین تکت انخاباتی پشتو نهای کشور به آن وا می دارد که کتله های پراگنده سیاسی شان را انسجام بخشند و موضع واخد در قبال این تکت اخذ کنند که بدیهی مسئله شمال و جنوب مطرح خواهد و این مقوله از رهگذر تجزیه کشور میسور خواهد بود .

از آن طرف سخنان محقق نیز آهی و واهی نیست چون محقق با شناخت دقیق که از عبدالله دارد ایمان دارد که عبدالله هیچگونه داعیه تجزیه خواهی و تجزیه طلبی ندارد و نداشته است . تنها چیزی که در این میان باعث ایجا د سوء تفاهم شده درک و تفسیر و تعبیر نا د قیق از اظهارات جنرال دوستم است. جنرال نگفته است که داکتر عبدالله نیت و قصد تجزیه‌ افغانستان را دارد.

جنرال براساس شناختی که از وضعیت تاریخی ساختار اجتماعی و شرایط سیاسی کشور دارد گفته است که اگر او هم به تیم داکتر عبدالله می پیوست به طور طبیعی و ناخواسته جبهه ‌بندی‌ های سیاسی حالت و هویت قومی و سمتی پیدا می‌کرد و به صورت نزاع جنوب و شمال مطرح میگردید. به تعبیر دیگر جنرال نه داکتر عبدالله و نه هیچ کس دیگر را متهم به تجزیه‌ طلبی نکرده است. جنرال تنها درک و تحلیل خود از نتیجه و پیا مد طبیعی نا خواسته و اجتناب‌ نا پذیر ائتلاف با داکتر عبدالله را بیان کرده است. امید واریم که رهبران سیاسی در بستر گویش نظریات خویش همان اصل قدیمی و پذیرفته شده “سخنت را بجو بجو بعد بگو” را مراعات کنند .

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *