کنایه ‌‌ی ملیح روزنامه آرمان ملی به نشرات تلویزیون ژوندون

مقاله پرتو نادری در روزنامه آرمان ملی :

جایی شنیده بودم یا خوانده بودم که شیخ جنید بغدادی با شماری از مریدان و هواخواهان روزی از بازار بغداد می گذشت، چون به چهارراه بازار رسید، آنجا دزد و جنایتکار نام آوری را بردار کرده بودند تا دیگران پند پذیر شوند. شیخ جنید تا آن دزد را آویخته بر دار دید، راهش را از مریدان جدا کرد و رفت پاهای آن دزد را بوسید و بی آن که به پشت سر خود نگاه کند به راه خود ادامه داد.

شیخ فاصله‌یی را راه زد و آن گاه روی برگشتاند ودید که از آن همه مریدان دل‌سوخته، تنها یک تن با او مانده و دیگران برگشته اند. شیخ پرسید که دیگران کجاشدند؟ مرید خاموش ماند و سر به زیر انداخت. شیخ باردیگر پرسید تا این که مرید با ناراحتی گفت، شیخا شما کارخوبی نکردید که پای آن دزد و آدمکش بغداد را بوسه زدید، یاران همه از این کار شما گرفته خاطر شدند و یگان یگان شما را ترک کردند. شیخ با لب‌خند تلخی گفت: من پای آن دزد را نه بوسیدم؛ بل ارادۀ او را بوسیدم و از آن بوسیدم که سر در راهی کرد که آن راه را برگزیده بود!

هدف از این روایت این بود که وقتی سخنان چرکین و بوی ناک کسی به نام جنرال طاقت را شنیدم، تمام هستی ام لرزید که خدایا هنوز درسدۀ بیست ویکم هم چنین بنده گانی داری که بالا تر از قوم و طایفۀ خود انسان و انسانیت را به رسمیت نمی شناسد. هرچند من شیخ بغداد نیستم که بروم پای آن دزد و جنایتکار معروف را ببوسم؛ اما می خواهم از همین جا دستان طاقت را که در آن نه خون سرخ ؛ بل خون سفید پاستوریزه درجریان است ببوسم که با تمام شهامت آن چیزی را بیان داشته است که امروزه به دیدگاه سیاسی حلقه‌های تفوق طلب قومی و زبانی فاشیزم بدل شده است. شاید بتوان اورا صادق‌ترین طالب نکتایی پوش گفت ، برای آن که نخستین بار این طالبان بودند که تا به کابل رسیدند با پخش سرود های رزمی خود، به اقوام غیر پشتون فرمان می دادند که کشور را ترک کنید که این وطن خانۀ پشتون‌هاست. حال پس از یک دهه دهل وکرنای دموکراسی، حقوق بشر وجامعۀ مدنی، طاقت تمام خشم ، تعصب وقوم کشی هتلر، موسولینی وبنیامین نتنیاهو را که سال‌ها درسینۀ تاریک خود پنهان داشت، فریاد زد و همه مردمان و اقوام افغانستان را چنان دشنام داد که ترانه‌های طالبان هزاربار انسانی تر از چنین سخنانی بود. برای آن که در سرودهای طالبان چنین سخنان مستهجن، بوی‌ناک وچرکین وجود نداشت.

به پندارمن این « دشنام سالار دموکراسی» بیشتر ازهرقومی به قوم وطایفۀ خود دشنام داده است. اوبه همه افغانستان دشنام داده است. طاقت باید به این نکته توجه کند که این دشنام ها سده ها پس به سوی او برمی گردد. من بسیار سرو کلۀ او را در رسانه‌ها دیده ام، اما نمی دانستم که ژرفای نادانی اش به ژرفای آخرین طبقۀ دوزخ برابر است. او می پندارد که تایخ همان جعل‌نامه هایی است که خوانده. برای گفتن چنین سخنانی باید از جهالت و نادانی چنان اسب تیزتک و حرونی داشت سرکش و حرون‌تراز اسبان بزکشی!

یک انسان باید چقدرغیرمدنی و ناآگاه ازتاریخ باشد که بتواند یک چنین سخنانی را برزبان راند: «افغان معنا صرف اوصرف پشتون دی، افغانستان معنا پشتونستان دی. افغانستان د پشتون کوردی. داملک دپشتون دی. فاریاب، مزار او بدخشان پشتونستان ، زه د دی ملک بادار او مشریم. نااهل حرامی او ناخلف تاجیک، هزاره ، اوزبیک او گلم جمو چه به افغان کلمه شرمیگی، هغوی باید خپلو ملکوته واپس لار شی! » جنرال طاقت تلویزیون ژوندون.

طاقت دراین گفته های خویش نخست از همه در برابر خداوند قرارگرفته و برخلاف آن چیزی سخن می گوید که خداوند فرموده است. برای آن که خداوند همه انسان ها را از یک گوهر آفریده ، آن گونه که در قرآن گفته شده است، خداوند انسان ها را در طایفه‌های گوناگونی آفریده است، تا یک دیگر را بشناسند، هیچ‌یک را بردیگری بر تری نیست؛ مگربه پرهیزگاری.

او دریک جهت در برابر قرآن شمشیر می کشد و درجهت دیگر قانون اساسی کشور را نیز زیر پامی کند. درمادۀ بیست دوم قانون اساسی آمده است: « هرنوع تبعیض و امتیازدر میان اتباع افغانستان ممنوع است. اتباع افغانستان اعم از زن و مرد در برابر قانون داری حقوق و وجایب مساوی می باشند» به همین گونه در فقرۀ دوم مادۀ بیست وچهارم این قانون می خوانیم: « آزادی و کرامت انسان از تعرض مصون است» بازهم در فقرۀ سوم همین ماده آمده است: «دولت به احترام و حمایت آزادی و کرامت انسان مکلف می باشد» من این آقا را می بینم که هرازگاهی سروکله اش در این یا آن تلویزیون به نام کارشناس هزارکارۀ کارناشناس ظاهر می شود و بعد در پیوند به دندان نهنگ تا کهکشان های یاوه، سخن می گوید، کاش باری هم که شده بود اعلامیۀ جهانی حقوق بشررا می خواند که در مادۀ نخست آن چنین آمده است: « تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت وحقوق باهم برابر اند. همه داری عقل و وجدان می باشند وباید نسبت به یک دیگر با روح برادری رفتارکنند.”

طاقت فکر می کند که او اقوام دیگری را نشانه رفته و با فلاخن دشنام بر فرق آنان کوبیده است، اما من می پندارم که این دشنام سالار پیشتر از دیگران قوم و قبیلۀ خود را اهانت کرده وبه آن ها دشنام داده است. چون کسی که به زبان، فرهنگ و قوم خود احترام داشته باشد، به قوم دیگر و هستی معنوی آن نیز احترام دارد.

شگفت برادرخوانده‌گی که می خواهیم، برو هویت خود را از میان بردار، زبانت را قیچی بزن، ازتاریخ خود انکارکن، فرهنگ خود را بریز در خاک روبۀ کوچه و هویت قومی خود را یک لنگه بیاویز از چنگک قصابی و در نهایت بیا آن گونه بیندیش که من می اندیشم و آن گونه بگوی که من می گویم، تا باهم برادر باشیم. چنین برادری به همان تمثیل مولانا، یعنی به همان شیر بی دم ، بی سر و بی یال در مثنوی معنوی می ماند، طاقت باید بداند که دیگران نیز زبانی دارند پرشکوه، تاریخی دارند روشن ، هویتی دارند افتخار آمیز، فرهنگی دارند گسترده در یک حوزۀ تمدنی بزرگ چرا نمی توانی با چنین ویژه‌گی ها برادر دیگران باشی!

درچارچوب قانون اساسی و قانون رسانه‌های همه‌گانی کشور هرگونه اهانت به شخصیت های حقیقی و حکمی جرم و قابل پیگرد است، در حالی که این طاقت خان تمام اقوام افغانستان، تاریخ ، زبان، هویت و فرهنگ آنان را توهین کرده است. من که باری برای وزیری که خود گفته بود: کرزی را من رئیس جمهور ساختم، چیزی نوشتم، سارنوالی یا دادستانی کل دستور بازداشت مرا صادرکرد؛ نمی دانم چرا در پیوند به این دشنام فرستادن های طاقت خاموش است! این خاموشی را چگونه می توان توجیه کرد! در روزهای که افغانستان بیشتر از هر زمان دیگری به همدلی وهمآهنگی نیاز دارد، بیان چنین سخنانی می تواند به مفهوم هیزم کشی به آتش نفاق در کشور باشد. چرا از طاقت پرسیده نمی شود که از بیان چنین سخنانی در چنین روزگاری چه هدفی را دنبال می کند!

بدون تردید سخنان طاقت بخشی از اندیشه های فاشیزم برتری جویی قومی است؛ چنین دیدگاه چرکین را نباید به همه‌گان تعمیم داد، حساب چنین حلقه‌های متعصب، افزون خواه از حساب وجدان جمعی قوم پشتون و روشنفکران پشتون جداست، با این حال تاریخ با هزار چشم به تماشا برخاسته است تا واکنش وجدان روشنفکرانۀ قوم پشتون را در پیوند به یاوه بافی های طاقت ببیند تا آن را جاودانه به حافظه داشته باشد .

منبع : http://www.armanemili.af/detail.php?pid=4079

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *