پناهجویان، قربانی سیاست های رهبران اروپایی

13335473_1096975787030207_1798873864_nسیاست نوظهور و درهای باز رهبران کشورهای اروپایی، پدیده مهاجرت در کشورهای درگیر جنگ آسیایی را شدت بخشیده و این امر در دو سال گذشته، بیش از پیش شدت یافت.

مهاجرت، اهداف هر دو جانب (کشور مبدا و مقصد) را تامین می کند؛ اما در سیاست جدید رهبران اروپایی، اهداف کشورهای مقصد بیشتر جلوه می دهد.

رهبران اروپایی که به اعتقاد اکثریت عامل ناامنی و بی ثباتی در کشورهای آسیایی از جمله افغانستان، سوریه و عراق هستند، سیاست «درهای باز» را برای جذب نیروی کار ارزان و پیشرفت صنایع خود روی دست گرفتند.

این سیاست یک جانبه و خودخواهانه کشورهای اروپایی، بیشتر به دنبال تهی ساختن کشورهای مبدا (افغانستان، سوریه و عراق) از نیروی کار و جوان بود.

این سیاست در کنار تامین منافع کشورهای مقصد، احتیاج کشورهای مبدا به کشورهای قدرتمند جهان را بیشتر ساخت.

اما در این راه، شمار زیادی از جوانان و نیروی کار کشور مبدا آسیایی را قربانی راه های دشوار رسیدن تا اروپا ساخت و شماری از این نیروی کار بدون امکانات لازم یا در دریا غرق شده و جان دادند یا در مسیر راه طعمه حیوانات درنده شده و یا هم زیر لت و کوب نیروهای امنیتی مرزی کشته شده اند.

کشته شدن و جان باختن این نیروی کار و جوان و یا هم کودکان که از هیچ اهمیتی برای رهبران اروپایی برخوردار نبود؛ در کنار اینکه کشورهای مبدا را از نیروی کار خالی ساخت، کشورهای اروپایی را نیز به هدفشان نرساند.

رهبران کشورهای اروپایی با تمام این مشکلات، اهمیتی به جان و مال جوانان، دختران، پسران و بزرگسالان کشورهای مبدا که با قبول مشکلات خود را به راه های پرخطر زدند، نداده و جان باختن روزانه این افراد هیچ رنجش خاطری برای آنها ایجاد نمی کرد.

جان باختن نیروی کار کشورهای آسیایی بعد از آن افزایش یافت که رهبران کشورهای اروپایی سیاست دروازه های باز را ناکام یافته و در یک اقدام بی سابقه دیگر و در یک چرخش ۱۸۰ درجه ای، سیاست «بسته» را روی دست گرفتند.

این سیاست باعث شد تا شمار زیادی از پناهجویان همانطور که گفته شد را جوانان تشکیل می داد، در مرزهای کشورهای اروپایی در بی سرنوشتی کامل به سر ببرند و شماری هم که به کشورهای مقصد رسیده بودند، با مشکلات بیشتر روبرو شوند.

شماری از این پناهجویان نیز بعد از سرگردانی از سیاست جدید رهبران اروپایی و با تحمل مشکلات فراوان دل به دریا و راه های سخت داده و در راه رسیدن به مقصد، جان باختند.

در عین حال موضوع دیگری که نباید فراموش کرد، نقش ترکیه و استفاده ابزاری این کشور از معضل مهاجرت است؛ استانبول با موقعیت جغرافیایی که دارد به خوبی از دو کشور مبدا و مقصد به سود خود استفاده ابزاری می کند.

اینکه این کشور با سوریه و نظام اسد مشکل دارد بر همگان روشن است و از کشته شدن شهروندان سوریه خشنود باشد هم شاید زیاد بیجا نباشد.

این کشور با سیاست های کاملا در تضاد با رهبران اروپایی از مهاجرین به سود خود برای امتیازگیری در اتحادیه یورو استفاده کرده و کمتر به فکر حفظ جان مهاجرین است.

همین سیاست های کلی ترکیه در قبال مهاجرین، چاقوی رهبران اروپا برای سخت گیری در قبال آنان را تیزتر کرده است.

ترکیه کشور مسلمان و سکولار در موضوع مهاجرت هم بر سر قربانیان خاک انداخته و هم از این خاک انداختن امتیازگیری شخصی می کند.

بی توجهی رهبران اروپایی نسبت به جان باختن پناهجویان در راه رسیدن به مقصد به حدی است که شماری از پناهجویان بدون سپرده شدن به خانواده هایشان، در دریا باقی مانده و طعمه ماهی ها می شوند و یا هم نیروهای امنیتی کشورهای اروپایی بدون توجه به مسایل مذهبی، آنها را نابود می کنند.

این امر که خود نوعی پایمال کردن حقوق بشری است، از سوی کشورها و رهبرانی سر می زند که هر لحظه از حقوق بشر و حفظ آن «دم» می زنند و اگر اتفاقی این چنین در کشورهای اسلامی رخ دهد، «کاسه داغ تر از آش» می شوند؛ اما جان دادن شماری از پناهجویان در خاک اروپا، هیچ اهمیتی برای این «داعیان حقوق بشر» ندارد.

رهبران کشورهای اروپایی که خود را توانا در حل مشکلات کشورهای کمی عقب مانده می دانند، حالا برای تهیه نسخه ای برای حل مشکلات پناهجویان عاجز مانده و هیچ برنامه ای برای جلوگیری از تلفات آینده جوانان پناهجو ندارند.

کشورهای مبدا نیز به دلیل سیاست های غلط و ناکارآمد رهبران اروپایی و غربی، خود با مشکلات زیاد دست و پنجه نرم می کنند و به دلیل مشکلات عمده از جمله ناامنی و بیکاری، توانایی جلوگیری از مهاجرت نیروی کار خود را ندارند.

وجود فساد نیز عامل دیگری است که رهبران کشورهای مبدا از جمله افغانستان، سوریه و عراق بیشتر به دنبال منافع خود باشند و یا هم درگیر مسایلی باشند که آنها را از توجه به مشکلات جوانان باز می دارد و خود به دست خودشان، جوانان و نیروی کار خود را قربانی راه های سخت رسیدن به اروپا می کنند.

با یک برنامه جدی و کارا می توان از مهاجرت جوانان و نیروی کار جلوگیری کرد؛ اما این امر تنها به عمل دست یافتنی می شود و با شعار نمی توان از مهاجرت جوانان جلوگیری کرد؛ موضوعی که در افغانستان کمتر دیده می شود و یا هم دیده نمی شود.

Author

About Author