فاجعه در هلمند، غمشریکی در کابل

نیروهای امنیتی افغانستان در روزهای اخیر سال گذشته و اولین روزهای سال جدید متاسفانه با قربانی های زیادی روبرو شدند و شمار زیادی از آنها جان باختند.

اینکه مشکل در بخش کشفی و استخباراتی نهادهای دفاعی است، موضوعی است که بارها و بارها مسوولان و کارشناسان به آن اشاره کرده اند؛ که همین امر باعث نفوذ مخالفان به صفوف نیروهای امنیتی به ویژه اردوی ملی می شود.

نیروهای امنیتی در ولسوالی بالامرغاب ولایت بادغیس برای مدت نزدیک به ده روز محاصره بوده و بعد از اینکه نیروهای کمکی به وقت آن به «دادشان» نرسید، یا تسلیم شدند و یا هم شماری از آنها برای حفظ مال و ناموس وطن شان، جان باخته و زخمی شدند.

این حادثه در ولایت های شمالی از جمله فاریاب نیز رخداد و بخشی از نیروهای امنیتی جان باختند.

حادثه نگران کننده حمله بر قول اردوی ۲۱۵ میوند در ولایت هلمند در روزهای میانی ماه حوت نیز از دیگر حوادث تلخ و تلفات گروهی نیروهای امنیتی بود.

در این حمله گفته می شود که بیش از ۵۰ تن از نیروهای امنیتی و کارمندان قول اردو جان باخته و شماری نیز زخمی شدند.

در تازه ترین مورد و در سال جدید نیز دو روز پیش، طالبان مسلح بالای مقر اردوی ملی در ولسوالی «سنگین» ولایت هلمند حمله کرده و گزارش ها حاکی از جان باختن نزدیک به ۶۰ تن از نیروهای امنیتی است.

طالبان مسلح نیز حمله در ولسوالی سنگین را به عهده گرفته و گفته بودند که شماری از نیروهای امنیتی جان باخته و زخمی شدند.

این آمار بلند تلفات نیروهای امنیتی به هیچ عنوان قابل قبول برای مردم نبوده و نگرانی های عمده را به بار آورده و نمی تواند تنها بهانه مشکلات کشفی و استخباراتی را جلوه داد.

مردم نسبت به این چالش عمده و نگران کننده، اظهار تاسف و همدردی کرده و حتی برخی از آنها گفته اند که برای انتقال اجساد نیروهای امنیتی از ولسوالی سنگین، تابوت پیدا نمی شود.

درد مردم در حالی بیشتر می شود که رهبران حکومت وحدت ملی بدون هیچ حس همدردی با قربانیان نیروهای امنیتی به دیدارهای کمپاینی مصروف بوده و برای ابراز همدردی با شماری از سیاسیون می روند که نزدیکانشان را به مرگ طبیعی و کهولت سن از دست داده اند.

سوال این است که آیا مادر آن سرباز که برای حفظ وطن و ناموس و حیثیت حکومت مرکزی به زعامت رهبران آن جان باخته، نیازمند همدردی نیست؛ نباید ارگ ریاست جمهوری و ریاست اجرائیه برای ابراز همدردی از خانواده های قربانیان نیروهای امنیتی دلجویی کند.

سکوت رهبران حکومت وحدت ملی که به گفته خودشان «میراث ۴۵هزار جان باخته نیروهای امنیتی» در دوره کمتر از پنج ساله حکومت شان را بجا گذاشته اند، بدتر از حمله ای است که بر نیروهای امنیتی می شود و تعرضی که از سوی مخالفان انجام می گردد.

تلفات «سنگین» نیروهای امنیتی در «سنگین» هلمند نباید با غمشریکی کمپاینی در کابل همراه باشد، نیروهای امنیتی بیشتر از هر زمان دیگر در معرض حمله و تلفات قرار دارند و از همین جهت باید رهبران حکومت نیز یک برنامه حداقل «کمپاینی» برای غمشریکی با خانواده های آنها راه اندازی کنند.

رئیس جمهور برای تجلیل از روز نوروز و مراسم سال نو به مزارشریف رفت؛ اما برای خانواده های قربانیان نیروهای امنیتی هیچ برنامه ای روی دست نگرفت؛ به دیدار عبدالرب رسول سیاف و ضیاءالحق امرخیل برای غمشریکی نزدیکان از دست رفته شان به مرگ طبیعی رفت؛ اما برای غمشریکی با خانواده های قربانیان جان باخته نیروهای امنیتی برنامه ای روی دست نگرفت.

کاهش تلفات نیروهای امنیتی و همدردی با بازمانده گان نیروهای امنیتی {که اگر آنها نباشند، بخش های بیشتری از کشور به تصرف مخالفان درمی آید} یکی از راه های موثر برای گرفتن رای است تا غمشریکی با سیاسیون و یا افرادی که برای گرفتن رای به رهبران حکومت وحدت ملی کمک شایانی کردند.

خبرهای مرتبط:

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *