راه دراز تا رسیدن نقشه راه صلح

160111105437_afghan_peace_pakistan_640x360_apدور اول گفتگوهای چهارجانبه برای تعیین نقشه راه صلح، روز گذشته در اسلام آباد برگزار شده و اشتراک کننده گان در پایان تنها به یک اعلامیه دل خوش کردند.

در پایان این دور از گفتگوها که به رهبری حکمت خلیل کرزی، اعزاز احمدچوهدری، ریچارد اولسن، نماینده ویژه امریکا در امور افغانستان و پاکستان و دینگ شیجون، نماینده خاص چین برای افغانستان برگزار شد، همچنین تصمیم گرفته شد که دور دوم این گفتگوها یک هفته بعد در کابل انجام شود.

در اعلامیه چهارجانبه آمده است که بر تعهدات نشست قلب آسیا، تسهیل روند صلح و آشتی به رهبری افغانستان، بر اهمیت ختم جنگ در افغانستان، به ضرورت گفتگوهای مستقیم افغانستان با نماینده گان طالبان و ارزیابی فرصت های صلح در افغانستان تاکید شد.

با توجه به تمام خوش بینی ها نسبت به این نشست، تصمیم مهمی در مورد آغاز گفتگوهای صلح، مشخص کردن کدام یک از گروه طالبان برای گفتگو و تعیین نقشه راه صلح گرفته نشده و تنها بر «تاکیدات» تاکید شده است؛ چیزی که پیش از این نیز تمام اشتراک کننده گان بر آنها تاکید داشتند.

در عین حال، در ابتدای این نشست، سرتاج عزیز، مشاور وزارت امنیت ملی و امور خارجی نخست وزیر پاکستان در صحبت هایی از ارائه «مشوق» ها با طالبان و ایجاد «اعتماد» برای طالبان نیز خبر داد.

وی گفته بود که برای رسیدن به نقشه راه صلح، باید این موارد در نظر گرفته شده و از سوی اشتراک کننده گان در نظر گرفته شود.

اما حال این سوال به وجود می آید که چه کسی باید برای طالبان اعتماد ایجاد کند و چه نوع مشوق هایی برای آنها در نظر گرفته شود تا طالبان برای گفتگوهای صلح اشتیاق نشان دهند.

این در حالی است که حکومت افغانستان بارها اعلام کرده است که برای هیچ یک از گروه های مخالف در گفتگوهای صلح، امتیاز داده نمی شود و هرکدام از این گروه ها که برای گفتگو حاضر نشدند، از راه جنگ با آنها وارد خواهد شد.

حکومت کابل می گوید که پیش از نشست اعلام شده بود که تمام گروه های مخالف باید بدون پیش شرط در گفتگوهای صلح حاضر شوند.

موضوعی که کاملاً خلاف ادعاها و گفته های آقای عزیز است که خود نشان می دهد خواست ها و اهداف اشتراک کننده گان به ویژه دو طرف کابل و اسلام آباد در تعیین نقشه راه صلح متفاوت است.

این تفاوت نظر که به گمان خیلی «بزرگ» نیز است، می تواند از همین ابتدا در گفتگوهای صلح و مذاکرات چهارجانبه خلل ایجاد کرده و آن را به چالش بکشد.

در راه ایجاد اعتماد و دادن مشوق برای طالبان از سوی دیگر، نشان دهنده آن است که پاکستان با مطرح کردن آن به خوبی از «نیت» طالبان آگاه بوده و با مطرح کردن این موارد به دنبال اهداف خود است تا هدف اصلی مذاکرات.

هدف اصلی این مذاکرات که بعد از نشر خبر مرگ ملامحمد عمر به «بن بست» رسیده بود، تامین صلح و ثبات در افغانستان و بخش هایی از آن طرف دیورند بود که گفته های سرتاج عزیز، ابهامی در این هدف ایجاد خواهد کرد.

این ابهام در صورت دادن مشوق به اسلام آباد برای راضی ساختن طالبان برای گفتگو و یا برای طالبان جهت پیشبرد اهداف شان، نگرانی های جدی را بین مردم و حکومت به وجود خواهد آورد که بر مبنای آن، منافع ملی افغانستان مورد تعرض قرار خواهد گرفت.

از جانب دیگر، بعد از تائید مرگ ملامحمد عمر، طالبان عملاً به چند دسته تقسیم شده و هر کدام از گروه ها نیز در مناطقی از کشور قدرتنمایی کرده و اهداف متفاوتی را پیش می برند که این موضوع خود رسیدن به نقشه راه صلح را به درازا خواهد کشاند؛ زیرا تا هنوز مشخص نشده که کدامیک از گروه ها حاضر به گفتگو است و چه اهدافی دارد.

تعیین این گروه ها نیز در اعلامیه نشست ابتدایی چهارجانبه ذکر نشده و معلوم نیست که این موضوع در نشست دوم مشخص خواهد شد یا بازهم به گفته های سابق، «تاکید» صورت خواهد گرفت؟

با این حال باید بازهم به انتظار نشست و دید که آیا صلح با دادن «مشوق» و «اعتماد» به مخالفان می تواند برای کشور مفید باشد یا اینکه در این بین، عدم استحکام و قدرت حکومت باعث خواهد شد تا این مذاکرات نیز بی نتیجه مانده و یا هم به درازا بکشد؟

به هر حال، رسیدن به نقشه راه «صلح» نیازمند قدرت و ثبات اهداف حکومت با تامین خواست ها و تامین منافع مردم و ملتی است که قربانی اصلی عدم صلح در کشور هستند.

Author

About Author