استقلال؛ واژه ای گمشده در افغانستان

استقلال به معنی عدم وابستگی، آزادی و صلاحیت داشتن در تصمیم گیری های بزرگ و هدفمند.

۹۷ سال پیش حکومت افغانستان در رشادت همه جانبه ملت، موفق شد انگلستان و نیروهای نظامی این کشور را راضی به رسمیت دادن به استقلال کرد.

بعد از اینکه امان الله خان در سال ۱۹۱۹ میلادی، شاه افغانستان اعلام شد، آزادی و استقلال افغانستان را در صدر برنامه های کاری اش قرار داد.

نهضت آزادی خواهی و مشروطه خواهی در بیشتر کشورهای آسیا از جمله امپراتوری عثمانی (ترکیه امروزی) ایجاد شده بود که هدف آنها خارج شدن از وضعیت حکومت مطلقه به سوی یک حکومت مشروطه و نظام مند بود.

ملت افغانستان سه بار جنگ های شدیدی را با انگلیس ها انجام دادند، اولین جنگ افغان ـ انگلیس در بین سالهای ۱۸۳۹ ـ ۱۸۴۲ بود که این جنگ توسط غازی محمد اکبرخان به نفع افغانها به پیروزی رسید و قشون امپراتوری همان وقت انگلیس شکست خورد.

وی قبل از هرچیز دیگر، در تلاش ایجاد روابط با دیگر کشورهای جهان بود و از آنها خواست تا استقلال افغانستان را به رسمیت بشناسند و با افغانستان توافقنامه های همکاری و بازرگانی عقد کنند.

در ۲۸ اسد سال ۱۲۹۸ که مصادف است با ۱۹ اگست سال ۱۹۱۹ میلادی، انگلیس ها مجبور به امضای معاهده استقلال افغانستان شدند.

قبل از استقلال طی تقریبا صد سـال گذشـته؛ مردم افغانسـتان جنگ های خونین توام با شـکسـت و پیروزی را با حکومت اسـتعماری بریتانیای کبیر پشـت سـر گذشـتانده بودند.

1

اکنون در کشـور ۹۷ مین سـالگرد اسـتقلال جشن گرفته میشـود؛ اما مشکلات در اکثر بخش های حکومت داری، مردم داری، دولت داری و غیره موجود است.

در طول سالهای گذشته از استقلال، افغانستان تنها برای مدتی کوتاه (یکسال و یا دو سال) شاهد آرامی نسبی بوده و هیچ وقت نتوانست استقلال خود را به اثبات برساند.

از آن سالها تا حال اکنون، میلیونها شهروند کشور در کشورهای خارجی زنده گی کرده و مشکلات موجود داخلی و حکومت داری مانع بازگشت آنها می شود.

افغانستان از فردای استقلال به مانند پیش از استقلال محتاج کشورهای خارجی در رفع مشکلات در بخش های مختلف حکومت بوده و اکنون نیز است.

نود و هفت سال قبل فرزندان آزاده و فداکار وطن با دادن قربانی های گرانبها توانستند استقلال سیاسی این کشور را از خطر تجاوز بیگانگان حفظ کنند و با جنبش دلیرانه خود سرمشق دیگر ملل استعمار زده مشرق واقع شوند.

از بیست و هشتم اسد به عنوان روز استقلال یاد کرده و تجلیل می شود؛ استقلالی که فقط نامش بوده و خاطراتش باقی مانده است.

با گذشت نود و هفت سال؛ هنوز هم افغانستان در حال سوختن میان آتش است. لحظه ای نیست که بمبی منفجر نشود و یکی را از آرزوهایش محروم نسازد، مادر، پدر، خواهر و برادری را داغدار نسازد.

با گذشت چهار دهه، هنوز هم جنگ دست از دامان افغانستان نکشیده و وجود دارد، با این حال استقلال چه معنایی می دهد؟؟

فقر، بدبختی، آوارگی، بی خانمانی، درد و رنج و مشقت هزاران انسان بیگناه این سرزمین، علی الخصوص جوانان را به صورت گسترده فرا گرفته و شماری از این قشر مهم جامعه، کشوری به اصطلاح مستقل را رها کرده و برای یک زندگی آرام، شرایط سخت اروپا را به جان خریده اند.

اگر در آن زمان یک کشور به صورت رسمی در کارهای حکومتداری و دولت داری دخالت می کرد، اکنون بیش از ده کشور دست در کارهای حکومتداری دارند و کارها را به دلخواه خود عملی کرده و پیش می برند.

از استقلال کشور در حالی ۹۷ سال می گذرد که در حال حاضر در این کشور با استقلال ۹۷ ساله، نیروهای ۳۷ کشور خارجی تحت رهبری ناتو به شکل خود سرانه دست به هرنوع عمل جنایتکارانه ای که بخواهند میزنند.

منازل، بیمارستان ها، مساجد و اماکن عمومی را همین نیروهای خارجی بمباران می کنند که خود نمونه ای بارز از این خود سری هاست.

در کنار این مسایل، تجاوز به حقوق زنان، خودسوزی دختران، رشد روز افزون کشت و قاچاق مواد مخدر، اختطاف، ترور، تورم اقتصادی، فساد بی رویه اداری، نوسانات پی هم نرخ مواد ارتزاقی، ناامنی سراسری، عدم هماهنگی و مدیریت در بخش های نظامی و امنیتی، ثابت کرده است که ابرقدرتها نخواسته اند تا افغانستان یک کشور مستقل باشد.

0,,17781852_304,00

از همه مهمتر تعیین تکلیف کردن واضح و روشن وزیر خارجه امریکا در بخش های مهم از جمله اعلام نتایج انتخابات و تشکیل حکومتی غیر قانونی به نام «وحدت ملی» و حضور رسمی دو رهبر در راس یک کشور و در کنار آن رد توافقات سیاسی در تشکیل این حکومت بعد از یک سال و باز هم دخالت روشن وزیر خارجه امریکا در حل این مشکل، خود نوعی عدم استقلال سیاسی را ثابت می سازد.

استقلالی که امروز از آن سخن می گوییم رایگان به دست نیامده و خونهای زیادی دراین راه ریخته شده است و جانبازی و فداکاری های قهرمانان زیادی در آن دیده می شود؛ اما بزرگان کشور قدر این خونها را نداسته و هنوزهم در بخش های گوناگون کشور را وابسته نگه داشته اند.

در طول سالهای گذشته هیچ وقت تلاش نشد تا به راستی استقلال کشور معنی شود، کشوری که برای تامین بودجه سالانه اش نیاز به کمک های خارجی داشته باشد، به راستی که یک کشور مستقل و استقلال یافته نیست.

استقلالی که مناسب با خواست مردم کشور باشد به این معناست که مدیریت درونی، حفظ منافع و مصالح مردم و شهروندان، متکی به اراده، فکر و تدبیر خویشتن باشد و قدرتهای بیرونی و یا مجموعه ‌های خارج هیچ دخالت و فشاری بالای آن وارد نکند.

jfiowjfviowejfoiwjw

گفتنی است که زنده نگه داشتن یاد و خاطرات جان باختگی های قهرمانان واقعی کشور بدون داشتن برنامه ملی و مردمی و حفظ استقلال و آزادی حقیقی بی ثمر است.

شاید اگر قرار به مداخله در طول کمتر از صدسال گذشته در امورات داخلی کشور بود، بهتر می بود که یک کشور (انگلستان) از همان ابتدا مداخله گر می بود تا اینکه بعد از ۹۷ سال، قرار باشد چند کشور در امورات داخلی ما مداخله کند.

Author

About Author