یک روز بعد از روز ملی نیروهای امنیتی!!

نهم حوت از سوی دولت افغانستان به نام نیروهای امنیتی نامگذاری شده و هرساله از آن تجلیل می شود و از رشادت ها و فداکاری نیروهای امنیتی قدردانی می شود.

اما دقیقا یک روز بعد از این روز، سربازان اردوی ملی در قول اردوی ۲۱۵ میوند با حمله گروهی طالبان مسلح روبرو شده و در حالی که شماری از منابع به رسانه ها گفته بودند که این حمله بیش از دو روز دوام داشته؛ اما وزارت دفاع ملی اعلام کرد که این حمله بعد از ۱۶ ساعت خاتمه یافته است.

هرچند که شاهدان عینی نیز به رسانه ها گفته بودند که درگیری تا فردای آغاز حمله دوام داشته و نیروهای امنیتی با مهاجمین درگیر بودند.

با این که سه روز از این حمله می گذرد؛ اما وزارت دفاع ملی تا حال جزئیات دقیق از آن ارائه نکرده و عکس های منتشر شده در صفحات اجتماعی نیز نشان از تخریب بالا دارد؛ اما هیچ منبعی حاضر نشده که تا حال به مردم روشنایی بدهد.

نباید ناگفته گذاشت که این حمله دقیقا یک روز بعد از «روز ملی نیروهای امنیتی (نهم حوت)» رخداد و در عین حال یک روز قبل از آغاز دور دوم گفتگوهای نماینده گان امریکا و طالبان مسلح در دور پنجم گفتگوهای صلح در قطر، صورت گرفت.

 

 

منطق و سوال اساسی این است که طالبان مسلح چطور حاضر هستند با امریکاییها در مورد صلح در افغانستان گفتگو کنند و در عین حال نیروهای امنیتی و فرزندان این وطن را به خاک و خون بکشند.

باید تذکر داد که طالبان مسلح همزمان با دیدار نماینده گانشان با زلمی خلیلزاد در قطر، مسوولیت حمله بر قول اردوی ۲۱۵میوند در پایگاه نظامی شوراب ولایت هلمند را به عهده گرفتند.

گفتگوهای صلح با نمایندگان امریکا برای چه منظوری است؟ آیا فقط و فقط باید فرزندان افغانستان کشته شوند و امریکا با این همه هزینه و مصارف گزاف، بدون هیچ پاسخگویی به مردم، خاک کشور را ترک کرده و با طالبان مسلح صلح کند.

امریکا در جریان سال های بعد از ۲۰۰۱ که برای نابودی طالبان مسلح به افغانستان آمد و پای «آیساف» و «ناتو» را به میدان نبرد کشید؛ اما آیا فقط و فقط همینکه مطمئن شود دیگر طالبان از خاک افغانستان منافع آنها را تهدید نمی کند، کافی است؟

پس جوابگوی ریخته شدن خون سربازان و مردم افغانستان چه کسی یا کسانی خواهند بود؟ اگر قرار به صلح با طالبان بود، چرا امریکا با این همه هزینه هنفگت به افغانستان آمد؟ چرا با این پول های سیل آسا، افغانستان را به یک کشور فاسد تبدیل کرد و چرا حالا بدون رسیدن به هدفش، کشور را ترک می کند؟

از سوی دیگر باید پرسید که طالبان قرار است با کی صلح کند؟ اگر صلح با امریکا است، پس چرا سربازان و فرزندان افغانستان قربانی شوند؟ اگر مشکل اساسی طالبان، نیروهای خارجی در افغانستان است، چرا مواضع آنها هدف قرار نمی گیرد؟

با توجه به درگیریها و حمله خونین بر قول اردوی ۲۱۵ میوند، یک سوال اساسی دیگر نیز خلق می شود؛ اگر نیروهای خارجی از کشور خارج شوند، آیا طالبان و مخالفان مسلح دولت حاضر به صلح با همین نیروهای امنیتی که به گفته آنها «اجیران خارجی» هستند؛ صلح می کنند؟

به عبارتی باید گفت، صلح در قطر با امریکا و جنگ و خونریزی در افغانستان با فرزندان افغانستان (همان هایی که از سرزمین طالبان هستند.)

 

 

این نوع صلح برای خانواده هایی که قربانی داده اند، به هیچ وجه قابل قبول نیست؛ نباید فراموش کرد که امریکا با تمام برنامه های پیش رو، اهدافی از سابق داشته که هرنوع توافق در قطر آنها را از آن اهداف به عقب نخواهد گذاشت.

در سایت طالبان مسلح در یک مقاله به این شکل آمده است «همان بود که مجاهدین امارت اسلامی با مسئولیت دینی و شرعی که داشتند و به اساس وعده ای که کرده بودند، تصمیم انتقام خون مادران و فرزندان این ملت را گرفتند و خوشبختانه بتاریخ ۱۰/۱۲/۱۳۹۷ خورشیدی مژده جانفزای رسید که چند تن از فدائیان امارت اسلامی وارد اتاق فرماندهی اشغالگران یا میدان شوراب شده اند و خارجی ها و اجیران شان را با تلفات سنگین و جبران ناپذیری دچار ساخته اند.»

انتقام کدام مادران؟ انتقام کدام فرزندان؟ و این انتقام از کی بود؟

پس چه زشت و چه غیرقابل قبول یک روز بعد از روز ملی نیروهای امنیتی از سربازان و نیروهای امنیتی در قول اردوی ۲۱۵ میوند در هلمند، تجلیل شد، نیروهای امنیتی که بدون در نظر گرفتن سرما و گرما از مردم شان حمایت کرده و به کمک آنها شتافته اند.

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *