حکومت وحدت ملی، حکومت عبدالرحمان خان

عمر حکومت وحدت ملی رو به پایان است و این حکومت بعد از پنج سال، باید کوله بار بسته و به تاریخ بپیوندد.

در این پنج سال اتفاقات زیادی رخداد و به نوعی حکومت «وحدت ملی» را به دوره عبدالرحمان خان برد، که قدرت به دست یک بخش خاص بود و یک بخش خاص دیگری بیشترین آسیب و تلفات را دید.

حکومت وحدت ملی و رهبران آن در دوران زعامت خود، حادثات گوناگونی را تجربه کردند، شمار زیادی در همایش های مشخص از یک قوم مشخص را قتل عام شده و برنامه ریزی شده دیدند.

حادثات انتحاری در مظاهره جنبش روشنایی، مرکز فرهنگی تبیان، مسجد امام زمان (عج) دشت برچی، مرکز آموزشی موعود، آدم ربایی در مسیر میدان وردک و قتل عام مسافران و حادثات در تجمعات مشخص؛ از جمله این موارد است که یک قوم مشخص (هزاره) را هدف قرار داد که نزدیک به ۱۰۰۰ تن جان باخته و بیش از یکهزار تن دیگر زخمی شد که در این بین، خانواده های زیادی نیز بی سرپرست و شمار زیادی یتیم و بیوه شدند.

در عین حال، برکناری و تعیینات در ادارات دولتی به ویژه نهادهای امنیتی و دفاعی نیز جنرالان مشخصی از قوم هزاره را هدف قرار داد که آنها را با توجه به باتجربه دار بودن، ورزیده بودن، تحصیل کرده بودن، محبوب بودن در بین مردم، از کار برکنار کرده و به بست های دیگر سوق داده و یا هم اینکه خانه نشین ساخته شدند.

در طول دوران زعامت رهبران حکومت وحدت ملی با ریاست جمهوری محمد اشرف غنی، بیشترین تلفات و قربانی مربوط به مردم هزاره ای بود که در هیچ ناامنی مداخله نداشته و تنها به فکر سوادآموزی، علم پروری و رشد بودند و مراکز آموزشی و مکاتب آنها مورد حمله قرار گرفت.

نباید فراموش کرد که در این دوره پنج ساله، مناطقی از هزاره جات مورد حمله طالبان قرار گرفت که در طول ۱۸ سال، یکی از امن ترین مناطق کشور بوده و مردم آن تنها به فکر زنده گی و دانش آموزی بودند.

سقوط و نسل کشی در مناطقی مانند مالستان، جاغوری و شیرداغ ولایت غزنی که بیشترین حاضرین در دانشگاه ها را داشته و بیشترین فارغ مکاتب در سراسر کشور را داشتند؛ اما در دوره حکومت وحدت ملی تحمل دیدن این رشد وجود نداشت و در یک برنامه ریزی مشخص، به سمت سقوط سوق داده شد؛ به مانند جنرالانی که به خانه نشینی سوق داده شدند.

انتخابات مجلس نمایندگان در غزنی بعد از اینکه در دوره قبلی تنها هزاره ها رای برده و دیگر اقوام ناکام ماندند؛ باعث شد تا در یک برنامه از پیش تعیین شده، همزمان با دیگر ولایتها برگزار نشده و در یک تاریخ مشخص و بعد از یک برنامه دقیق برگزار شود.

این دوران بی شباهت به دوره پادشاهی عبدالرحمان خان نبود.

عبدالرحمان با انحصار قدرت و سیاست، نه برای افغانستان پیشرفت اقتصادی، رشد فکری و فرهنگی و اعتبار بین المللی کسب نکرد بلکه سلطنتش، حاکمیت هراس و وحشت، فقر و تبعیض بود. (۱)

به شهادت تاریخ در یک جنگ نابرابر، ۶۲ درصد از جمعیت هزاره در دوره عبدالرحمان قتل عام شدند، جرم این انسان ها دو چیز بود قوم و مذهب. (۲)

«ابراهیمی گرجستانی» دلایل کشتار هزاره ها در دوره عبدالرحمان را بازخوانی کرده است که به عقیده وی؛ «پیش از اینکه قضیه حذف هزاره ها مطرح شود باید اشاره کنیم که هزاره ها از قدیم بعنوان یک نیروی برجسته مطرح بوده اند. ما در گذشته های دور در منابعی مثل سفرنامه اسکندر می بینیم که این مردم در آنزمان در برابر اسکندر و سپاهیان اش مقاومت کردند، همچنین علیه چنگیزخان در بامیان جنگیدند و رشادت ها از خودشان نشان دادند. آنطور که در برخی منابع تاریخی آمده است اصل و نسب سلسله غوریان نیز به هزاره ها برمی گردد.» (۳)

«سلسله غوریان، چنان قدرت یافتند که دامنه تصرفات شان بخش هایی از هند را نیز فرا می گرفت. در رابطه به نسل کشی دوران عبدالرحمان باید گفت که وی تنها با هزاره ها نجنگیده است، با پشتون های غلجایی، شینواری و… در مشرقی جنگهایی داشته، کشتارهای نموده است.» (۴)

علفچرهای زیادی از بخش هزاره جات بعد از حضور عبدالرحمان خان به کوچی ها سپرده شد و حکومت وحدت ملی هم نه تنها در رفع این معضل همکاری نکرد؛ بلکه در بسیاری از درگیریها در این بخش، حمایت از مردم محل (هزاره ها) نکرد.

در حکومت غنی جامعه هزاره بیشترین آسیب ها، تبعیض ها و هزینه های انسانی را متحمل شده است. جنایاتی که در این حکومت بر هزاره ها تحمیل شد، تنها یادآور دوره عبدالرحمان خان بود و بس و دیگر مانندی نداشت.

«۱ـ۲ـ۳ و ۴ شبکه اطلاع رسانی افغانستان»

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *