«استقلال»، کلمه‌ای پرمعنی و پربار که همه به دنبال آن هستند و در این بین شماری به آن می‌رسند و شماری نیز از آن باز می‌مانند.

اما برخی‌ها (شامل افراد، ملت‌ها، کشورها و یا هم خانواده‌ها) بدون رسیدن به معنی و مفهوم واقعی استقلال، خود را مستقل می‌دانند و ادعا می‌کنند که استقلال دارند.

در بین کشورهای جهان نیز به دلیل حس استعمارطلبی؛ برخی کشورها شماری از کشورهای ضعیف؛ اما غنی از سرمایه‌های طبیعی و معدنی را به سلطه خود گرفته و یا می‌گیرند.

شماری از این کشورها به خواست و اراده مردم‌شان موفق شدند تا خود را از زیر سلطه کشورهای استعمارگر بیرون کرده و به نوعی استقلال خود را بیگرند.

در بین کشورهایی که استقلال خود را گرفته و یا می‌گیرند نیز شماری از کشورها موفق نبودند تا شرایط را برای رشد داخلی و وطنی فراهم کرده و در زیر یک بیرق و حکومت زنده‌گی کنند که این کشورها به ناچار و در حالی که در ظاهر استقلال دارند و مستقل هستند، اما در اصل وابسته به کشورهای دیگر هستند.

در این میان، افغانستان یکی از کشورهایی است که ۹۸ سال پیش بعد از سه جنگ شدید با قشون امپراتوری انگلیس، موفق شد استقلال خود را گرفته و به عنوان یک کشور مستقل باشد.

اما در جریان این ۹۸ سال، کمترین استقلال در افغانستان دیده شده و از همان بدو گرفتن استقلال، جنگ‌های داخلی جریان داشت و کشورهای منطقه و قدرت‌طلب جهان به دنبال رسیدن به منافع‌شان، گروهی را حمایت کرده و برعلیه گروهی دیگر تجهیز کرد.

اکنون ۹۸ سال از استقلال کشور می‌گذرد؛ اما به معنی اصلی هیچ استقلالی دیده نمی‌شود.

استقلال تنها در عدم استعمار کشورهای دیگر نیست، این امر وابسته به تمام عناصر و بخش‌های موجود در حکومت‌داری است.

افغانستان هنوزهم با ضعف مدیریت درونی و حفظ منافع و مصالح مردم و شهروندان خویش دست به گریبان است و برای تعیین سرنوشت کشور و انتخابات، امریکا و انگلستان برای افغانستان و مردم آن تصمیم می‌گیرند.

با اینکه ۹۸ سال از استقلال کشور می‌گذرد و از این روز بزرگداشت صورت می‌گیرد؛ اما نیروهای نظامی بیش از ۳۰ کشور خارجی در افغانستان حضور دارند و هر اقدامی که خودشان نیاز ببیند، انجام می‌دهند؛ حتی اگر نیاز باشد امریکا بزرگ‌ترین بم غیرهسته‌ای «مادر بمب‌ها» را در خاک افغانستان استعمال کند.

استقلال به معنی این نیست که از زیر «یوغ» استعمار خارج شوی و ۹۸ سال بعد از آن، بیشتر از یک کشور برایت تصمیم بگیرد.

در بخش اقتصادی نیز باید گفت که هیچ استقلالی وجود ندارد، هنوزهم بخش عمده‌ای از بودجه کشور را کمک کشورهای خارجی تشکیل می‌دهد و دولت عاجز از استقلال اقتصادی برای تامین بودجه انکشافی است.

اگر کشورهای کمک‌کننده بودجه لازم برای معاش نیروهای امنیتی را مسدود کنند، توانایی پرداخت معاش این بخش از دولت وجود ندارد و به زودی شاهد از هم‌پاشی نیروهای امنیتی خواهیم بود.

موضوعی که چند روز پیش احمد سعیدی، آگاه امور سیاسی در گفتگو با خاورمیانه اظهار داشت :«کشورهایی که استقلال اقتصادی ندارند، ساده‌اندیشانه است که بگویند ما استقلال سیاسی داریم.»

از دید این آگاه امور سیاسی، استقلال سیاسی وابسته به عوامل عمده‌ای از جمله استقلال اقتصادی است که افغانستان تاحال به آن دست نیافته است.

وابستگی به کشورهای همسایه برای وارد کردن مواد اولیه هم ثابت می‌سازد که استقلال اقتصادی یک امر محال در شرایط فعلی به نظر می‌رسد.

در حالی استقلال افغانستان تجلیل می‌شود که مردم کشور هیچ احساس امنیت ندارند و در شهرها و روستاها با ناامنی روبرو هستند و هر روز شماری به خاک و خون کشیده می‌شوند.

فاجعه میرزاولنگ، جنبش روشنایی، مسجد جوادیه، حمله انتحاری در چهارراهی زنبق و حوادث مشابه آن، حاکی از آن است که استقلال امنیتی به هیچ‌وجه وجود ندارد؛ حتی در پایتخت؛ باید شرایط برای تامین استقلال واقعی فراهم شود.

نمی‌توان تنها با تامین امنیت در ارگ ریاست جمهوری و یا وزارت‌خانه‌ها، احساس کنیم امنیت سرتاسری وجود دارد و استقلال در کشور است؛ در حالی که رسیدن به استقلال به آرزوی دست نیافتنی برای مردم کشوری تبدیل شده که دو سال بعد؛ ۱۰۰ سال از گرفتن آن می‌گذرد.

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *