آینده مذاکره با طالبان، پس از بحران ‘پرچم و لوحه’

به نظر میرسد که سرنوشت صلح در افغانستان به دفتر طالبان در قطر گره خورده است
به گزارش خبرگزاری خاور میانه، در دو سال گذشته برای سومین بار نمایندگان امریکا، دولت افغانستان و طالبان منتظر اند تا گفتگوها برای پایان جنگ در افغانستان را آغاز کنند.
احمد رشید، روزنامهنگار پاکستانی مقیم لاهور است، وی نویسنده کتاب طالبان، و شانسهای موفقیت گفتگوها را در باره دفتر قطر بررسی کرده است که میخوانیم.
بعد از جنجال پرچم و لوحه “امارت اسلامی”، اکنون به نظر میرسد همه مشتاق اند که شانس خود را برای سومین بار بیازمایند. اما برای این منظور طالبان نیاز به بهانهای برای حفظ وجهه خود در بازگشت به گفتگوها دارند.
چنین بهانهای به میانجیگران نیز کمک میکند که گفتگوها را از سرگیرند، بدون آنکه اختلافات بیشتر آنها را از هم متفرق سازد.
در دسامبر ۲۰۱۱، پس از چهار دیدار مخفیانه میان امریکا و طالبان، این رئیس جمهوری افغانستان بود که با شرایط مربوط به گشایش دفتر طالبان در دوحه مخالفت کرد.
در کنفرانس بن دوم که در آن وزرای خارجه ۹۰ کشور دنیا شرکت داشتند، طالبان در آستانه پذیرش شرایط امریکا بودند؛ همین شرایطی که حالا هم مطرح است.
اما همه چیز با مخالفت آقای کرزی به ناکامی انجامید.
حفظ وجهه اوایل این ماه دولت افغانستان و امریکاییها پس از آنکه طالبان دفتر خود را در قطر گشودند، خشمگین شدند. طالبان برخلاف موافقتهای قبلی پرچم سفید خود را برافراشتند و از لوحه “امارت اسلامی افغانستان” استفاده کردند.
با وجود تلاشهای دولت افغانستان، طالبان حملات خود را تشدید کرده اند.
تجربه دیپلماتیک قطر در ارتباط به افغانستان و روند صلح آن ناچیز است.
بحثهای داغدر هفته پس از فروپاشی گفتوگوها، تمامی طرفها منتظر اند از طالبان بشنوند که آیا آنها در چارچوب شرایط جدید به مذاکرات برخواهند گشت یا نه.
اگر طالبان برخورد منطقی داشته باشند و اگر دولت افغانستان بپذیرد، غربیها همین حالا امتیازات زیادی به طالبان پیشنهاد کرده اند.
“به گفته دیپلماتها حالا مشخص شده که این اشتباه قطریها بوده که توافقنامه امضا شده میان امریکا و طالبان در مورد چگونگی گشایش و فعالیت دفتر طالبان در این کشور را نادیده گرفتند. طالبان هم البته این توافقنامه را نادیده گرفتند اما این وظیفه قطریها بود تا به آنها گوشزد میکرد که مواد این توافقنامه باید اجرا شوند. تجربه دیپلماتیک قطر در ارتباط به افغانستان و روند صلح آن ناچیز است.”
مساله پرچم و لوحه طالبان به سادگی قابل حل است؛ اگر طالبان موافقت کنند که پرچم و لوحه آنها واضیحا به نمایش گذاشته نشود.
از سوی دیگر به گفته بعضی منابع از داخل طالبان، بحثهای داغ در مورد چگونگی مذاکره در بخشهای مختلف این گروه در جریان است.
فرماندهان تندرو آنها که در جبهات مشغول جنگ اند و در ابتدا مخالف مذاکرات بودند، حالا بهانه دیگری در دست دارند تا استدلال کنند که امریکاییها فقط لاف زدن بلد اند و به آنها دروغ گفتهاند.
رهبران طالبان واضیحا نمیخواهند که لایههای پایین تر این گروه طوری به آنها نگاه کنند که گویا به فشارهای غرب تن در داده اند و به همین دلیل یک معادله برای حفظ وجهه آنها بسیار مهم است.
از سوی دیگر طرفداران گفتگو و سازش در میان طالبان نیز فعال بوده اند و آنها استدلال میکنند که این شاید آخرین شانس آنها برای گفتگو با امریکاییها باشد.
برخلاف گمانهزنیها در رسانهها، به نظر میرسد که شبکه حقانی نیز طرفدار مذاکرات است و با آنکه هنوز از نبرد دست نکشیده اما طرفداران خود را تشویق کرده تا از مذاکرات حمایت کنند.
پاکستان و سرویس اطلاعاتی این کشور (آی اس آی) نیز تلاش دارد تا در برگرداندن طالبان بر سر میز مذاکره نقش ایفا کند.
بدبینی فزاینده با آنکه پاکستان سالها است متهم به دخالت در امور افغانستان است اما این کشور نیز شدیدا علاقهمند است تا مذاکرات فرونپاشد، زیرا موفقیت این مذاکرات نه تنها میتواند به جنگ ویرانگر در افغانستان پایان دهد بلکه ستیزه جویی طالبان در پاکستان را نیز کاهش خواهد داد.
آیاسآی در تشویق طالبان برای برگشت به میز مذاکره پس از ۱۶ ماه وقفه نقش مثبتی ایفا کرد و حالا بازهم این کار را انجام میدهد اما مشخص نیست که این سازمان تا چه حدی در میان رهبران طالبان که اخیرا به صورت فزاینده به نفوذ پاکستان بدبین شده اند، نفوذ دارد.
آنچه اهمیت این مذاکرات را افزایش میدهد این است که به ۲۹ جوزا ایالات متحده و ناتو رهبری تمام عملیاتها را به ارتش ملی افغانستان سپرد.
پس از آنکه نیروهای ناتو در آخر سال آینده افغانستان را ترک کنند، افغانها مجبورند خود بجنگند – بدون حمایت هوایی، بهداشتی و دیگر امتیازات که از سوی امریکا و ناتو به آنها داده میشد و با درک این مساله که سربازان غربی دیگر در کنار آنها نمیجنگند.
“مهمترین تغییر در موضع امریکا این است که اکنون برای نخستین بار رئیس جمهور باراک اوباما شخصا در روند مذاکرات دخیل شده و جوانب مختلف را برای همکاری با یکدیگر تشویق میکند.”
مصادف با آن طالبان نیز حملات خود را افزایش داده اند. حملات انتحاری در کابل، استفاده گسترده از ماینهای کنار جادهای، کمین زدن کاروانهای ارتش و افزایش حملات خودی در میان نیروهای امنیتی افغانستان از وسایل است که طالبان استفاده میکنند.
جنگجویان طالبان گفتهاند که تا زمان دست یافتن به یک توافق بر روی آتشبس، آنها همزمان با گفتوگوهای صلح به جنگ ادامه خواهند داد.
اولین درخواست طالبان از امریکاییها رهایی پنج عضو این گروه از گوانتانامو است که به دلیل مشکلات متعدد حقوقی و عدم تمایل کنگره امریکا، شاید ماهها را در بر گیرد.
از سوی دیگر امریکاییها میخواهند بدانند که طالبان تا چه حدی از القاعده فاصله گرفتهاند و آیا میتوانند این موضوع را به اثبات برسانند. مسایل مثل آتش بس با طالبان در حال حاضر در اولویت امریکاییها نیست.
پس از تصمیم دولت افغانستان برای شرکت نکردن در مذاکرات، او به رئیس جمهور کرزی زنگ زد و ۹۰ دقیقه با او صحبت کرد و همچنان با او در تماس منظم قرار دارد.
جان کری، وزیر خارجه امریکا با رهبران نظامی و غیرنظامی پاکستان در تماس بوده است، در حالیکه جیمزدابنیز، فرستاده ویژه امریکا در امور افغانستان و پاکستان، این روزها به کابل، اسلامآباد و دهلی سفر کرد و به متحدان امریکا اطمینان داد که کشورش هنوز فعالانه دخیل است و منتظر پاسخ طالبان است.
با آنکه در گذشته رئیس جمهور اوباما شخصا با دو فرستاده پیشین امریکا در امور افغانستان و پاکستان در تماس نبود اما کاخ سفید از تلاشهای آنها برای آغاز روند صلح حمایت میکرد.
اما حالا که آقای اوباما شخصا دخیل شده، بدین معنی است که او حیثیت خود را پای این مذاکرات گذاشته است و ایالات متحده بیشتر از گذشته به انجام این مذاکرات متعهد است.
بنا میتوان انتظار داشت که با وارد آوردن تغییرات در شکل دفتر طالبان در قطر که برای همه طرفها قابل قبول باشد، طالبان به زودی به میز مذاکره برگردند.
اینکه بعدا چه واقع خواهد شد، قابل پیشبینی نیست، اما تنها یک سال پیش از خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان، واضح است که اگر روند انتقال موفقانه انجام شود، به برقراری فوری آتش بس و گفتگوهای سیاسی شدیدا نیاز است.