رادیکالیسم (بیخ وبُن وبنیادگرایی) از ریشه مذموم است، چه در قامتِ گرایشهای چپگرایانه و چه درلباس کنشهایِ راستگرایانه و چه درسیمایِ اپیدمیِ جنونِ قدرتطلبانه (سیاست)، درشرایط کنونی بهلحاظ ارزشی، این پدیده نیز مطلوب تلقی نمیشود و بارمنفیدارد.
رادیکال بودن، صاف وسُچه وطنی اگر بگویم میگوید «حق دست یافتنی است»،بعد فقط هم «یک حق وجود دارد و نسبی نیست»، بعد «سایر موارد باطل است» و بعد « حق بر باطل باید غلبه کند» از صغری وکبریِ اینگپا نتیجه، چنین میشود که من حقم و دیگران باطل و باطل را باید طرد وحذف کرد، البته برخی از این گزارهها میتواند درست باشد؛ اما آنچه از رادیکالیسم هیولایِ جهانخوار میسازد، ترکیب مجموعه آنها با هم است.
حال دربادیِ امر از رادیکالیسم چهارتا پایلُچ “قندهاری”، شش تا “عرب” خرپولِ بادیهگرا، هشت تا دو “تابعیته” عربی غربی، وده تا “دالخور” پاکستانی، در حوزه رادیکالیسم “سنی” زده و چندتا عرب و عجم حزب الهی و ولایت فقیهی، در بستر آدم شیعی، درذهن آدم متبادر میشود، در حالیکه، چنین نیست تمام کوتولههای آدم و حوا، رادیکال اند و تندرو، برادران غربیِ ما آوانگارد رادیکالیزم اند، “اسامه” پیش “سارکوزی” هیچ آنتن نمیداد، ملا “فضل الله” بیخی پیش “نتانیاهو” بگیل است، “اوباما”دست “خامنهای” را از پشت بسته، “نصرالله” به دیوید “کامرون” گفته پیش تو پشت دست بچیم، لیکن رادیکالیسم در غرب هدفمند و مهندسی شده است ولی در شرق “قلندری” و “خدای پجاد”، رادیکالیسم غربی چپ و راست می زند، وبرای آینده جهان نقشه دارد، اما رادیکالیسم شرقی، در جا میزند و خواب فروپاشیِ برجهای دوقلویِ نیویورک، را در کله دارد.
رادیکالیسم غربی “فوکویاما”، “هانتینگتون”، و “تافلر” رابا “موج سوم” و”پایان تاریخ” و “جنگ تمدنها” تربیه میکند تا به بشر دیکته کند و بقبولاند گپِ مشهور “کنگریچ” را که «غرب ارباب جهان است» و خلاص؛ اما شرقیها خدا یار جانِ ما، ملا “فضلو” و ملا “عمر” و خلیفه “بغدادی” را با “داعش” و “طالبان” و “تحریک” وارد میدان میکنیم، تا به مردم ثابت کنیم که شما کُفرید و ما مسلمان، خُب دچار توهم توطئه هم نگردید، که اینها (مید، این امریکا است) نه صاف وسرکنده شرقی است، ولی خیلی کهنه وقدیمی و تاریخ تیرشده، چون جهان یک سناریویِ جنگی است و نیاز به استراتیژی دارد نه دگم بر کهنه انگاری، این است که غربیها “طوس” میکشند و ما صاف.
حمله سه (نفر الله اکبر گوی)، بر دفتر مجله، (شارلی ابدو) در قلبِ سکولاریسم و لیبرالیسم فرانسه در پاریس، در حقیقت جنگِ آدم بدها نیست، بل نبردِ رادیکالیزم چپی فرانسوی با رادیکالیزمِ بیسروپایِ شرقی است، جنگ تندروی فرهنگی غربی علیه تابوها و خطوط ممنوعه عقیدتیِ ما مسلمانهاست.
نشر کاریکاتور از پیامبر اسلام در سال 2011 و اینک کاریکاتور پیامبردر طرح پشت جلد شالی ابدو با تیراژ سه میلیونی ، دقیقا سناریوی یازدهم سپتامبر دیگر است، که از یک طرف موج اسلام هراسی را در غرب اوج دهند، و از طرف دیگر بهانه های جدیدی برای حضور هژمونی و اقتدار سیاسی اقتصادی در سایه ماشین جنگی شان بر کشور های اسلامی داشته باشند.