شعارهای کیلویی کاندیدان ریاست جمهوری

خبرگزاری خاورمیانه / انتخابات 1393

گمان می رفت که انتخابات ریاست جمهوری سال پیش رو مهم ترین و اصلی ترین اتفاقی باشد که بتواند بسیاری از معادلات در افغانستان راتغییر دهد. انتخابات سال 2014 با تمام آن چه که پیش از آن در افغانستان در بیش از یک دهه گذشته اتفاق افتاده کاملا شباهت ماهوی خواهد داشت.

از کنفرانس بن اول تا انتخابات سال 2009 را باید به گفته بسیاری از تحلیل گران مسایل اجتماعی نهاد سازی دموکراتیک پس از سرنگونی رژیم های استبدادی به شمار آورد ولی انتخابات سال 2014 افغانستان را از بعد نظری و عملی وارد سومین مرحله دموکراتیزاسیون یعنی تثبیت نهاد های دموکراتیک می کند.

این مرحله از نظر جامعه شناسان مرحله دشوار گذار و توام با افت و خیز های سیاسی و فرهنگی است. چنانچه نظریه پردازان اندیشه سیاسی می نویسند که ” فرایند گذار به دموکراسی در واقع از سه بخش تشکیل می شود: یکی فروپاشی رژیم غیردموکراتیک، دوم شکل گیری رژیم دموکراتیک و سوم تحکیم و استقرار آن.” در یک دهه گذشته افغانستان از لحاظ تیوری و عملی دو مرحله از گذار به جامعه دموکراتیک را پشت سرگذاشته است.

هر چند در برخی موارد با کمبودها و کاستی های فراوان مواجه بوده است ولی به هر حال این دو مرحله با سقوط رژیم قرون وسطایی طالبان به اجرا گذشته شد و حالا افغانستان در برابر خود مرحله سوم گذار به دموکراسی را تجربه خواهد کرد .

ولی بر خلاف گمان اغلب که دهه پیش رو را دهه تحول نام داده اند مراحل استقرار ارزشهای دموکراتیک در کشور به فانتزی و رویایی میماند که باید روی تحقق آن چند نسل کار کرد .

به این دلیل است که می توان به صراحت گفت که مهم ترین واقعه یی که در برابر افغانستان در یک سال آینده قرار دارد، بحث انتخابات است. به همین دلیل می بینیم که نخبگان، روشنفکران، احزاب سیاسی و جامعه مدنی با حساسیت بیشتری این موضوع را دنبال می کنند.

مشارکت سیاسی مردم در انتخابات به عنوان حق شهروندی و احراز شان شهروندی از اهمیت ویژه برخوردار است. برای انتخابات آینده همان گونه که عده یی آماده ی رفتن و نامزدی در آن اند، نیاز است که جامعه نیز برای شرکت در آن آماده شود. که متاسفانه و شور بختانه کاندیدان و مردم نوع نگاه شان به انتخابات کما فی السابق غیر دموکراتیک و خلاف اصول ارزش گرایی است شعور سیاسی به رشدی نرسیده که قبول کند دیگر با معادلات دیروزی نمی توان معضلات فردا را حل کرد.

و این توش و توان انتخابات آینده را در تعلقات قومی و تباری فروکش می دهد و روند دموکراتیزه کردن جامعه در گرو ارزش های غیردموکراتیک فروکاسته می شود .

با این معادلات رفتن به سمت انتخابات، افغانستان را وارد چرخه بحران مهار ناپذیر خواهد کرد. که طبیعتا راه بیرون رفت از این چرخه بحران دهه های دیگر را احتواء خواهد کرد .

شخصیت محوری را نمی توان از انتخابات با توجه به عدم حضور فعال احزاب سیاسی کاملا نادیده انگاشت. در دو انتخابات قبلی افغانستان چهره های سیاسی بیشتر مورد توجه بودند تا برنامه ها و گروه های سیاسی. از افغانستان پسا طالبانی انتظاری بیش از این هم نمی توان داشت ولی در انتخابات آینده باید شرایط به سمت برنامه محوری تغییر یابد. در غیر این صورت انتخابات به روندی غیر دموکراتیک با مولفه های دموکراتیک تبدیل می شود. به معنای دیگر از عناصر دموکراتیک به نفع مناسبات غیردموکراتیک بهره برداری خواهد شد. و اینک نیز اصالت چهره ها دارد اصالت برنامه را به حاشیه می کشاند .

شعار محوری

مشکل دیگر انتخابات های گذشته شعار محوری آن ها بود. شعار در انتخابات همواره نقش داشته است ولی شعارهای که در برنامه های عملی نامزدان بازتاب داشته است. اما شعار زدگی و شعار محوری انتخابات های افغانستان بیش از آن که برخواسته از نیازهای جامعه بوده باشد بیشتر نوعی عوامل فریبی سطحی نگرانه را به نمایش می گذاشت. شعار های انتخاباتی اکثر نامزدان شبیه هم بودند و کمتر کسی به این شعار ها توجه نشان می داد.

در دو انتخابات ریاست جمهوری مردم کشوردستخوش یک نوع توهم سیاسی شدند که ناشی از مطالبات و خواست های شان در محور شخصیت های خاص کاریزمایی بود.

جامعه افغانی بدون این که به انتخابات به عنوان یک فریضه ملی نگاه کنند عمدتا می خواستند ببینند که خودشان در کجای قدرت سیاسی قرار می گیرند. این مساله سبب شد که نه به اهداف سیاسی خود شان دست پیدا نکنند بل اهداف آن ها به وسیله رهبران تمامیت خواه مورد سوء استفاده قرارگرفت. در انتخابات بایستی نیاز است که بیشتر از آن که منطقه یی و حوزه یی فکر کنیم، ملی بیندیشیم. از درون مناسبات ملی است که می توان به اهداف حوزه یی خود هم دست پیدا کرد.

ولی بازهم متاسفانه باید گفت که تزاحم شعارهای انتخاباتی از هم اکنون دارد به توهم سیاسی مردم دامن می زند شعار های که تقریبا ماهیت همگنانه دارد مثلا شعار انتخاباتی داکتر “عبدالله عبدالله “، اصلاحات و همگرایی .وشعار انتخاباتی داکتر “اشرف غنی احمدزی “، بسوی افغانستان متحد وشعار انتخاباتی “قیوم کرزی”، تداوم و اصلاح .شعار انتخاباتی داکتر “زلمی رسول”، اصلاحات، شایسته سالاری و قانونمداری شعار انتخاباتی “عبدالرب رسول سیاف”، آن مرد با چراغ می آید حاکمیت قانون و مبارزه با فساد شعار انتخاباتی “گل آغا شیرزوی”،:رای به بلدوزر، رای به صلح و بازسازی.

اگر این شعار ها درست آسیب شناسی گردد درمی یابید که حرف مفتی بیش نیست ویک نوع ماهیت عوام فریبانه را تداعی میکند چنانچه دردوره های قبل موجودیت این شعار ها هیچگاهی به منصه تحقق و عمل پا نگذاشت و مردم در یک هیاهوی داغ شعاری به پای صندوق ها کشانده شدند و رای مردم به صندوق های واریز شد که در تبانی هم قرار گرفتند و پنجسال دیگر روند همگرایی و ملت سازی را در کشور به بن بست کشاند و ارزشهای دموکراتیک و شهروندی در جامعه اصلا پیاده نگردید . باید طرحی نو در انداخت .

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *