کاترین شکدم : بازگشت رژیم سابق به مصر

کاترین شکدم مفسر و مشاور امور سیاسی است. نوشتههای وی در نشریاتی همچون «انجمن سیاست خارجه»، «گاردین» و «مجله» به چاپ رسیده است.
محمد البرادعی، یک دیپلمات حرفهای و محقق قانونی که نامزدیاش برای پست نخستوزیری قویا از سوی حزب النور (جناح سیاسی سلفی مصر) رد شده بود، روز یکشنبه به عنوان معاون اول رئیسجمهور در امور روابط خارجه سوگند یاد کرد.
به قدرت رسیدنِ مجدد گارد قدیمی مصر، یعنی بقایای دورهی حسنی مبارک، رئیسجمهور سابق این کشور خشم اخوانالمسلمین و حامیان آن را برانگیخته چرا که باور آنان دربارهی اینکه قدرتهای خارجی، به ویژه امریکا، سعی در بازگشت مستبدان پیشین مصر به صحنهی سیاسی کشور برای آسیب رساندن به احزابی که مخالف سیاستِ دوستی با اسرائیل در منطقه هستند را تقویت کرده است.
نامِ برخی از شخصیتهای رژیم سابق نیز در این بین مطرح شده است که از جملهی آنان میتوان نبیل فهمی، سفیر سابق مصر در امریکا را نام برد.
به گزارش خبرگزاری خاورمیانه به نقل از پرس تی وی مقامات تصدیق کردند که حازم الببلاوی، نخستوزیر موقت در طول روزهای یکشنبه و دوشنبه برای تشکیل کابینهی آتی مصر با نامزدها دیدار و نقش اخوانالمسلمین را برای همیشه از زندگی سیاسی این کشور پاک خواهد کرد.
در حالی که ارتش، که با دستکاری هوشمندانهی افکار عمومی این کودتا را بر ضد مرسی رهبری کرد، اکنون به آرامی طرح خود را که همانا به قدرت رساندن مجدد شخصیتهای رژیم سابق است، افشا میکند مردم مصر نیز چشمِ خرد خود را بسته و فریب یک سراب دموکراتیک را خوردهاند. لازم به ذکر است که تمامی این طرح برای حصول اطمینان از باقی ماندن مصر تحت سلطهی واشنگتن است.
اکثر مردم مصر، که سرخوردگی اقتصادی و دشوارتر شدن شرایط زندگی کورشان کرده در دامی که از سوی عقلِ کلهای ارتش برایشان پهن شد افتادهاند، بیآنکه بدانند خواستهشان برای برکناری مرسی دورهای محروم از آزادیهای مدنی را رقم خواهد زد، جایی که دموکراسی و عدالت به پوچیِ وعدههای رهبرانشان خواهد بود.
اگرچه مصریها آنچه که به گمانشان پیروزی مردم بر دولت است را جشن میگیرند، اما به زودی درخواهند یافت که روز برکناری مرسی، روز مرگِ دموکراسی مصریها بود.
موتورِخاورمیانه یعنی مصر نقشی اساسی در منطقه ایفا میکند. همانگونه که در سال ۲۰۱۱ مشاهده شد، برکناری حسنی مبارک از قدرت مردم دیگر کشورهای منطقه را نیز برانگیخت تا در مقابل حاکمان خودکامهشان بایستند؛ آنان با الگو گرفتن از مصریها جسارت این کار را پیدا کردند.
هنگامی که مردم مصر استوار در مقابل سرکوب ایستادند و تصمیم گرفتند که جنبش انقلابیشان مسالمتآمیز بماند، مردم منطقه نیز از آنان الگو گرفتند و همهی معترضان یک صدا فریاد «آرام، آرام» سر دادند. در حالی که قدرتهای جهان با ناباوری نابودی نظامِ قدیمی جهان را به نظاره نشستند، دولتهایشان بیوقفه بر روی ابداع راههایی برای سیطرهی مجدد بر منطقه و دولتهای آن کار کردند. ورود به عرصهی سیاسی اخوان المسلمین همه چیز را تغییر داد.
در حالی که امریکا و اسرائیل میتوانند وانمود کنند که در سیاستهای حسنی مبارک مداخله و تاثیر داشتهاند، کنار آمدن با حزبی که به خودی خود مخالف دستور کار صهیونیست است، اگر غیر ممکن نباشد، کار دشواری است.
امریکا، در راستای روش کار همیشگیاش، یعنی آنچه را که نمیتوانی بخری نابود کن، سعی داشت اخوانالمسلمین را با ایجاد جنبشی بر ضد سیاستهای آن و روی کارآمدن افراد قبلی نابود و بیاعتبار کند.
ایده این بود که از خشم عمومی برای برکناری محمد مرسی استفاده کنند و به این شیوه دموکراسی مصر را نابود کنند.
باید به یاد داشت که اخوانالمسلمین به دلیل تسلط بر قوهی مجریه از طریق ریاستجمهوری و قوهی مقننه از طریق پارلمان برای امریکا و اسرائیل تهدیدی دوجانبه محسوب میشد، چیزی که حتی حسنی مبارک نیز در دوران ریاست ۳۰ سالهی خود نتوانست به آن دست پیدا کند.
با وجود تسلط محمد مرسی بر مصر، امریکا تصمیم گرفت با فلج کردن اقتصاد کشور و زیرساختهای آن به مردم حمله کند، جایی که میدانست بیشترین صدمه را وارد خواهد کرد.
باید به خاطر داشت که خودِ مرسی اغلب دربارهی وجود چنین توطئهای بر ضد مصر هشدار داده و از مردم خود خواسته بود «چشمان خود را به روی طرحها و فریبهای قدرتهای خارجی» باز کنند. متاسفانه هشدارهای وی با دروغ مخالفان از یاد رفت و نادیده گرفته شد.
دشمنان دموکراسی قیمت مواد غذایی را دستکاری کردند تا اینگونه خانوادههای بیشتری را به سوی فقر بکشانند و با ایجاد خشم و نفرت در میان قشر کارگر اخوان المسلمین را تحت فشار بگذارند.
قطع برق و کمبود گاز نیز برای ایجاد حس بیثباتی و هرج و مرج در کشور و تشدید خشم مردم نسبت به دولت و ناتوانی وزرای آن برای حل مسائل ملت برنامهریزی شده بود.
با گذشت زمان، امریکا و همپیمانان منطقهای آن یعنی عربستان سعودی و امارات متحده عربی، چهرهی محمد مرسی را خراب کردند و از بداقبالی وی نهایت استفاده را بردند.
اگرچه ممکن است بسیاری بگویند که تئوری چنین توطئهای تنها حدس و گمان است، اما این افراد باید از خود بپرسند که چرا در روزهای کودتا، جریان برق بدون وقفه در سراسر کشور برقرار بود. باید پرسید که چرا امارات متحده عربی و عربستان سعودی برای باز کردن در خزانههایشان به روی مصر و تخصیص میلیونها دلار به اقتصاد این کشور تا این حد مشتاق بودند.
از زمانی که مخالفان به قول خودشان مصر را «آزاد» کردند، مردم به صورت غیرقانونی دستگیر میشوند، خانه و محل کارشان مورد حمله قرار میگیرد، در خیابانها از زن و مرد به سبب جسارتی که برای انتقاد از ارتش برای مداخله در روند سیاسی مصر به خرج دادهاند سوء استفادهی جسمی میشود.
نشریهها و شبکههای تلویزیونی برای ایجاد یک سکوت رسانهای مورد حمله قرار گرفتهاند و پخششان متوقف شده است. این نشانهای آشکار از پایمال شدن ارزشهای دموکراتیک مصر است.
اخوان المسلمین به جای اعتراف به شکست قویا انتصاب مجدد محمد مرسی را میخواهد و افزون بر این هشدار داده است که تا زمان رسیدن به خواستهاش اعتراضها را تشدید خواهد کرد. اعضای این گروه همچنین تاکید کردهاند که اولین خواستهشان آزادی مرسی است.
مرسی از زمان وقوع کودتای سوم جولای بدون اتهام از سوی ارتش بازداشت شده است.
دستگیری و برکناری وی در پی بگیر و ببند اعضای اخوان المسلمین و دستگیری صدها تن از رهبران و حامیان آن روی داد.
ارتش و مخالفان سیاسی به منظور مشروعیت بخشیدن به اقدامات خود اعلام کردهاند که قرار است تحقیقاتی درباره مرسی انجام شود، عادل السعید، معاون دادستان کل روز یکشنبه اعلام کرد که این اقدام به سببن «شکایاتِ رسیده از این شخص و حزب وی» انجام خواهد شد.
اخوان المسلمین این اقدام را مضحک خوانده است.
امریکا و اسرائیل به واسطهی توطئهای حساب شده بر ضد مرسی و دموکراسی رو به شکوفایی مصر، یک بار دیگر برای برکناری یکی دیگر از رهبرانِ خاورمیانه که به شیوهای دموکراتیک انتخاب شد، برنامهریزی کردند تا اینگونه نسخهی خود را به منطقه تحمیل کنند.