مردم افغانستان دلشان برای نیروهای آمریکایی تنگ خواهد شد !

خبرگزاری خاورمیانه / میز اجتماع

اکتوبر سال دو هزار و یک که با بمباردمان سنگین محورمبارزه با تروریزم در سایه ایالات متحده امریکا کلید خورد و فرش قرمز برای تحقق رویای آدم افغانستانی و نجات از هجمه های وسیع عقیدتی طالبانی که در سایه دهشت و خشونت ترویج می شد گسترانیده شد و نوع نگاه جدید انسان افغانستانی به انسان غربی شکل گرفت وامریکا و همپیمانانش در اسکار آوردن صلح و رفاه و امنیت در جشنواره بد بختی های آدم افغانستانی نامزد شدند .

حالا فصل تقدیم جوایز فرارسیده است سناریوی آغازپرشور وانجام عاری از هیاهوی سرور دست به دست می شود انگار فصل کوچ تراژیک تر از فصل حضور روی پرده می رود .

سخنرانی دیشب اوباما در پیوند با افغانستان وجهان ماهیت حرف آخر را دراذهان عامه تداعی کرد و پا فشاری این مرد برای امضای پیمان بیشتر بهانه جویی را میماند که در سال دو هزار و یازده زمانی که گفتگو ها در عراق روی موضوع کاپیتالاسیون به بن بست کشیده شد گزینه صفر اختیار کرد و تمام نیرو هایش را از عراق بیرون کرد و این کشوررا در کام از نا هنجاریهای بحران آفرین سیاسی و نظامی و اقتصادی تنها رها کرد و عراق بعد از آن در اوج از مصائب تنها ماند و جنگهای فرقه ای و داخلی دو باره شدت گرفت و حاکمیت سیاسی عراق را به چالش کشید .

متعاقبا دبیر کل ناتوآقای راسموسن تلویحا هماهنگی برنامه های اجرایی ناتو را در راستای مواضع کشور امریکا در بروکسل اعلان کرد و گفت در صورت رو آرودن امریکا به گزینه صفر سازما پیمان انتلانتیک نیز کمک های وعده شده به افعانستان را قطع خواهد کرد .

از سوی دیگر تعلل وسهل انگاری اطاق فکر ارگ در کابل در پیوند با امضای پیمان فضای تنش آلود دیپلماسی را با اطاق فکر قصر سفید در واشنگتن بیش از پیش تار و مکدر ساخته است چنانچه از مواضع اخیر جناب رنیس جمهور هویداست که سر امضای پیمان را به این زودی ها ندارد .

یحتمل گزینه صفر در دستور کار قرار خواهد گرفت و امریکا روند خروج سی هزار سر بازش را با ده هزار وعده داده شده در صورت پیمان شتاب بیشتر خواهد داد و ناتو به تبعیت از امریکا نیز از کشور خارج خواهد شد .

و اینکه سالانه هزینه چهار ملیارد دالری که قوای مسلح افغانستان ضرروت دارد دولت چگونه تامین می نماید ؟ اینکه دولت هجوم سیل آسای طالبان را در نبود حمایت زمینی و هوایی قوای خارجی سد می کند ؟ اینکه دولت ماشین چرخش بخش ملکی اش را باکدام پشتوانه می چرخاند ؟ اینکه وضعیت آشفته اقتصاد وابسته کشور را چگونه سرو سامان می بخشد ؟ اینکه دولت انتخابات را بدون بسته های دالری خارجی بر گزار می کند ؟ وبالاخره اینکه دولت چگونه به تنهایی قادر است ره صد ساله ترقی و رفاه و امنیت را یک شبه طی کند ؟

نگارنده این سطور را باور بر آن است که با روی دست گرفتن گزینه صفر اینکه کشتی شکست خورده مدیریت کشور در این دریای مواج و طوفانی چگونه به ساحل نجات لنگر خواهد انداخت علیرغم ظن قوی به غرق شدن زود خواهد بود که روی آن بحث خواهد کرد .

ولی روند تحولی که درجغرافیای زندگی آدم افغانستانی فصل حضور به وجود آورد هیچگاه فصل ترک ادامه داده نمی تواند این کوتاهه از استقبال گرم تا وداع سرد در پی آن است که دگردیسی های حاد زندگی ناشی از نبود خارجی ها را در بستر آدم عادی افغانستانی به تصویر کشد .

گزینه صفر همواره ما را به یاد خاطره از یک سرباز منصب دار سرویس اطلاعاتی سیای امریکا میاندازد که در ولایت پنجشیر درست هفده روز پس از فرو افتادن برج های دوگانه تجارت جهانی در نیویارک میاندازد این مرد در بخشی از خاطراتش گفته بود “که تا به خود آمدیم دیدیم در محاصره ای افغانها قرار داریم که همه مشتاق بودند با ما دست داده و احوال پرسی کنند” .

این تنها بخشی از یک قصه است و نشان دهنده اینکه افغانها با آغاز حمله نیروهای آمریکایی به این کشور خوشحال بودند. آنان شروع این حمله را فرار از حاکمیت سخت‌‎گیرانه طالبان و فقر فزاینده‌ای می‌دانستند که بر سر تمام مردم این سرزمین – به دلیل تحریم‌های بین‌المللی و قطع کمک‌های انسان دوستانه-تحمیل شده است .

با آغازبمباردمان سنگین طیاره های B52 آمریکایی و جنگنده های رادار گریز فرانسوی در شب هفتم اکتبر دو هزار و یک شاید خیلی از افغانها آن را آغاز زندگی جدید می‌دانستند که انتظارش را داشتند و شاید فکر می‌کردند که خورشید افغانستان از پشت تپه‌های فراموشی جامعه جهانی دوباره طلوع کرده است.

با ورود نظامیان آمریکایی به افغانستان خیلی از افغان‌ها صاحب شغل و کار شدند و زندگی رونق گرفت. رشد اقتصادی افغانستان هرساله پله‌های صعودی را ‌پیمود و سایه این رشد بر سفره خیلی از افغانها نیز افتاد.

بعد از حدودسیزده سال و اندی اکنون خیلی ازافغانهای که در روزگارحضور نیروهای آمریکایی به نان و نوایی رسیده بودند دوباره سفره‌های شان خالی شده. آنان به دلیل همکاری و کار با نیروهای آمریکایی از خانه و کاشانه خود فراری و به دنبال مکانهای امنی هستند که بتوانند چند روز را بگذرانند. این یعنی اینکه افغانها از ورود نیروهای آمریکایی به گرمی و از خروج شان به سردی استقبال خواهند کرد.

وحال در آستانه وداع کابوس مرگ وخوف مثله شدن به جرم همکاری با خارجی ها دو باره در گوش چنین افراد زمزمه می کند و سناریوی سر بریده شدن در مقابل دیدگان فامیل دوباره آزارش می دهد .

و درطرف دیگر داستان شاید افغان های باشند که روز شمار خروج را ازمقابل دیدگان شان بر نمی دارند ـ تا مراتع سبز هلمند دوباره از ساقه های تریاک موج زند و گیسوان تریاک جنوب در موسیقی از باد برقصد و یا در پیشگاه خدا دست نیایش بر دارند که نظام شریعت دوباره روی کار آید تا محور شر و فساد تباه گردد و جهاد شان نتیجه بخشد که دیگر رعب و وحشت طیاره های بی پیلوت از خود بی خود شان نسازد و و به امید روزی که با شمشیر که بر روی آن آیات جهاد حک شده است سر خائنان ملی را از بدن جدا سازند آیه فضل الله المجاهدین علی القائدین اجرا عظیما را بلند بلند می خوانند .

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *