بررسی نفوذ نرم ترکیه در افغانستان

خبرگزاری خاورمیانه / میز امنیت – بین الملل

در پیوند با عمق راهبرد ترکیه در افغانستان در بخش اول این نوشتار نگاشتیم که پان اسلامیسم مبتنی بر پان ترکیسم برای تحقق رویا های امپراطوری عثمانی است . حال می پردازیم به حواشی این نوع نگرش که در چه قالب ها در افغانستان دنبال می گردد .

در بخش نخست این نوشتار اجمالا تذکار دادیم که ـ روابط میان افغانستان و امپراطوری عثمانی و بعد کشور ترکیه ریشه تاریخی و دیرینه دارد و ترکها از زمان حکومت عبدالرحمان خان همواره به دولت ما کمک کرده اند،گذشته از این افغانستان هم در واقع پس از اتحاد شوروی سابق، دومین کشوری بود که جمهوری جدید و نوپای ترکیه را در سال ۱۹۲۱ مورد شناسایی رسمی قرارداد.

در این بین ترکیه با توجه به پیشینه عثمانی خود در جهان اسلام و نفوذ معنوی در افغانستان دارای موقعیت و اعتبار مناسبی بود و دو طرف بویژه کابل همواره می کوشید تا با تر کیه نوین روابط خوبی داشته باشد . در این حال باید گفت که مولفه ها و اشتراکات بسیاری در بین دو کشور مو جود بود که روابط را تقویت میکرد .

در این راستا افغانستان و ترکیه مرزهای مشترکی وهمچنین منازعه مرزی وجود نداشته و در عین حال برخلاف بسیاری از کشور های عربی افغانستان هیچ گاه تحت تصرف عثمانی ها نبوده است .در این بین حتی تر کیه به عنوان وامدار عثمانی تا حد زیادی مورد احترام بخش هایی از جامعه افغانستان بوده است و دو کشور نیز در طول قرن بیستم تقریبا روابط خوبی با هم داشتند.

در این بین دو عنصر اکثریت مذهبی سنی در افغانستان و بعد ها تر ک زبانان و ترک تباران کشور شامل ازبک هاو تر کمن وهزاره ها و قزلباش ها از علقه های مهم دیگری بود که مورد نظرافغانستان بود و این کشور میکوشید تا با افغانستان روابط مطلوبی داشته باشد .بعد از این ترکیه هر چند در بستر جهاد افغانستان را تنها گذاشت و از این گیر ودار کناره گیری کرد لیکن در دو دهه گذشته تر کیه کوشیده است تا روابط و جایگاه نفوذ خود را در افغانستان حفظ و بسط دهد .

در این راستا در این اواخر ترکیه هر چند با گروه طالبان در افغانستان گفت‌وگو هایی انجام داد اما رژیم طالبان را به رسمیت نشناخت و دولت برهان‌الدین ربانی را به عنوان دولت مرکزی افغانستان قبول داشت و همچنان نیز به پیگیری سیاست خویش در حمایت و پشتیبانی پنهان و آشکار از تر ک زبانان این کشور بویژه شخص دوستم و رهبران که با این جنرال ترک زبان همسویی داشتند ادامه میداد. تر کیه پس از نابودی طالبان، دولت حامد کرزی را به رسمیت شناخت و مشارکت فعالی در مسائل افغانستان پس از حوادث ۱۱ سپتامبر انجام داد .

و به عنوان یکی از اعضای ناتو با توجه به منافع ملی ،تعهداتی که در قبال این سازمان و همکاری و پیوند با سیاست های امریکا داشت، نیروهایی را به افغانستان اعزام نمود و کوشید تا با در نظرداشتن ملاحضات گوناگون سیاسی اقتصادی امنیتی و فر هنگی نفوذ خود را در این کشور گسترش دهد و از پتانسیل های همکاری با افغاستان نوین بهره گیرد.

در این حال با روی کار آمدن تئورسین و پدر سیاست خارجی ترکیه در مقام وزارت خارجه ” داوود اوغلو ” و سیاست نگاه به شرق تر کیه توجه بیش از پیشی به افغانستان لحاظ شد . و این کشور جدا از در نظرداشتن سیاست های قبلی خود در افغانستان می کوشد تا نقش و نفوذ خود را در افغانستان گسترده کند .

در این میان در سال های اخیر این کشور میزبان چندین کنفرانس راجع به افغانستان بوده واعلام کرده است از هیچ اقدامی که به تأمین صلح و ثبات در افغانستان کمک کند، دریغ نخواهد کرد.گذشته از این با برگزاری اجلاس های سه جانبه بین پاکستان و افغانستان و ترکیه کوشیده تا در جهت حل مسائل منطقه ای گام بردارد و مهمتر از همه اینک می خواهد در قامت میزبان ومیانجی برگزاری مذاکرات صلح دولت افغانستان با گروه طالبان عمل کند و حتی عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه تصریح کرده است در صورتی که دولت افغانستان با این طرح مخالفت نکند به درخواست گروه طالبان مبنی بر گشایش دفتر طالبان برای پیشرفت مذاکرات جواب مثبت خواهد داد .

درواقع اگر به یکی از اهرم ها و پتانسیل ها مهم گسترش روابط تر کیه با افغانستان نگاه کنیم باید به حضور اقوام تر ک زبان و ترک تبار این کشور شامل ازبک ها و تر کمنها و هزراه ها و قزلباش ها نگریست .در این بین باید گفت تر کیه در طول قرن بیستم همواره نگاهی مهم به استفاده از این پتانسیل برای نفوذ در افغانستان داشته است.

در این حال طرفداران تیوری پان ترکیسم در محافل رسمی و غیر رسمی تر کیه به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سعی کرده اند با استفاده از ویژگی های نژادی و زبانی مشترک در افغانستان حضور بیشتری یابند که البته این سیاست در راستای منافع ترکیه و برای قدرت بخشیدن هرچه بیشتر به ترکیه بوده است. اکنون نیز در سایه سیاست های دولت اسلام گرای اردوغان چنانچه که دیروز تذکار دادیم هر چند این مساله به تنها اهرم نفوذ سیاسی اقتصادی و فرهنگی ترکیه در افغانستان محدود نشده است ؛اما بدون شک از اهرم های پایدار در نفوذ منطقه ای ترکیه محسوب میگردد .

در این راستا نیز حمایت دو دهه ای تر کیه از جنرال عبدالرشید دوستم و حزبش جنبش ملی اسلامی و تعامل گسترده این حزب با حزب وحدت اسلامی قابل درکتر است، چنانچه عبدالعلی مزاری رهبر فقید حزب و حدت گفته بود که دوستم نماینده ماست و ما نماینده دوستم و دوستم نیز قبلا گفته بود که ما این گفته را که ترک ها هیچ دوستِ غیراز ترک ها ندارند آزموده ایم و ما ثابت کردیم که این درست است. در این راستا ترکیه در طول یک دهه گذشته کوشیده است تابا استفاده از این پتانسیل نفوذ سیاسی اقتصادی و فرهنگی خود را در افغانستان بهبود و گسترش دهد و جدا از مناطق ترک تبار این کشور برنامه های فرهنگی اقتصادی و بازسازی و سیاسی خود را بویژه در مناطق ترک نشین افغانستان پیاده کند .

در این حال مقامات آنکارا میگویند که ترکیه در امور داخلی افغانستان مداخله نمیکند و در این بین نیز تلاش میکنند تا نقش چند بعدی ترکیه باعث افزایش واکنش ها بر علیه این کشور در دولت و یا میان مردم افغانستان نگردد.در این حال اگر به نقش های متعدد تر کیه در افغانستان در سالهای گذشته نیک بنگریم میتوانیم چند گانگی نقش این کشور و روند رو به رشد حضور و نفوذ تر کیه را در افغانستان شاهد باشیم . در بعد فرهنگی ـ ترکیه بعد از سقوط طالبان در افغانستان شدیداً فعال شده ، لیسه های افغان ترک افغانستان که ازسوی ترکیه حمایت میشوند ،تعداد بورس های تحصیلی ترکیه برای افغانستان در حال افزایش است و سالانه دانشجویان افغانی بویزه از ترک تباران به تعداد بیشتر ازپیش روانۀ ترکیه میشوند ، بنیاد فرهنگی ترکیه هم برای ترویج روابط فرهنگی فعالیت دارد .

در بعد رسانه ای ـ ترکیه در افغانستان بیشتر از دو استیشن رادیو و دو استیشن تلویزیون را در کابل مستقیم و غیر مستقیم تمویل می کند و از انجائیکه رسانه ها در برهم زدن تعاملات سیاسی در یک بستر جمعی نقش به سزایی دارد این پروژه مجاری دراز مدت را می پیماید . در بعد اقتصادی ـ ترکیه در سالهای گذشته جدا از برنامه وسیع کمک های اقتصادی برای افغانستان با هزینۀ دویست ملیون دالر به طور گسترده ای در ساخت و ساز مدارس بیمارستان ها سرمایه گذاری و صادرات به بازار نوپای افغانستان و… فعال بوده است.

در بعد نظامی هم در واقع در میان اعضای ناتو این فقط ترکیه بود که پتانسیل ها و اشتراکات متعددی را با افغانستان داشت و در طول سالهای گذشته نیز کوشید جدا از کمک به آموزش نیرو های افغان عملا نقش قابل احترامی را در این کشور این کشور به دست آورد . علاوه بر این نیز در سطح سیاسی آنکارا کوشیده است تا مدل سیاسی حکومت خود را که تا حد زیادی نیز مورد حمایت امریکا و اروپا هست به عنوان الگویی برای حکومتداری در افغانستان مطرح کند .

در این حال نیز افغانستان کوشیده است تا با استفاده از دیپلماسی و توان خود در کاهش دو مشکل عمده افغانستان یکی نوع نگاه پاکستان به افغانستان و مساله جدید تر یعنی مذاکره با طالبان نقش قابل تو جهی بازی نماید . در واقع اکنون میتوان شرایط را برای حضور و نفوذ تر کیه در افغانستان مناسب ترین زمان ممکن در چند دهه گذشته دید .در این بین قدرت اقتصادی و سرمایه گذاری تر کها و دیپلماسی رو به جلو این کشور در سایه نگاه مثبت محافل سیاسی کابل به نقش تر کیه در افغانستان بویژه در دوسال اخیر و حتی در بین برخی اسلام گراییان تندرو اینک این شرایط را برای تر کیه فراهم کرده است تا حضور و نفوذ چند بعدی خود رادرافغانستان گسترش دهد .

در این حال اگر بخواهیم دورنمایی از این روابط را متصور شویم باید به دو نوع نگاه موافق و مخالف افغانها به نقش تر کیه در افغانستان نیز بپردازیم . در این راستا مدافعان حضور و افزایش نقش ترکیه در افغانستان با تاکید بر اشتراکات مذهبی و حتی زبانی با ترک زبانان معتقدند که حضور ترکیه خواه نظامی یا غیرنظامی براساس احترام کامل به ملت افغانستان پی‌ریزی شده است و ترکیه از موضع سلطه وبه عنوان اشغالگر به افغانستان نگاه نمی‌کند.در این حال موافقان با توجه به سرمایه گذاری های ترکیه معتقدند که میتوا ن از توان این کشور در بهبود شرایط اقتصادی آموزشی و.. افغانستان بهره گرفت .

از سوی دیگر آنان بر این نظرند که ترکیه به عنوان کشور بی طرف متهم به دخالت در امور داخلی کشور و یا حمایت مستقیم از جناح خاص نیست و در صورتی که ترکیه بخواهد طرح مذاکره با طالبان را میزبانی کند گام مثبتی برای حل مشکلات امنیتی افغانستان است .گذشته از این نیز نقش ترکیه در ناتو به عنوان حلقه اتصال افغانسان با غرب نیز مد نظر است و جدا از آن نیز الگو گیری از نوع نظام سیاسی در ترکیه از نگاه سکولارهای افغانستان و حتی برخی اسلام گرایان و حتی استفاده از نقش تر کیه به عنوان وزنه تعادل در برابر نقش ایران و پاکستان در افغانستان نیز مدنظر است.

در این راستا در جهت نقش میانجیگری بین دولت افغانستان وگروه طالبان اکنون چشم امید به ترکیه دوخته شده است. در سوی دیگر مخالفان حضور فزاینده تر کیه در افغانستان و گسترش آن در آینده بر این عقیده اند که ترکیه برای پشتیبانی همه جانبه سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی از گروههای پان ترکیست در افغانستان تلاش میکند .از این نگاه افزایش فعالیت مکاتب افغان ترک و پخش سریالهای ترکی و… از ابعاد دیپلماسی عمومی ترکیه به شمار می آید که در جستجوی سکولاریزه کردن و کاهش نقش مذهب در جامعه است . لذا در این نگاه حضور و نقش بیشتر تر کیه در افغانستان با بدبینی نگریسته میشود .آنچه مشخص است حضور و نقش آفرینی بیشترترکیه در افغانستان بسته به متغیر های متعددی از جمله نگاه دولت کابل و مذهب ،زبان ، اقتصاد و . …است .

در این حال اکنون به نظر میرسد دولت افغانستان از تلاش های ترکیه در امر بازسازی اقتصادی و فرایند باز گرداندن صلح وثبات استقبال میکند ؛لذا میتوان متصور شد که تر کیه در آینده نقش بیشتر اقتصادی ،دیپلماتیک و سیاسی را درافغانستان بر عهده خواهدگرفت .

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *