بررسی استراتژی هوایی مبارزه با طالبان

خبرگزاری خاورمیانه / میز امنیت – بررسی استراتژی هوایی مبارزه با طالبان

 … شاید یکی از بازه های زمانی که میتوان صداقت استراتژی محو تروریسم جامعه ی جهانی به رهبری آمریکا را محک زد واقعا همان ۲۰۱۴ باشد ( از بین متن )

از شروع مبارزه جهانی علیه پدیده تروریسم در منطقه به ویژه درافغانستان دوازده سال می گذرد اما شور بختانه نه تنها که شبکه های تروریستی دردوطرف دیورند نابود نه شدند بلکه روند رشد شان شتاب بیشتر گرفته است و امنیت جهانی را همواره تهدید می کنند با وصف انکه هنوز هم تقلای امریکا و همپیمانانش برای محو تروریسم با کشته شدن هزار ها سربازان این کشورها در این جنگ ادامه دارد تقریبا نا امید کننده است .

اما دست آورد های که طیاره های بی سرنشنین این کشور برای بی سر ساختن حلقات تروریستی داشته خیلی با ارزش تر از استراتیژی زمینی امریکا برای مهار ساختن بحران تروریسم در منطقه است .

از بدو به پرواز در آمدن اولین طیاره بی سر نشین در فضای ان طرف دیورند همواره کدر رهبری و مناطق استراتیژیک تروریست ها آماج قرار گرفته است و منهدم وسر به نیست شده اند .

طالبان پاکستانی هر باری که قد برافراشته اند و در پیرامون یک رهبر کاریزما حلقه زده اند تا چهار چوب فعالیت های تخریبی شان را بسط بدهند این طیاره های بدون سر نشین امریکا بوده است که مانع برنامه های تخریبی و هراس افگنی این گروه شده است .

قبیله محسود که گفته می شود ستون فقرات طالبان پاکستانی شمرده می شود و در انسجام خورده قومیت ها و تشکلات نظامی ان طرف دیورند نقش حیاتی دارد و با رهبری بیت الله محسود حکومت فدرالی پاکستان را در گیر جنگهای چریکی و پارتیزانی ساخت و امنیت داخلی پاکستان را به چالش کشید این مرد نیز توسط طیاره های بدون سر نشین هدف قرار گرفت و کشته شد و موج از بلا تکلیفی را در کوتاه مدت میان طالبان پاکستانی ایجاد کرد و با انتساب حکیم الله محسود که سمت رهبری عملیات های مسلحانه و ترور و انتحار را در این شبکه داشت این مشکل دور زده شد .

حکیم الله محسود یک بار در جریان یک حمله مرگبار جراحت شدید برداشت تا جائیکه در میان رسانه ها خبر قتلش دست به دست شد در حالیکه وی از این خلاء اطلاعات رسانه ای فعالیت هایش را انسجام بخشد و دوباره مقتدرانه به صحنه بر گشت تا اینکه روز شنبه طیاره های بدون سر نشین وی را رد یابی کرد و هدفش قرار داد که در نتیجه این بار اجل مهلتش نداد و با انتساب خان سعید سجنا بر فعالیت های قوم جنگجوی محسود نقطه ختم گذاشت .

بدیهی است که نقش طیاره های بدون سرنشین با هماهنگی اطلاعاتی شبکه های استخباراتی در شناسایی و انهدام سران طالبان پاکستانی برای این گروه بحران آفرین و در مواردکمر شکن پنداشته می شود .

حالا بحث در این است که چرا چشمان تیز بین این کاوشگران آسمانی همواره عاشق قد و قامت و بستر پرورش طالبان در آن طرف دیورند است ؟ اگر سخن از مبارزه با تروریسم وطالبان است در این طرف دیورند نیز طالبان و تروریسم همواره رجز می خوانند و با راه انداختن حملات مرگبار انتحاری و اپراتیفی زندگی را بر مردم این قلمرو سخت کرده است .

چرا رهبری شورای کویته آماج قرار نمی گیر د ؟ بلکه برعکس برای شان در قطر و ترکیه و عربستان دفاتر سیاسی مد نظر گرفته می شود . چرا لانه های تروریستی در هلمند و غزنی و قندهار و میدان وردک هدف گرفته نمی شود ؟ که عرصه زندگی را برمردم این دیار تنگ کرده اند . که همواره تاکید بر آن است که باید تروریستها در آن طرف دیورند تعقیب شوند .

و این چون چرا های است که به تعبیر امرالله خان صالح رهبر روند سبز و سابق رئیس ریاست امنیت ملی کشور :قشر استراتیزیک افغانستان نباید از کنار این سوال به آسانی عبور کند برای متحدین ما تعریف دشمن سلیقوی شده است و ما نیاز به تقلید کور کورانه نداریم . دقیقا امریکا با وصف انکه دشمن واحدی به نام تروریسم را مورد پیگرد قرار داده است چرا درفعالیت های تروریست های این طرف دیورند مماشات می کند و توحش لجام گسیخته این ها را نا دیده می انگارد ؟

سیاست دو پهلوی امریکا را در قبال تروریستان می توان در سطور آتی طوری توجیه کرد که این کشور در قبال تعهداتش در مبارزه با تروریسم صادق نیست .

انگار امریکائیان هنوز هم طرح خاور میانه بزرگ را در دستور کار دارند که پروسه تنش زایی این طرف دیورند را به دست طالبان افغانی و ان طرف دیورند را در حاشیه بالهای طیاره های بدون سر نشین سرعت می بخشند و تیوری حکومت خود گردان اسماعیلی ها در حوزه پامیر و بدخشان و پررنگ ساختن نقش گروه جند الله در حاشیه مرزهای غرب کشور با تبانی با حکومت های نه یکدست ظاهرا مخالف راهبرد شان اما باطنا موافق با انها …

چنانچه دولت مردان پاکستانی همواره خواستار توقف به پرواز در آمدن طیاره های بدون سر نشین در حریم هوایی آن کشور شده است در حالیکه هرعقل سلیم خواهد پذیرفت که انجام چنین عملیات ها برخواسته از اطلاعات است که شبکه های استخباراتی همین کشور در اختیار امریکا قرار می دهد .

چون از انجایی که انجام چنین حملات موج از خشم مردم را در قبال دارد دست به این ترفند های کلیشه ای می زنند تا اذهان عامه را دور بزنند.

تروریسم القاعده یا طالبان یک نوع خط تفکر سیاسی عقیدتی است که برخواسته از بستر کاملا سنتی دوطرف دیورند و کشورهای حاشیه خلیج و حتی شاخ افریقا می باشد ـ تفکیک میان صاحبان این نوع تفکر یا ریشه در بازپروری این تفکر برای نیل به پروژه های بزرگ جهانی دارد یا ریشه در در قید استثمار داشتن ملت های ضعیف منطقه و الا هیچکسی نخواهد پذیرفت که بیت الله محسود کشته شود و ملا عمر در خفا به سر برد حکیم الله محسود کشته شود ملا برادر آزاد گردد لطیف الله محسود در لوگر بازداشت شود معتصم جان آغا در ترکیه دفتر سیاسی باز کند .

اما نباید نا دیده انگاشت که جامعه جهانی تنها در سایه هدف قرار دادن سران تروریست چه در آن طرف دیورند و چی دراین طرف می تواند ریشه تروریسم را بخشکاند .

جنانچه قبلا گفتم اگر فرض بر آن باشد که این دم ودستگاه تروریستان وابسته به بازیگران اصلی بازی جهانی نباشند و واقعا ریشه در افراطیت مذهبی شان داشته باشد پس این تشکلات فرد محور نیست که با کشته شدن یک و یا چند تن از رهبران شان به اضمحلال رو آورند و متوقف شوند بلکه این تشکلات آرمان محور اند و هر فردی از اعضای این مهره های تروریستی خود بن لادن و ملا عمر و محسود ها هستند ـ باید منابع تمویل و تسلیح و تجهیز این مهره ها را هدف قرار دهند که شبکه های استخباراتی جهانی و شاید هم فراماسونری های زیر زمینی و گلادیو های منطقوی در پشت شان باشد و این تکلیف بما لایطاق است .

کشته شدن محسود ها این گمانه را تقویت بخشید که امریکا و همپیمانانش در راهبرد مبارزه با تروریسم صادق نیستند زمانیکه یک هوا پیمای بدون سرنشین می تواند به این آسانی بیت الله و حکیم الله را آماج قرار دهد چه چیزی باعث می شود که چشمان تیز بین این طیاره ها ملا عمر و اعضای شورای کویته را شناسایی نتواند و هدف قرار ندهد .

مگر اینکه تعمدی در کار باشد و قاعده بازی فراخ تر از آن باشد که ما تصور می کنیم و در یک کلام مهره های سوخته این بازی هدف قرار می گیرند تا افکار عمومی جهانی دور زده شود . با شاید هم قرار نیروهای آمریکایی تصور میکنند طالبان افغان به صلح دوامدار معطوف ترند لذا باید به آنها فرصت داد تا به بدنه ی قدرت بازگردند .

شاید یکی از بازه های زمانی که میتوان صداقت استراتژی محو تروریسم جامعه ی جهانی به رهبری آمریکا را محک زد واقعا همان ۲۰۱۴ باشد .

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *