بحث اساسی روی انترنت و حقوق بشر

خبرگزاری خاورمیانه / میز اندیشه – حقوق بشر و انترنت ( جهان سایبر )

آزادی بیان یکی از بینان‌های اساسی جامعه دموکراتیک به شمار می‌رود علاوه بر آن بسیاری معتقدند رعایت این حقوق از شروط اساسی پیشرفت و توسعه در جوامع انسانی است لیکن با تحول زندگی بشر مفاهیم موجود در حقوق بشر از جمله آزادی‌های مختلف بشری نیز متحول می‌گردند. هر چند چند دهه‌ی پیش آزادی بیان و آزادی مطبوعات به عنوان عناصر بسیار پیشرفته حقوق بین‌المللی بشر به شمار می‌رفتند لیکن امروزه و در سایه تحولات تکنولوژیک، بشر به حقوق جدیدی نیاز دارد که هر چند پایه‌های آن همان‌هایی است که پیش از این نیز مورد استناد بوده‌اند لیکن با توجه به پیشرفت‌های جوامع بشری تغییر و تحولات لازم را به دست آورده‌اند.

وقتی مطبوعات و روزنامه‌ها به عنوان یک عنصر اطلاع جدید در اختیار بشر قرار گرفت آزادی بیان گامی به پیش گذاشت و در این مرحله این حق به حق آزادی مطبوعات متحول گردید البته ذکر این نکته نیز خالی از فایده نخواهد بود که ابتدا آزادی‌ها شکل منفی داشتند.

دولت‌ها ابتدا به حقوق بشر به عنوان مالیات‌های سنگینی می‌نگریستند که بنا به اجبار پرداخت می‌شدند و حتی اگر زمینه‌های آن نیز فراهم می‌شد سرکشی‌هایی نیز در مقابل آن به وقوع می‌پیوست این مرحله وقتی متحول شد، تبدیل به آزادی منفی شد بدین معنی که هر چند دولت‌ها دیگر به حقوق بشر به عنوان مالیات‌های سنگین بر علیه حاکمیت خود نمی‌نگریستند لیکن این آزادی‌ها به معنای آزادی از مداخله و محدودیت بود. معنای واضح‌تر آزادی منفی این است که اصل بر مداخله و محدودیت بود لیکن دولت‌ها تحت شرایطی به انسان‌ها حق می‌دادند که از مداخله و محدودیت در امان باشند. این مسأله معنای ادنای آزادی نسبت به فلسفه‌های جدید آن است زیرا هم اکنون آزادی مثبت جای آن را فراگرفته است.

اینجا دیگر آزادی برای خدمت به نسل بشریت و جامعه انسانی تلقی می‌گردد و سخن آزادی از محدودیت نیز از بین رفته است. هر چند هم اینک نیز رعایت آزادی و فلسفه آن را که مثبت یا منفی یا حتی به مثابه مالیات بر حاکمیت باشد در تمام کشورهای جهان به یک نحو نمی‌توان سراغ گرفت.

در عین حال که بسیاری از کشورهای جهان حتی هم اینک نیز درباره آزادی‌ها تصورات عجیب و غریبی دارند نمی‌توان تصور کرد که هم‌اینک آزادی منفی در هیچ جا وجود ندارد. اگر تصور کنیم امکان دارد که در فوریه سال ۲۰۰۵ انتخاباتی در نقطه‌ای از جهان برگزار شود و در آن هنوز به زنان نه تنها حق انتخاب شدن بلکه حق انتخاب کردن نیز داده نشود چنین واقعیت‌هایی ملموس‌تر نیز خواهد بود.

به هر نحو آزادی مطبوعات به عنوان یک حق بسیار مترقی جایگاه خود را رفته رفته پیدا کرد ولی این تا زمانی بود که مطبوعات و رسانه‌های جدید پدید آمدند. آزادی مطبوعات در این برهه یک قدم نیز جلوتر رفت و با پیشرفت خود جایش را به آزادی اطلاعات داد. آزادی اطلاع در زمانی به وجود آمد که اطلاعات جای پای خود را به عنوان خمیرمایه تمدن جدید محکم می‌کرد. رفته رفته دانشمندان و متفکران به این نتیجه می‌رسیدند که هر کسی در هزاره سوم بر اطلاعات دسترسی بیشتری داشته باشد جایگاه مناسب‌تری را در رینکینگ جهانی به دست خواهد آورد. تحت همین شرایط بود که حق اطلاع به عنوان اصلی مترقی وارد حقوق بشر شد. ولی چرخه تحولات به همین جا نیز محدود نگردید زیرا به زودی انسان‌ها از اینکه تنها دریافت‌کننده اطلاعات باشند خسته شدند و تصمیم گرفتند تصور دیگری را به عنوان حقی مترقی و جدید مطرح سازند این حق جدید حق ارتباط بود.

این حق یک تفاوت با تمامی حقوق مشابه خود که قبل از این در زمینه آزادی بیان مطرح شده بودند داشت. تمامی حقوق پیشین هر چند مراتب مختلفی را نشان می‌دادند لیکن همه از یک قماش بودند ولی حق ارتباط بر عکس همه آنها زمینه‌ای دوجانبه داشت یعنی نه تنها بر حق به دست آوردن دانایی تأکید می‌ورزید بلکه بر حق انتقال آن نیز اصرار داشت. تفاوت دیگر آن نیز با زمینه‌های پیشین در این است که در حقوق قبلی نقط ثقل و مسأله مهم قضیه رساندن اطلاع به شخص بود لیکن در حق ارتباط هر چند همین عنصر نیز باقی است ولی نقطه ثقل حق اطلاع بر حق انتقال اطلاعات سنگینی می‌کند نه حق به دست آوردن آنها. در مقایسه ترجیحی حقوق پیشین و موجود بایستی اشاره کرد که هر چند آزادی مطبوعات تمامی آزادی‌هایی که آزادی اطلاعات شامل آن می‌شوند را در برنمی‌گیرد در عین حال همین مقیاس در مورد آزادی اطلاع و آزادی ارتباط وجود دارد.

زیرا هر مرحله که پیش‌تر می‌رویم آزادی‌های موجود رنگ و بوی متکامل‌تری می‌یابد. مسأله‌ دیگر، اصطکاک‌های موجود بر سر راه این حقوق است. هر چند تحول آزادی مطبوعات به آزادی اطلاع به خاطر مبارزاتی که در راه آزادی مطبوعات انجام گرفته بود اصطکاک‌های سیاسی کمتری را متوجه آزادی جدید کرده بود لیکن آزادی ارتباط با دشواری‌های حقوقی متعددی مواجه گردیده است.

به هر نحو آنچه قابل توجه است اینکه اعلامیه جهانی حقوق بشر که در ماده ۱۹ خود حق انسان برای اطلاع را به رسمیت شناخته بود امروزه در آستانه تحول قرار گرفته است و لازم است تا یک حق گسترده‌تر را که آن هم حق انسان برای ارتباط است نیز به رسمیت بشناسد. ماده ۱۹ اعلامیه حقوق بشر بیان می‌کند: هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطراب نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسائل ممکنه و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد علاوه بر ماده ۱۹ اعلامیه مذکور، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر و منشور آفریقایی این حقوق نیز بر همین مسأله تأکید کرده‌اند.

هم‌اکنون و با رونق گرفتن جامعه اطلاعاتی به هیچ عنوان نمی‌توان نقش اطلاعات، ارتباطات و موارد مربوط به آنها را از نظر دور داشت هم اکنون از سویی محیط اینترنت تبدیل به مکانی برای تهاجم به آزادی‌های مختلف شده است و علاوه بر انجام این قبیل تجاوزات به حقوق اساسی بشری کار به جایی رسیده است که آموزش قتل و دیگر جرائم به علاوه تجاوز به حریم خصوصی و اطلاعات خصوصی در آن به امری عادی بدل شده است و از سوی دیگر جدیداً مبحث قانونگذاری برای اینترنت آن هم در محیط بین‌المللی رونق گرفته است.

در مباحث جامعه اطلاعاتی مقصود از زیرساخت‌های آن دیگر توجه صرف به کمیت‌های فنی نیست. بلکه هم اکنون وقتی سازمان‌های غیردولتی و دولتی از زیرساخت‌های فناوری اطلاعات سخن می‌گویند دقیقاً به موضوع حقوق بشر نیز توجه دارند برای نمونه اعلامیه اصولی اجلاس سران جامعه اطلاعاتی در همان بخش‌های نخستین خود به قضیه حقوق بشر به عنوان یکی از مباحث بنیادی خود توجه کرده است.

ولی بر عکس اروپایی‌ها که قصد دارند تنها به حق اطلاع و ارتباط بپردازند کشورهای در حال توسعه سعی فراوانی به خرج دادند تا حق توسعه را به عنوان یکی از مبنایی‌ترین حقوق بشر امروز وارد جامعه اطلاعاتی کنند. این کشورها موفق نیز بودند زیرا چنانچه از متون اعلامیه اصول نیز برمی‌آید وقتی صحبت از حقوق بشر در آن می‌شود بیشتر بحث حق توسعه در آن مطرح است ولی متأسفانه به خاطر آنکه حقوق بشر صیغه غربی دارد این کشورها تاکنون اجازه نداده‌اند که مبحث حقوق توسعه به طور اصولی و جامع وارد مباحث حقوق بین‌المللی بشر گردد. البته چنانچه گفتیم در اعلامیه اصولی این مسأله تا حدود قابل توجهی مرتفع شده است.

حمایت از فرد در حقوق بین‌المللی اینترنت

این مسأله را از دو دیدگاه می‌توان بررسی کرد یکی از دیدگاه اومانیستی فرد و دیگری حمایت از خانواده. پیش از این در اروپا رهنمود اتحادیه اروپا درباره حمایت از فرد به تصویب رسیده بود که طی آن از افراد در مورد پردازش و انتقال داده‌های مربوط به زندگی شخصی فرد مورد حمایت قرار می‌گرفت. این رهنمود در سال ۱۹۹۴ به تصویب رسیده بود و آغاز اجرای آن سال ۱۹۹۸ میلادی بود. البته در ایالات متحده از این قواعد هیچ خبری نبوده است.

در اعلامیه اصول اجلاس سران جامعه اطلاعاتی نیز حمایت از حرمت زندگی خصوصی به عنوان یکی از مهم‌ترین مسائل حقوق بشر مورد توجه بوده و علی‌الخصوص این مسأله در آغاز هزاره جدید مورد عنایت بیشتری واقع شده است. شاید ذکر چند نکته اهمیت بها دادن به حرمت زندگی خصوصی را بیشتر مشخص سازد. شبکه اطلاعاتی به نام اشلون وجود دارد که تحت نظارت آژانس امنیت ملی آمریکا و تحت پیمان همکاری اطلاعاتی ایالات متحده و انگلیس با همکاری کانادا، استرالیا و زلاندنو به فعالیت مشغول است این شبکه اطلاعاتی یا به عبارت بهتر شبکه جاسوسی روزانه بیش از ۳ میلیارد پیام تلفنی، فاکس و پست الکترونیکی را در سراسر جهان شنود می‌کند.

این مسأله یکی از واقعیت‌های حقوق بشری در سراسر جهان است و نشان می‌دهد که حذف اعدام چه تأثیرات مثبتی بر نگرش غرب بر حقوق بشر داشته است. علاوه بر اشلون کمپانی‌های بزرگ جاسوسی دیگری هم هستند که در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و غیر از آن در سطح جهان به فعالیت مشغول بوده و وظایفی شبیه همین کمپانی را بر عهده دارند. وقتی در یک آمار، یک میلیون کامپیوتر مورد بررسی قرار گرفت سه میلیون نرم‌افزار جاسوسی از آنها کشف شد. یعنی به طور متوسط هر رایانه لانه حداقل سه نرم‌افزار جاسوسی است که تمامی اطلاعات شخصی افراد را به مراکز کنترل خود انتقال می‌دهند. بسیاری شرکت‌های تجاری وجود دارند که حاضرند به هر شیوه مجاز یا غیر آن دست زده و اطلاعات اشخاص را جمع‌آوری نموده و به مؤسساتی که برای آن سر و دست می‌شکنند بفروشند چنانچه امروزه فروش اطلاعات شخصی و محرمانه افراد به یک تجارت سودآور تبدیل شده است.

در این شرایط است که حمایت از فرد در این بهبوهه اهمیت می‌یابد. جالب اینکه عامل اصلی این تهاجمات به حقوق افراد دولت‌ها و آن هم دولت‌های غربی می‌باشند.

دیدگاه دوم در مورد حقوق بشر مذکور حمایت از ارزش‌های خانواده می‌باشد. این مسأله در اروپا و به خصوص آمریکا از کمترین اهمیت ممکن برخوردار می‌باشد زیرا در غرب ارزش چیزی به نام خانواده از بین رفته است.

آزادی ازدواج افراد از یک جنس تنها یکی از نتایج از بین رفتن اهمیت خانواده در این کشورهاست. هرزه‌گرایی و ارزش دادن به این فعل نیز دلیل دیگری بر این انحطاط است. وضعیت در غرب به جایی رسیده است که فاحشه‌ها و انسان‌های مذکری که در فیلم‌های مستهجن حضور می‌یابند به عنوان هنرپیشه و هنرمند شناخته می‌شوند. در بلژیک طبق مصوبات قانون فواحش نسبت به خواست‌های صنفی خود حق اعتراض و حتی راهپیمایی نیز دارند (حال آنکه در همین کشور برپایی راهپیمایی علیه ایالات متحده و اسرائیل غیرقانونی تلقی شده است) در این شرایط پرداختن اعلامیه اصول اجلاس سران در ژنو به مسأله خانواده می‌تواند قدم مثبت بزرگی باشد یک پاراگراف از این اعلامیه با عنوان حمایت و حفاظت از ارزش‌های خانواده به این موضوع پرداخته است.

حق اطلاع به عنوان یک پایه از حقوق بشری

در سال ۱۹۴۹ برای اولین بار در دو ایالت آلمان حق اطلاع به عنوان یک قانون درآمد. پروفسور کلوس از اساتید علوم ارتباطات معتقد است در کنار آزادی عقیده و بیان و آزادی مطبوعات، اندک اندک مفهوم جدید دیگر و یک حق بالقوه به عنوان حق همگانی برای آگاهی از رویدادها یا همان (حق اطلاع) پدید آمد. این مفهوم نشانگر آن است که دیگر آزادی‌های سنتی که در این زمینه وجود دارند کافی نبوده‌اند.

این حق به عنوان یک واقعیت هم‌اینک مورد تأکید جامعه بشری است فرانسیس بال دیگر استاد علوم ارتباطات در معرفی آن می‌گوید: حق اطلاع به معنی ضرورت برخورداری همه شهروندان از امکان دسترسی به تمام اخبار و گزارش‌های جاری چه درباره خود رویدادها و چه در مورد بیان و تشریح نظرات و عقاید مربوط به آنها می‌باشد البته مشروط به آن که رویدادها و بازتاب‌های آن به شیوه قابل درک برای هر فرد ارائه شود و گرنه آزادی به امتیازی برای چند نفر تبدیل خواهد شد. این شرط کاملاً عقلانی به نظر می‌رسد.

بدین منظور ارائه یک مثال می‌تواند نقشی روشنگر داشته باشد. معاهده کره ماه که در بین چند کشور دارای فناوری مربوط به امضا رسیده است یک سیستم بین‌المللی است. در این معاهده کسی از اینکه کشور افغانستان یا نیجریه عضویت ندارد ناراحت نیست زیرا همه پذیرفته‌اند وقتی کسی دارای فناوری‌های مربوط نیست از حقوق و مزیت‌ها و در عین حال تکالیف موجود بر کنار خواهد ماند. شرط مذکور نیز بر همین مبناست مثلاً یک قاعده فیزیک که در سطح مقطع PH.D آن مطرح می‌شود بر طبق این حق باید به اطلاع مردم برسد ولی کارشناسان رشته ادبیات در این باره از هیچ حقی برخوردار نیستند زیرا این حق با آنکه وجود دارد ولی مختص افرادی است که در این سطح قرار دارند.

حق ارتباط

تاکنون هیچ مرجع قانونگذاری بین‌المللی بر وجود حق ارتباط به عنوان یک حق بشری تأکید نکرده است. برای اولین بار ژان دارسی فرانسوی در سال ۱۹۶۹ این مسأله را مورد توجه قرار داد. پیروزی‌های بشر علی‌الخصوص در زمینه چیره شدن بر زمان و فضا باعث شد تا توقعات بشر نیز بالاتر رود دیگر بشری که راضی بود تا اگر حق اطلاع او به رسمیت شناخته شود آرام بگیرد، حاضر نیست تا قبل از گفتن و رساندن عقاید خود به دیگران کنار بکشد.

البته در سال‌های ۱۹۳۰ و زمانی که رادیو متولد شده بود نیز برتولت برشت ایجاد این حق را پیش‌بینی کرده بود. پس از اظهارنظرات دارسی کسی توجه جدی بر آن نکرد ولی دارسی ده سال بعد دوباره این حق را به عنوان یکی از اجزای حقوق بشر جدید مطرح نمود. از نظر وی حراست از هویت‌های ملی و فولکلور نیز در این حق مستتر است. وی معتقد است طرز تفکر رسانه‌ای یا به عبارت دیگر یک سوم بودن پیام‌ها را مشکل پیش روی حق ارتباط می‌دانست و معتقد بود حق ارتباط با ایجاد تفکر ارتباطی می‌تواند به اسطوره‌زدایی از رسانه‌ها بپردازد.

مشکلی که طی آن هر آنچه رسانه‌ می‌گوید وحی منزل و هر کس که وارد آن می‌شود به عنوان فرشته آسمانی تلقی می‌گردد. تصور اینکه هنرپیشه‌ای بی‌سواد تنها به خاطر چهره زمان خود به عنوان یک اسطوره تلقی می‌گردد برای بسیاری آزاردهنده است ولی حق ارتباط و امکان مساوی دسترسی و ارائه اطلاعات از هر دو سو می‌تواند به این معظل بزرگ نیز پایان دهد.

واضعان نظریه حق ارتباط درصدد نیستند تا با آوردن این حق، حقوق پیشین را فسخ نمایند بلکه منظور آنها ایجاد آزادی‌های بیشتر برای بشریت است زیرا این حق و حقوق ماقبل مانعه‌الجمع نیستند که با آمدن یکی، مابقی از بین بروند. حق ارتباط از دو دیدگاه قابل توجه است. در دیدگاه اول حق ارتباط به عنوان تعهد دولت برای انتقال اطلاعات به تمام کسانی که خواستار آن هستند می‌باشد ولی دیدگاه دوم بر ایجاد یک بستانکاری معتقد است که در آن شهروندان قدرت عمومی را وادار می‌کنند که شرایط لازم برای تسهیل جریان اندیشه را فراهم سازد.

درباره آینده حق ارتباط نظرات چندان امیدوارکننده‌ای وجود ندارند. فرانسیس بال معتقد است نه تنها این حق به ثمر نخواهند نشست بلکه تأثیرات عدم پذیرش آن بر حق اطلاع نیز اثر منفی خواهد داشت. وی معتقد است لزوم حمایت از کثرت‌گرایی که هم اینک توسط قدرت‌های سیاسی مورد تأکید قرار می‌گیرد برای نابودی آزادی مطبوعات طراحی شده است. وی بحث لزوم حمایت از هویت فرهنگی را نیز تله‌ای برای از بین بردن آزادی انتخاب خوانندگان تلقی می‌کند.

در عین حال برخی همانند سزهاملینک هنوز به ایجاد و اجرای این حق امید بسته‌اند. وی در سخنرانی خود در WSIS پیشنهاد کرد نام آن از جامعه اطلاعاتی به جامعه ارتباطی تغییر کند. پیشنهاد دیگر او تصویب یک اعلامیه جهانی حق ارتباط بود. البته هاملینک نیز معترف است که در حال حاضر حق ارتباط هنوز در حقوق بشری مورد تصریح قرار نگرفته است.

حق توسعه

تلاش کشورهای در حال توسعه همواره بر القای تفکر توسعه بر تحولات حقوقی مختلف از جمله موضوعات مربوط به حقوق بشر است. بیانیه هزاره که در سال ۲۰۰۰ میلادی تصویب شده بر عناصر ۸گانه توسعه این کشورها تأکید داشته و این کشورها در تلاشند تمام فعالیت‌های کنونی خود را به نحوی به این بیانیه مرتبط سازند. در اعلامیه اصول اجلاس جامعه اطلاعاتی نیز سمت و سوی مباحث مربوط به حقوق بشر بیشتر حالتی توسعه‌ای داشته است چنانچه حتی یک پاراگراف از اعلامیه درباره ضرورت عدم تبعیض در برخورداری کشورها از اطلاعات مورد تأکید قرار گرفته است.

همچنین کشورها پس از تلاش فراوان توانستند درست در پارگراف‌های نهایی لزوم مهیا نمودن امکانات در نقاط دوردست و روستایی را به تصویب برسانند در یک پاراگراف دیگر نیز از جامعه بین‌المللی خواسته شده است تا به انتقال فن‌آوری به این نقاط کمک کند.

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *