مقاومت استراتیژیک یا جنگ زرگری ؟
خبرگزاری خاورمیانه / میز امنیت – پیمان امنینی
در حالی تنش های سیاسی با امریکا در بستر گفتمان دیپلماسی خارجی کشور در پیوند با امضای پیمان امنیتی وارد مراحل حساس خویش می شود که در سلسله سرا زیر شدن مهره های بر جسته عرصه دیپلماسی امریکایی نظیر کری و دابنز و رایس که هیچکدام نتنوانستند بله را از حامد کرزی بگیرند بالاخره چاک هیگل وزیر دفاع امریکا وارد کشور شد .
اگر چه قرائن حکایت از آن دارد که هیگل به منظور دیدار از سر بازان امریکایی به کشور سفر کرده است اما شاید در حاشیه های این سفر گپ و گفت با رئیس جمهور صورت گیرد تا پروسه امضاء را شتاب بیشتر بخشد .
اگر چه گمانه ها بعد از تدویر لویه جرگه مسیری را میپیمود که شاید ریاست جمهوری بعد از توافق نشان دادن اکثر مردم بی درنگ این پیمان را نهایی سازد ولی شور بختانه رئیس جمهور به مقاومت سر سختانه در قبال این امضاء پرداخت و با پشنهاد شروطی تازه امضای پیمان به تاخیر افتاد .
محافل سیاسی در کشور به این باور بودند که کرزی بر مبنای خواسته های تیمی و شخصی اش در صدد امتیاز گیری از طرف امریکاست که یکی از ان خواسته ها حمایت از کاندید مورد نظر وی در انتخابات سال آتی است .
و لی با تداوم این وضعیت و روشن شدن مواضع تمام مهره های موافق و مخالف این پیمان هنوز هم مقاومت استراتیژیک و یا جنگ زرگری میان کابل و واشنگتن ادامه دارد .
آنچه مسلم است در این بازی که هردو طرف تمایل به امضاء دارد و دیر یازود قاعده بازی مختوم اعلان می شود چون برای بار اول بود که کرزی بر طبل مفاد این پیمان نواخت و به شیپورتوافق با این پیمان دمید و انگهی امریکا نیز میدان مغناطیسی در دو قطب مفاد و استراتیژی سبک و سنگین کرده بود و مسرانه خواستار امضای این پیمان بود .
چگونه می شود که ورق ها بر میگردد و کرزی مقاومت می کند و امریکا ملاطفت و گاها هم شماتت گاهی با گسیل دادن کار کشته ترین دیپلمات هایش نقش یک نوع تگدی سیاسی را باز می کند و گاهی هم از کوره مدیریت بازی خارج شده گزینه صفر را در دستور کار قرار میدهد .
در قدم نخست آنچه در ذهن کسی که با جدیت این گونه مسائل را دربعد تخالف و توافق می سنجد متبادر می شود این است که پیمان در حقیقت امضاء شده است و مخالفت کرزی صحنه سازی بیش نیست چون قبلا مراحل و مقدمات امضای این پیمان خاتمه پیدا کرده است و مخالفت کرزی ریشه در خواست های شخصی اش است که امریکا تن دادن به آن خواسته را نمی پذیرد . دارد
اما با به درازا کشیدن این سناریو پنداشته می شود که سر دراز این افسانه در جای دیگری نهان است که ذیلا به آن پرداخته می شود
حالا گیرم ـ خواستههای کرزی در این زمینه مطرح نباشد و نیز توافقات بر سر امضای این پیمان قبلا صورت گرفته باشد، ادامۀ تنشها چه میتواند باشد وچی رامی رساند ؟
آنچه در این زمینه وجود دارد این است که امضای پیمان امنیتی جدا از زیانها و مفادش جنبۀ دیگری نیز دارد. این جنبه همانا مسالۀ داوری تاریخی دربارۀ آقای کرزی است که به عنوان فرد اول مملکت این پیمان را امضا میکند.
. بدیهی است که پیمان امنیتی با امریکا تنها سود مند نیست ، بل زیانهایی را نیز متصور خواهد بود. بنابراین، آکرزی از آن میترسد که مباد روند بستن پیمان بر خلاف عقربه های منافع افغانستان بچرخد و سناریوی ننگین گندمگ در شرق و پنجده در شمال و آب های هلمند در غرب را رقم زند .
و به همین خاطر است که با ایجاد سروصدای رسانه ای و تبلیغاتی جو غالب بر اندیشه ها را مدیریت کنند و از این مجری سنگینی مسوولیت تاریخی این امضاء از روی دوشش برداشته شود.
ادامۀ تنشها بر سر این پیمان تمام جریانهای سیاسی را درگیر مساله کرده است و هر کس به زعم خود موافق و یا مخالف پیمان است. از اینرو، آقای کرزی به راحتی میتواند مسوولیت امضای این پیمان را بر همهگان تعمیم بدهد. در حال حاضر، حلقات سیاسی، اپوزیسیون، طالبان، رسانهها، جامعۀ مدنی، اشخاص و افراد مستقل سیاسی، پارلمان، احزاب و… هر کدام به نوبۀ خود- خواه مخالف، خواه موافق- در برابر این پیمان موضعگیری کرده اند. اکنون آمار و ارقام مخالفان و موافقان این پیمان به طور واضح در اختیار آقای کرزی است. بنابراین، جناب کرزی هر گونه که بخواهد میتواند شرایط این پیمان را جهت دهد و آن را به امضا برساند.
در مقابل امریکا نیز به ادامۀ این جنگ زرگری نیاز دارد. چه، اگر این پیمان امضا شود، بحث ادامۀ حضور نیروهای آن کشور در افغانستان مطرح میشود که در آن صورت، امریکا ملزم است، ادامۀ این حضور را توجیه کند و هر گونه صدای مخالف را در برابر آن خاموش سازد. توجیه حضور نیروهای ایالات متحده در افغانستان به تنهایی نمیتواند از سوی حکومت آقای کرزی صورت گیرد. زیرا، پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ این حکومت مشکل مشروعیت دارد. از اینرو، امریکا سعی دارد تا به نحوی وجهۀ حقوقی این پیمان را از سوی تمام گروهها و اقشار جامعه به دست بیاورد.
بنابراین، شوربختانه باید گفت که بحث امضای پیمان امنیتی از چوکات چانهزنی های متعارف بر سر سودمند بودن و زیانمند بودن آن برای افغانستان خارج است و اینک ارگ در کابل و کاخ سفید در واشنگنتن سعی در محکمکاری برنامههای خودشان دارند.
با آنکه در این چند ماه فرصت زیادی بود تا سودمندی و زیانمندی این پیمان ملاحظه گردد، اما این مهم از اولویت خارج شد. اکنون نیز روشن نیست که ادامۀ جنگ زرگری و یا مقاومت استراتیژیک اطاق های فکر ارگ و کابل به کجا منتهی میشود اما این مساله معلوم است که امضای این پیمان امنیتی ، بدون آنکه دقتی در سود و زیان آن شده باشد، انجام خواهد پذیرفت.
ولی صدمات که به درازا کشیدن این سناریو بر بدنه کالبد نیمه جان مردم عادی کشور و قشر بازاری کشور متوجه سازد سخنی است جدا که هیچ یک از طرفین به آن نمی پردازد .