همه چیز در مورد سقوط ولسوالیها در ولایتهای شمالی و مرکزی افغانستان
سقوط ولسوالی ها در افغانستان چند هفته میشود که افزایش یافته است از بدخشان تا غور و از فاریاب تا بغلان؛ ولسوالیهای استراتیژیک سقوط میکند واین سقوط سبب میشود که گروه ترویستی طالبان همه دار و ندار یک ولسوالی را با خود ببرند.
از هر ولسوالی که سقوط میکند مقدار زیاد جنگ افزار، تانکهای هاموی و وسایل نظامی را با خود میبرند و این در حالیست که پیش از سقوط این ولسوالی ها صداهای در شبکههای اجتماعی بلند میشود که فلان ولسوالی در آستانه سقوط است؛ اما وزارت دفاع و داخله هیچ کاری نمیکنند.
پشت پرده است سقوطها به وضاحت سقوط ولایتهای شمال دیده میشود و همچنان برنامههای پشت این جریان دارد که شاید جز چند شخص محدود کسی دیگر نداند؛ اما بحث سقوط ولسوالیها و بعد هم شاید ولایتهای شمال افغانستان افغانستان را در پرتگاه سقوط و شاید هم تجزیه پیش خواهد برد.
در زمان سقوط طالبان و آمدن آمریکاییها در افغانستان هیچ قدرت در آسیا شکل نگرفته بود و جنگ استخباراتی و نیابتی در آسیا به شکل گسترده آغاز نشده بود ولی امروز این چیزها در افغانستان اتفاق افتاده است؛ آمریکا، روسیه و ایران جنگ شان را در سوریه، عراق و افغانستان آغاز کرده اند و در عراق و سوریه تا جای پایان یافته است ولی در افغانستان آمریکا میخواهد که پیروز این جنگ باشد.
این طرف هند جنگ که باید در کشمیر و پنجاب اتفاق بیفتد آنرا در سرحد بین افغانستان و پاکستان طرح ریزی کرده است و با حمایت آمریکا دارد افغانستان را میدان جنگ خود با پاکستان میسازد.
چین هم بخاطری که پاکستان را قدرتمند نگهدارد با این کشور همکاری میکند؛ با این همه درگیریهای بزرگ و کوچک استخباراتی این بار اگر در افغانستان درگیری اتفاق بیفتد بی گمان که افغانستان تجزیه میشود و شاید هم نقشه تمام کشورهای همسایه افغانستان عوض شود.
سقوط ولسوالیها به هر برنامه که مفید باشد برای مردم افغانستان هیچ منفعت ندارد و این مردم افغانستان استند که تاوان سیاستهای درست و نادرست حکومت وحدت ملی را می پردازند.
یک بخش از سقوط ولسوالی های افغانستان بر می گردد به بحث انتخابات پارلمانی که قرار است در تاریخ ۲۸ میزان برگزار شود؛ ناامنی شمال و طرح سقوط ولسوالیها و مخالفت گروه های تروریستی با روند انتخابات به باور من ساختهگی است.
خودکامهگی و فزونخواهی که ارگ ریاست جمهوری افغانستان دارد در همه نهادها ریشه دوانده است الی پارلمان و گاهی پارلمان کارهای خلاف میل ارگ میکنند و این سبب شده است که با ایجاد چند کمیته در داخل و برون ارگ همه قدرت را در دست خود بگیرد الی پارلمان و با این طرح میخواهد که میزان مشارکت را کمتر کنند و در بعضی از ولایتهای شمالی افغانستان که انتخابات برگزار نخواهد شد با تقلب افراد خود را پیروز بسازند و پارلمان را از خود کنند.
با این کار دیگر نیاز به فرمانها تقنینی نخواهد بود و هر سه قوه در ارگ جمع میشود و با این کار خیال آمریکا راحت میشود و مدیریت حکومت برایش آسانتر میشود.
افغانستان برای آمریکا بخاطر مهار قدرتهای مهم است؛ آمریکا در افغانستان نه با تروریسم مبارزه می کند و نه با دیگر پدیدههای که سبب تمویل تروریسم میشود اگر این طور نیست چرا با وجود که آمریکا در افغانستان حضور دارد گروه تروریستی داعش ظهور کرد و چرا بعد از ۱۷ سال هنوز طالبان حکومت را به چالش مواجه ساخته است.
سرازیر شدن میلیاردها دالر، تجارت مواد مخدر افغانستان، استخراج معادن افغانستان و هزار جنجال دیگر به آمدن آمریکا در افغانستان مربوط میشود.
اگر آمریکا در ۱۷ سال صادقانه با تروریسم مبارز می کرد آیا این پدیده از بین نمیرفت؟ اگر آمریکا در این همه سال با حکومت صادق میبود آیا انتخابات با این همه رسوایی برگزار میشد؟
آمریکا با هیچ کشور صادق نیست و حق هم دارد که منافع خود را دنبال کند و همین منافع کلان آمریکا بود که این کشور مجبور شد به افغانستان بیاید و به بهانه مبارزه با تروریسم در افغانستان بماند و حال با ظهور قدرتهای بزرگ فضا برای آمریکا تنگ شده است و آمریکا از هر حربه برای شکست دادن قدرتهای بزرگ استفاده میکند.