نمایشنامهء نشست کابل!

من فکر می کنم صلح‌با طالبان‌مضحک‌ترین صلح و فقط در حدِ تقویت یک گروه قومی خواهد بود و بس.

صلح با حکمتیار هیچ تغییری را در صحن سیاسی کشور که مبتنی بر منافع و تغییر وضعیت امنیتی کشور بوده باشد بوجود نیاورد و از حزب اسلامی شاخه گلبدین فقط در برابر جمعیت اسلامی استفاده ابزاری شد.

حکومت کنونی به هیچ عنوان در پی اوردن صلح دایمی و سرتاسری در کشور نیست و بر افزون سازی قوت قومی منوط بر قوم خاص کار می کند و بس.

نزدیک شدن به سعودی نیز تبعات خطرناکی برای افغانستان دارد و از انجاییکه در گذشته دور الی اکنون عربستان هیچگاهی با افغانستان صادق نبوده و گروه‌های تروریستی و وهابیون را به طرق مختلف وارد این کشور ساخته و بزرگترین جفا را در حق ما کرده اند عقل سلیم باورمندی بر صداقت این کشور ندارد.

از جانبی هم ده ماه از نشست نخست کابل با اشتراک بیشتر از ۲۵ کشور و سازمانهای بین المللی گذشته و تبعات این نشست را در کجا میتوان به نفع کشور دانست!؟

محور اصلی آن نشست متمرکز روی صلح و مذاکرات با طالبان و همچنان جلب توجه جامعه جهانی در مورد نکات یاد شده بود.

بفرمایید بگویید چه دستاوردی از آن نشست داریم!؟

چند هزار فرد ملکی پس از آن تا همین دو روز قبل شهید و مجروح دادیم!

صدها تن از نیروی های امنیتی در جبهات جنگ شهید و مجروح شدند!

چندین تاسیسات و ساختمانهای ملکی ویران شد!

به میلیون ها دالر بر اثر حملات انتحاری و تروریستی خسارات مالی دیدیم!

و ده ها مورد منفی دیگر که نمی شود حتی یک مورد مثبت را پس از نشست نخست کابل پیدا کرد.

نمایشنامه نشست دوم کابل نیز فقط در حد یک سبوتاژ سیاسی و دور زدن رقبای درون حکومتی بود و بس.

این چه نوع طرح عقلانی میتواند باشد که یک گروه جنگی و قاتل هزاران فرد ملکی این کشور را امتیاز حزب سیاسی داد و انها را برسمیت شناخت و از طرفی تمامی جانی هایی را که متهم به طرح ده ها حملات انتحاری استند را از زندانها رها ساخت و برایشان کرسی حکومتی داد!؟

از یکطرف هر روز طالبان آدم می کُشند و از هیچ‌ نوع جنایتی در قبال این کشور دریغ نمی کنند و از طرف دیگر رئیس جمهور ایالات متحده امریکا بر مبارزه در برابر طالبان و نابودی آنها تاکید می ورزد اما اینطرف برای طالبان از جانب ارگ بسته های چاکلیت‌و شیرینی توزیع می گردد و زمینه را قسمی مهیا می سازد که رسماً این گروه طالبان که نزدیک به سه دهه در برابر افغانستان سلاح برداشته و صدها هزار انسان بی گناه را کشته و دست به جنایات جنگی زدند را شریک قدرت کنند.

سوال اینجاست؛ که رییس جمهور با کدام عقل و فهم حقوقی به طالبان یک چنین امتیازاتی را می دهد!؟

از هر سو که بسنجی به این باور می رسی که طالبان برادران قومی و خونی حلقه ارگ استند، طالبان یک گروه جنایت کار متحجری استند که بواسطه اینها ارگ میخواهد بر تقویت قومی خاص در کشور بیفزاید و مستقیم در برابر سایر اقوام ایستاده‌گی کنند و بر قدرت نامشروع خویش تکیه بزند.

حکومت شدیداً به سوی قومی شدن روان است و شدیداً سیاست توطئه و حذف را پیش گرفته است و این صلح گفتن ها در حد ترفندهایی بیش نیست.

به هیچ عنوان صلح با این روند در کشور امدنی نیست و غنی با حلقه‌ی خبیثه اش در برابر طالبانی که همخونی و هم تباری با آنها دارند نمی جنگند و فقط سربازان بی گناه را قربانی این جنگ فرسایشی و مهندسی  شده خود در خطوط مقدم جنگ می کنند و بس.

حکومتی که با درون حکومتی های خود جور نمیآید و هر روز یک سناریوی جدید را برای هر ولایت و گروهی می سازد و بحران‌زایی می کند پس چه توقعی میتوان برای اوردن صلح واقعی از ان داشت؟

نفهم‌ترین و روانی ترین اشخاص کسانی هستند که بر اصلاحات و ساختن نظام و اوردن صلح اشرف غنی و یاران اش باور دارند و از وی حمایت میکنند که اینرا میتوان در حد امتیاز گیری، بدست اوردن چوکی و یا هم تبار بودن و همخون بودنشان حساب کرد نه چیز دیگر!

وضعیت به گونه‌ای شده است که هرچقدر هم که مثبت گرا باشی نمی توان به هیچ کار این حکومت توافقی امید داشت و آنرا به دیده‌ی مثبت نگریست.

حکومت قسمی مردم را به جان هم انداخته است که امیدواری به اجماع ملی و هم فکر شدن اکثریت مردم را یک رویا باید دانست.

اگر از این روند جلوگیری نشود کشور به پرتگاه غیر قابل بازگشت خواهد رفت و چنان همه چیز را به گند خواهند کشید که تا ده‌ها سال روی آرامی را نخواهد دید.

و دو تابعیت داران غیر متعهد به این کشور مثل سابق به کشورهای مربوطه‌ءشان راهی خواهند شد و همین مردم خواهند ماند و دود و آتش و بدبختی و ….!

خدا یا تو آن کن که پایان کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

 

صهیب زرشناس

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *