فقر در بغلان؛ دو کودک از آغوش مادرشان جدا شدند

مردی با پاهای فلج شده به سختی بغض گلویش را می ترکاند و قصۀ تلخ دو کودک نوزادش را که به دلیل فقر شدید اقتصاد به فروش رسانیده است، آغاز می کند.

این مرد ۴۵ سال سن دارد و هشت سال پیش در کشور ایران هنگامی که مصروف کندن کاری چاه بود، از ناحیه کمر آسیب دیده است و به گفته خودش از دو سال بدین سو توان کار کردن و به پا ایستادن را از دست داده است.

عبدالغیاث در حال حاضر با خانم و پنج فرزندش که چهار تن آن دختر هستند در ولسوالی نهرین ولایت بغلان در یک خانه امانتی زندگی میکند.

او در گفتگو با خبرگزاری خاورمیانه می گوید که به دلیل نداشتن توان کاری با مشکلات بزرگ اقتصادی روبرو است و از همین لحاظ زمستان سال گذشته دومین نوزادش را برای خانوادۀ ثروتمندی در بدل پانزده هزار افغانی به فروش رسانید و با پول آن مقداری مواد خوراکی و ادویه مورد ضرورت همسرش را که پس از زایمان به آن نیاز داشت، فراهم کرده است.

عبدالغیاث حدود دو سال پیش نیز کودک نوزاد اولی اش را بفروش رسانیده است.

او می گوید زمان زایمان خانمش به شدت به پول احتیاج داشت و از روی مجبوریت دست به چنین کاری (فروش نوزاد) زد و آن کودک را نیز در بدل پانزده هزار افغانی به یک خانواده که کودک نداشت، بفروش رسانید.

خانم عبدالغیاث با چهار دختر و یک پسرش در کنار بالین شوهرش نشسته است. او نیز از فراق دو کودکش که اکنون در خانه های مردم هستند، اشک می ریزد.

این بانو می گوید، ناتوانی شدید اقتصادی آنها را واداشت که تا به فروش دو کودک نوازدش را در طول ۲ سال، به فروش برسانند.

به گفته وی، فشار روحی برخاسته از فروش دو کودکش و ناتوانی اقتصادی سبب مشکلات روانی اش شده است.

او گفت: «هیچ مادری توان دوری طفلش را ندارد، آنهم که با دستان خودش بر یک خانواده بیگانه در بدل پول بفروشه».

هر دو کودکی که این خانواده فروخته دختر بودند.

مادر این کودکان می گوید، گاهی حسرت دیدار دو فرزندش او را سخت آزار می دهد و درد فراق آنان سبب شده که او به مرض روانی گرفتار شود.

خانم عبدالغیاث با آنکه از فروش کودکانش ناراضی به نظر می رسد؛ اما می گوید از اینکه آنان در شرایط بهتری بزرگ می شوند خوشحال است و همواره آنان را از دعای اش فراموش نمی کند.

عبدالغیاث اکنون در بستر بیماری بسر می برد و به دلیل آسیب دیدگی از ناحیه کمر است که توان کار کردن را از او گرفته است.

به گفته وی، غذای صبح و شام شان از راه خیر و خیرات همسایه ها و افراد ثروتمند بدست می آید و در حال حاضر کوچکترین درآمد پولی ثابت ندارد.

عبدالغیاث هنگامی که از فروش کودکانش یاد می کند، اشک می ریزد و می گوید در این مدت با وجودیکه چندباری خواهان کمک از اداره ولسوالی نهرین شده است؛ اما با وجود توزیع کمک های زیاد برای مردم، هیچگاهی به وی کمک صورت نگرفته است.

این خانواده از حکومت و نهادهای امدادرسان می خواهد که دست یاری به خانواده های فقیر و نیازمندی دراز کنند و نگذارند که هیچ خانوادۀ دیگر همانند آنان سوگ فراق فرزندشان را در سینه بکشند.

این خانواده چهار دختر و یک پسر دیگر دارند و بزرگترشان ۱۴ سال و کوچکترش ۳ سال سن دارد و کودکان بفروش رسیده فرزندان ششم و هفتم بودند.

فقر اقتصادی در کنار تعدد فرزند در اکثر خانواده های افغانستان هر ازگاهی سبب فروش نوزادان و یا هم سپردن سرپرستی کودک به خانواده هایی که از نداشتن فرزند رنج می برند، می گردد.

بابر بیگانه

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *