آتش بس، دیپلماسی عید و مخاطرات آن

در سومین روز آتش بس میان گروه طالبان و حکومت افغانستان، همانند دو روز گذشته، صدها طالب وارد شهر ها شده، یکجا با عساکر دولتی مراسم عیدی بجا آورده و اجازه دادند تا مردم و حتا مقامات با آنها عکس یادگاری بگیرند.

حکومت در دروازه های شهرها، چک پوینت های امنیتی را ایجاد کرده است تا هنگام ورود طالبان به شهر، آنها را خلع سلاح کند. اما با وجود این تدابیر، در عکس ها و گزارشات رسانه های دیداری، اکثرن طالبانی که در میان مردم و عساکر حکومتی دیده می شوند مسلح اند.

رییس جمهور افغانستان در دومین روز عید، از تمدید احتمالی آتش بس گفت و مسوولان کمیسیون صلح نیز خبر دادند که گفتگو ها در مورد طویل تر شدن آتش بس، با مسوولان طالبان در جریان است.

ساکنان پایتخت و دیگر شهرهای افغانستان که شاهد ورود طالبان مسلح و بر افراشتن پرچم شان بودند، در میان بیم و حیرت، همچنانکه از آتش بس اظهار خوشحالی می کنند، با ناباوری نگران فردای این توافق هستند.

حکومت وحدت ملی تا اینجای کار موفق شده است با استفاده از دیپلماسی عید و تحریک وجوه عاطفی ی صلح و آشتی در میان مردم، فضای عمومی را برای تمجید از این اقدام برانگیزد و با باز گذاشتن دروازه های شهرها به روی مخالفین مسلح، دست و دلبازانه نشان دهد که حاضر است برای کشاندن طالبان به پای میز مذاکره، همه پیش شرط ها را کنار بگذارد و حتا خلاف اصول و پرنسیب های مذاکره و هم خلاف قوانین کشور عمل کند.

اما به نظر می رسد، دامنه ی این دست و دلبازی آنقدر وسیع شده است که کم کم تمامی دست آوردهای هفده سال گذشته نظام جدید را دستمایه ی ریسکی بزرگ و خطرناک کرده است.مشاهده طالبان مسلح در پایتخت و دیگر شهرها، برافراشتن پرچم شان(که تا حالا به عنوان پرچم دشمن تلقی می شد) دیدار بدون ترس مقامات با طالبان و موج نسبتن هماهنگ و مثبت رسانه ای که این برنامه را همراهی می کند، در عین زمان بیم های را نیز ایجاد کرده است.

در صدر لیست نگرانی های مردم از این اقدام (که شتاب زده و بی مقدمه به نظر می رسد) استفاده از این فرصت توسط طالبان برای جابجا کردن انتحاری ها و سلاح و مواد انفجاری در شهرهاست. پیوستن ناگهانی طالبان به پیشنهاد آتش بس حکومت و بستر به وجود آمده و دست و دلبازی حکومت در بازگذاشتن دروازه های شهرها بروی طالبان مسلح (که بخش رسمی و رسانه ای آن است و با قوت می توان گفت در پشت صحنه به مراتب خطرناک تر است) همزمان می تواند این نگرانی را دامن بزند که طالبان از این فرصت، به عنوان تاکتیکی جنگی برای جابجا کردن نیروهای دهشت افگن در شهرها و اکمالات آنها استفاده کنند.

این آتش بس در متن یک ناباوری ی عمیق عملی شده است

۱

طالبانی که تا همین چند روز قبل از عید، خواستار مذاکره مستقیم با امریکا و نه حکومت افغانستان بودند، حالا با حکومت قرارداد آتش بس امضا کردند، تناقض بوجود آمده مبدا شکی عمیق به این برنامه است.

۲

حکومت افغانستان پای قراردادی را امضا کرده است که در آن ذکر شده که شورشیان حق حمله به متحدین و حامیان حکومت(یعنی نیروهای نظامی خارجی) را برای خود محفوظ می دانند و به حملات شان علیه آنان همچنان ادامه خواهند داد. متحدین نظامی و تمویل کننده گان حکومت افغانستان چنین توافقی را بر نمی تابند و آن را عدول از توافقات بین المللی پذیرفته شده توسط حکومت افغانستان می دانند.

۳

طالبان با سیاستی اعلام شده، به چیزی کمتر از ایجاد امارت اسلامی و به زیر کشیدن تمامی دستآورد های نظام جدید قانع نیستند وخروج نیروهای نظامی خارجی وبر قرار کردن امارت شان از شروط و اهداف اساسی شان برای پایان جنگ است و تا حالا در هیچ اعلام موضعی، از این مطالبات کوتاه نیامده اند. هیچ تغییری هم در موضع رسمی طابان بوجود نیامده است.

با وجود چنین شبهات و واقعیت هایی، چگونه می شود پروسه آتش بس سه روزه را به عنوان روزنه امیدی برای پایان جنگ و رسیدن به توافقی جمعی با طالبان قمداد کرد؟

مردم نگران معامله حکومت و شورای عالی صلح بر سر دست آورد های یک و نیم دهه اخیر هستند و این نگرانی بجا ومنطبق بر بستری ست که پروژه آتش بس مشکوک حکومت با طالبان به وجود آورده است.

شریف امینی

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *