صلح در افغانستان آرزوی دست نیافتنی نیست

صلح یعنی خود و دیگران را در امن قرار دادند است. صلح کلمه مقدس ودر محورعفت و مروت با در نظر داشت لطافت در گردش است. و حتی با ضمن اینکه دروغ گفتن از نظر شریعت اسلام حرام بوده ولی اگر میان دو شخص، دو گروه ویا دو ملت صلح و آشتی باشد، بغرض دروغ گفتن جواز دارد. چون تمام خوشبختی ها در صلح و همزیستی وجود دارد و در فضای صلح و مفاهمه است که انسان‌ها می توانند بسوی توسعه و رشد علمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گام بردارند.

امروزه مسأله صلح و همزیستی، یکی از بزرگترین مسائل جهان و مورد علاقه دولت‌ها و ملت‌ها بخصوص ملت افغانستان گردیده است. و ملت افغانستان حدود چهار دهه میشود که با ادبیات صلح آشنایی چندانی ندارند و از تجارب جهانی در این زمینه کمتر آگاه هستند و این کلمه صلح به مثابه یک رویا برای شان مبدل شده است، ولی مردم افغانستان باید پذیرفت که بعضی عناصر عمده باعث این همه نا امنی های کشور شده است، از قبیل موقیعت جغرافیایی و ژیوپلتیک افغانستان و همچنان مداخله کشور های غربی مثل آمریکا و کشور های همسایه سبب شده تا هیچ گاهی صلح و آرامش را احساس نکنیم.

گرچه ضرورت گفتگو و دست یابی به صلح در افغانستان تردید ناپذیر شده است وبا وجود چنین مسایلی که پیرامون صلح جریان دارد، اینگونه به نظر می رسد که راه صلح بسیار سخت و دشوار می باشد. اما در این مقاله به منابع می‌پردازیم که برای استقرار صلح در افغانستان الزامی بوده و می‌تواند ما را برای رسیدن به یک صلح پایدار، دایمی و زندگی مسالمت آمیز کمک کند تا اینکه بتوانیم  به توقف جنگ و خشونت های موجود پایان دهیم. بنآ آنچه که منابع الزامی برای آوردن استقرار صلح در کشور مفید واقع می‌شود چند مورد خاص است که بصورت فشرده  به آن می پردازیم.

البته باید اشاره کرد که تغیر راه و رسم و شیوه های تثبیت شده بسیار دشوار است، اما ناممکن نیست. و اگر بخواهیم روی دیگر سکه فعلی کشور را ببینیم و تمرکز فکری و احساسی خود را از جنگ به صلح و از نفاق به وفاق برگردانیم، باید به موارد آتی توجه جدی نمایم.

  • از بین بردن ساختار های تبعیض آمیز قبیلوی و قومی.
  • تقویت نیروی نظامی کشور از لحاظ کمی و کیفی.
  • مراعات کردن اصل شایسته پذیری و سپردن کار به اهل آن.
  • بلند بردن سطح آگاهی و بینش اجتماعی و سیاسی مردم؛ تجارب، پیشرفت و ترقی کشور های جهان به وضوح ثابت کرده است؛ تا زمانی که زیربنای فکری جامعه درست پایه گذاری نشود، نایل شدن به یک زندگی آرام و مرفه، رسیدن به صلح دایمی و سراسری ناممکن است، تلاش برای پیشرفت و ترقی جامعه امری بیهوده است.
  • ایجاد تحریک اجتماعی؛ برای اصلاح جامعه به یک تحرک سراسری نیاز است تا سران حکومت را تحت فشار قرار دهند.
  • ایجاد روابط نزدیک با کشور های منطقه که یکی از عوامل تقویت کشور است.
  • ایجاد، حفظ و تقویت روابط بین‌المللی.
  • تعریف درست از دیموکراسی و آزادی بیان تا مردم بتوانند از این طریق درساختارهای سیاسی کشور سهم شوند.

موارد یاد شده با توجه به نابسامانی های موجود چهاردهه در افغانستان در برابر بی عدالتی مبارزه نموده و به مشکلات در افغانستان نقطهء پایان بگذارد.

تابش تنویر

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *