حکومت در پی چیست؟ دوام حکومت وحدت ملی یا سپردن قدرت به…

سه و سال و اندی از عمر حکومت وحدت ملی می‌گذرد و در این سال‌ها همه وعده‌های دو طرف حکومت و یا بهتر بگویم دو تیم انتخاباتی برعکس شد، بیکاری به اوج خود رسید، میزان مهاجرت افزایش یافت، امنیت کابل و دیگر شهرهای افغانستان روز به روز بد و بدتر شده می‌رود و فاصله بین حکومت و مردم هر روز بیشتر می‌شود.

ارگ ریاست جمهوری در این سال‌ها همواره در پی توطیه بود دیگر منابع قدرت را از کنار خود دور کرد، نخستین قربانی در این بازی جنرال دوستم بود و این جنرال بعد از چندین عملیات در شمال افغانستان در پی ایجاد پروند بخاطر آزار و اذیت ایشچی تقریباً ۱۰ماه می‌شود که در ترکیه به سر می‌برد.

قربانی دوم احمد ضیا مسعود بود که در زمان کمپاین‌های انتخاباتی به همسنگران خود پشت پا زد و در تیم تحول و تداوم با اشرف غنی پیوست و بعد از پیوستن برای احمد ضیا مسعود یک پست تشریفاتی ساخت که بعد از مدتی این پست را حذف کرد و احمد ضیا مسعود را نیز خانه نشین ساخت.

این در حالیست که اگر جنرال دوستم و احمد ضیا مسعود در تیم تحول و تداوم نمی‌بود این تیم از نگاه قومیتی مشروعیت نداشت ولی بعد از گرفتن مشروعیت از این دو تن این‌ها را سبکدوش کرد.

در این سه سال ریاست اجراییه که در روی کاغذ ۵۰درصد قدرت را  در اختیار داشت هیچ‌کاری برای هم تیمی‌های خود کرده نتوانست و این سبب شد که مردم، سیاسیون و رهبران جهادی از ریاست اجراییه نیز فاصله گرفتند، تا جای که استاد عطا محمد نور رییس اجراییه جمعیت که از حامیان اصلی تیم اصلاحات و همگرایی بود از کارکرد داکتر عبدالله در ریاست اجراییه ناراض است.

در این سال‌ها اشرف غنی چنان ریاست اجراییه را منزوی ساخت که اکثر سیاسیون به تمسخر می‌گویند که داکتر عبدالله فقط برای افتتاح بعضی مکان‌ها در حکومت است و در همین حال گزارش‌های نیز به رسانه‌ها نشر شد که سه ماه می‌شود کارمندان ریاست اجراییه معاش دریافت نکرده اند.

ارگ در این مدت با استراتیژِی پیش رفت و بعضی گمانه‌زنی‌ها همچنان وجود دارد که ریاست اجراییه در این استراتیژی هم‌گام ارگ بوده و است که یک بخش از این استراتیژی به انزوا کشاندن جبهه شمال و مقاومت است و یک بخش دیگرش را امرالله صالح رییس پشین امنیت ملی بنام « بخشی از استراتیژی اعلان ناشده دولت افغانستان » چنین بیان کرده است.

اول : کم اهمیت جلوه دادن حمله تروریستی
دوم : کم نشان دادن ارقام تلفات و خسارات
سوم : ستایش از نیرو های امنیتی
چهارم : محکوم کردن تروریستان ، انتقاد از طراحان حملات در آنسوی خط دیورند و مرز های افغانستان
پنجم : دیدار احتمالی از زخمی ها در نزدیک ترین شفاخانه یعنی امرجنسی در ۱۰۰ متری ارگ
ششم : دیدار احتمالی با خانواده شهدا یا هم زخمی ها
هفتم : نا دیده گرفتن سر و صدای مردم و انتقاد از رهبری نهاد ها
هشتم : انتظار برای حمله بعدی و اینکه مردم حمله قبلی را فراموش کنند. حفاظت از چهره های ناکام روی مسایل سیاسی، قومی و شبکه ای.
نهم : ایجاد رابطه بسیار خوب تا حد خبر گیری و احوال پرسی خصوصی از اجنت های آی اس آی در کابل و حتی زمینه سازی به رشد آنها در دولت و سیاست تا اگر شود با تضرع پاکستان را قناعت به آدم گری ساخت. ( تلاش شود که بی سرو صدا باشد )
دهم : اما پالیسی اساسی و پایه ای – تمرکز روی بقا در قدرت ، تحکیم شبکه خودی در نهاد ها زیر نام اصلاحات ، تمرکز فوق العاده و همیشگی روی ایجاد انتباه خوب در کشور های غربی و کمک کننده ، نا دیده گرفتن انتقاد های داخلی …. و مظلوم گرایی در اذهان عامه در حالیکه به گمان اغلب همین امروز حمله هوتل کانتیننتال دیگر مسله اصلی بحث های داخل دولت نیست.

در پی این همه نارضایتی که در بیرون حکومت شکل گرفته است، ارگ استاد عطا را برکنار کرد و این برکناری سبب برانگیختن واکنش‌های زیادی شد.

در پی این واکنش‌ها ارگ ریاست جمهوری ۱۶۲ جنرال را از وظیفه سبکدوش کرد که گفته ‌می‌شود اکثریت این جنرال از چند قوم خاص استند.

با این همه تمرکزگرایی که ارگ ریاست جمهوری انجام داده است، آگاهان آمور به این باور استند که ارگ ریاست جمهوری در پی تداوم قدرت خود بعد از ختم معیاد کاریش است.

همچنان گفته‌ می‌شود که زلمی خلیلزاد هم بنابر همین مهم به افغانستان آمده بود و حال هم دیدار رهبران سیاسی و جهادی با رییس جمهور غنی این موضوع را بیشتر قابل پذیرش می‌سازد.

در همین حال گفته می‌شود که پشت این همه قضایا دست آمریکا است و آمریکا در پی تداوم این حکومت است، چون در شروع حکومت وحدت ملی که به ابتکار جان کری ایجاد شد برای دو سال بود ولی جان کری دوباره آمد و این حکومت را سه سال دیگر تمدید کرد و حال هم اگر آمریکا این طرح را ریخته باشد باید منتظر پاسخ قدرت‌ها دیگر نیز باشیم.

همچنان یک بحث دیگر نیز وجود دارد که در یک شبه تصمیم قدرت‌های بزرگ عوض شود و لویه جرگه دایر شود یک حکومت موقت شکل بگیرد که این هم خالی از امکان نیست.

اما پرسش اصلی اینجاست که آیا ارگ ریاست جمهوری با تداوم قدرت در پی چیست؟ آیا کشورهای دخیل در قضایای افغانستان می‌گذارند که این کار صورت بگیرد؟ آیا این همه بی اعتمادی که میان مردم وجود دارد چه گونه حل خواهد شد؟ و صدهای پرسش دیگر!

 

ندیم پارسینا

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *