آسیب شناسی عدم موفقیت انتخابات افغانستان

خبرگزاری خاورمیانه – تحلیل – بخش انتخابات ۱۳۹۳

به نظر می‌رسد که‌ حل معضل اندر معضل انتخابات، از مسیر قانونی‌اش منحرف شده است و نمی‌توان این بُن‌بست سیاسی را از مجاری قانونی شکست؛ زیرا بر‌اساس قانون اساسی کشور، زمانی که نفس روند انتخابات با چالش‌های جدی مواجه می‌شود و مشروعیت آن زیر سوال می‌رود، باید تمام آرای ریخته شده باطل اعلان شوند و انتخابات دوباره برگزار گردد.

‌در شرایط کنونی، چنین امری متحقق نیست؛ زیرا در ماه آینده باید دولت جدید قدرت را به‌دست گیرد!

تنها روزنه‌ای که می‌توان از آن افق یک تفاهم بین‌الافغانی را دید، حل صورت مسئله از طریق‌های سیاسی است. متأسفانه تاریخ و تجربه ثابت ساخته است‌ که افغانی‌ها پراگنده‌‌ترین قشر سیاسی جهان اند که هیچ‌گاهی نتوانسته‌اند بحران را از مجرای سیاست و سیاست‌ورزی‌ حل سازند؛ چنان‌چه دیدیم، زمانی‌ که روند قانونی انتخابات‌ در سایه‌ی تقلب‌های گسترده و سازمان یافته، دچار اُفت مشروعیت شد، پس از دو هفته کلنجار و چنگ‌و‌دندان نشان دادن به هم‌دیگر، در سایه‌ی مداخلات پی‌گیر دیپلمات‌های غربی، مقدمات حل بحران از مسیر سیاسی بین دو فیگور پیش‌تاز چیده شد، ولی متأسفانه در فرجام دیدیم که‌ تیم‌های تخنیکی و سیاسی طرفین‌‌ هم نتوانستند طومار این غائله را بپیچند‌ و هردو تیم به «ساعت صفر» برگشتند.

این‌که در جامعه‌ی افغانی‌ دیگر چقدر بستر رجعت به گذشته‌ مساعد است، بدیهی است که مردم دیگر حوصله و انگیزه برای متشنج ‌ساختن وضعیت کنونی ندارند.

حافظه‌ی تاریخی مردم فراموش نمی‌کند که فرآیند منازعه‌ی قدرت در سال‌های نود میلادی میان احزاب جهادی منجر به ظهور طالبان گردید.

به همین دلیل، هیچ‌نوع تمایلی در افکار عمومی برای ایجاد و تکثیر بحران وجود ندارد و مردم افغانستان حاضر نیستند که با دست‌های خود آتشی را روشن نمایند که در شعله‌های آن خاکستر شوند این بار سر از آخور به در کنند که داعش برای منطقه گسترده است .

اما فعلا اوضاع طوری پیش می‌رود که عبدالله به هر نحوی ممکن از کرئ.نه قدرت حذف شود ، طبیعی است که پشتون‌ها نمی‌پذیرند‌ و شاید حتا به حمایت از طالبان بپردازند؛ چون تجربه ثابت کرده است که پشتون‌ها روی هیچ قیمتی نمی‌خواهند غیر‌پشتون‌ها به قدرت برسند.

اگر اشرف غنی پیروز این انتخابات شود، غیر‌پشتون‌ها مسلح شده و برای جنگ داخلی آماده می‌شوند. وچنان نشان دهند که این‌ها هیچ خطری برای کشور ندارند و ظاهرا می‌خواهند برای کنترول مناطق خودشان‌ جدا شده ‌یا وارد جنگ داخلی شوند.

روی هم‌رفته نتیجه‌ی انتخابات هرچه باشد، افغانستان در مسیر تکرار تجارب عراق قرار گرفته است؛ چنان‌چه رهبری ضعیف کرزی و مالکی وجه شاخص این مشارکت است. درباره‌ی بی‌ثباتی کنونی کشور، هیچ پاسخ قانونی یا راه‌حل سیاسی مناسبی به چشم نمی‌خورد.

از نظر جغرافیایی افغانستان کشوری است که اداره‌ی آن بسیار دشوار است، در حالی که از نظر تاریخی دولت مرکزی این کشور حتا پیش از آغاز جنگ‌ها نیز از قدرت کافی برخوردار نبوده است.

اگرچه سفر اخیرجان کری تا جایی از التهاب اوضاع کاست ، ولی درعمل دیدیم علیرغم اینکه دوکاندید ای پیشتاز ، در روی ورق تفاهم کردند ولی ادبیات شان نشان می دهد که هنوز هم تضاد دیدگاه بین شان عمیق است ،اشرف غنی به هیچوجه خواهان تقسیم قدرت نیست و کتابچه قانون اساسی را هر بار علم می کند، ولی عبدالله به گزینه تقسیم پنجاه فیصدی قدرت فکرمی کند، سفیر امریکا تیوری وحدت ملی را مال افغان ها می داند ومی گوید هیچ ضمانتی وجود ندارد که کاندیدا ها به اول خط برگردند .

به هر‌حال، با تداوم این وضعیت و استمرار این‌گونه‌ موضع‌گیری‌های سیاسی، بعید نمی‌دانم که تجربه‌ی تلخ دهه‌های هفتاد تا نو‌د دست‌وپا‌گیر‌مان شود.

 بحران بی‌اعتمادی بین گروه‌های سیاسی، اقوام و قبایل مختلف در کشور، ریشه‌ای بس عمیق و طولانی دارد و در طول تاریخ این کشور این نا‌به‌سامانی‌ها وجود داشته است. اما در برخی مواقع به‌صورت آتش زیر خاکستر و در برهه‌هایی هم مانند این دوره سرباز زده و به اوج خود رسیده است.

شوربختانه باید پذیرفت‌، بر‌خلاف آن‌چه تصور می‌شد، انتخابات نتوانست هم‌بستگی ملی را بین اقوام کشور به منظور عبور کشور از بحران ایجاد کند، اما عمل‌کرد بخشی از سیاست‌مداران و بزرگان برخی اقوام، متأسفانه گلوله‌ای را به انبار باروت بحران و بی‌اعتمادی پرتاپ کرد.

به نظر می‌رسد هنوز جامعه‌ی افغانستان شرایط لازم رابرای برقراری اعتماد ملی و ایجاد ثبات گسترده و آرامش لازم ، پیدا نکرده است. به همین دلیل، به باور این قلم، دولت افغانستان و جناب کرزی پایه‌ی اصلی قضیه و نقش آنان بسیار بارز و شاخص است.

 چنان‌چه موضوع ریاست جمهوری افغانستان از طریق انتخابات حل نشود، پروسه‌ی سیاسی مدت زمانی را در بر خواهد گرفت و به مداخله‌های بیش‌تر قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در امور داخلی خواهد انجامید و یک دوره بی‌ثباتی و جنگ‌های کوچه‌ای و عدم اجرای قانون را به‌دنبال خواهد داشت.

این امر موجب می‌شود که آقای کرزی و طرف‌دارانش بهانه‌ی لازم برای ماندن در قدرت را به‌صورت غیرقانونیداشته باشند. این فرصتی است که آقای کرزی و طرف‌دارانش برای آن حتا ثانیه را می‌شمارند.

نویسنده: رضا مهسا

 

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *