خبرگزاری خاورمیانه / میز تحولات منطقه

تجربه ناکامِ تیوری‌های فراملی در افغانستان ؛ همزمان با عزل محمد مرسی، رییس جمهور پیشین مصر، توسط ارتش، برخی از جوانان افغانستان به خیابان‌ها ریخته و به حمایت از اخوان‌المسلمین شعار دادند.

این نشان می‌دهد که سازمان اخوان‌المسلمین در افغانستان هواداران بی‌شماری دارد. باید اعتراف کرد که تصمیم‌گیری‌های مردم ما بیش‌تر از آن‌که ریشه در خرد و مغز داشته باشد، در احساسات و عواطف دارد. یکی از موارد برخورد احساساتی و سطحی ما با مسایل، عدم توجه به تایخ و نیاموختن از آن می‌باشد.

این درحالی است که اگر با چشم عبرت به تاریخ نگاه می‌کردیم، در می‌یافتیم که درد امروز افغانستان، همان شعارهای فراملی است که دیروز می‌دادیم.

باید اعتراف کرد که افغانستان درقرن بیستم ، عرصه‌ی نبرد وکشاکش دو تیوری فراملی بود: یکی تیوری انترناسیونالیسم کارگری؛ دوم تیوری امت مسلمه. علم‌بردار تیوری انترناسیونالیسم کارگری یا برادر- اخوت مارکسیستی درکشور، حزب دموکراتیک خلق بود. ببرک کارمل، رهبرحزب دموکراتیک خلق افغانستان، در بیانیه‌ای که درآن ضمن اعلام موضع حزب درقبال مساله‌ی پشتونستان، مطالبات جهانی آن‌را نیز بیان می‌کند ،افق دید فراملی حزب را چنین بیان می کند . و مطلب دوم اینکه ، اتحاد وهمبستگی تمام نیروها ی طرفدار آزادی واستقلال ودموکراسی درداخل افغانستان وپشتونستان وبلوچستان دریک صف جهانی بابشریت مترقی وپیش آهنگ ونهضت کارگری ونیروهای جنبش آزادی بخش ملی درآسیا،افریقا وامریکای لاتین  …

اماپرچم دار تیوری امت اسلامی یا اخوت مسلمانان در کشور، نهضت اسلامی بود که توسط گروهی از استادان و دانشجویان دانشگاه کابل تاسیس شده بود.  نهضت اسلامی کشور درتیوری متاثر ازجنبش اخوان المسلمین مصربود. جنبش اخوان المسلمین مصر مرزهای جغرافیای – سیاسی کنونی کشورهای اسلامی را به رسمیت نمی شناسد و خواهان اعاده ی دستگاه خلافت می باشد. محمدقطب، یکی از فعالان جنبش اخوان المسلمین، در باره‌ی«تیوری امت مسلمه» چنین می‌گوید: «امت اسلامی مجتمعی است که مومنین به خدا وقرآن وشریعت محمدی، بی‌توجه به نژاد، زبان، قومیت ،و مکان جغرافیایی و سایر وجوه افتراق و تمایز درآن گرد هم می‌آیند، قا لب‌گیری می‌شوند و به منزله‌ی یک تن واحد در سلک اخوت و مساوات اسلامی متجلی می گردند».

 شعار انتر ناسیونالیسم کارگری اگر پای ارتش سر خ شوروی پیشین را به افغانستان کشانید وموجبات چند دهه جنگ و خونریزی را در کشور فرا هم کرد؛ بدفهمی ” تیوری اخوت اسلامی ” توسط برخی احزاب جهادی نیز فاجعه آفرید و به قول محمد قرا گوزلو «افغانستان را به مرکز همایش بنیاد گرایان جهان مبدل ساخت ». گفته می‌شود که با الهام ازاین تیوری بود که در دوره ی جهاد در حدود ۵۰۰۰ عربستانی، ۳۰۰۰ یمنی،۳۰۰۰  الجزایری ،۲۰۰۰  مصری ، ۴۰۰ تونسی ،۳۵۰  عراقی ، ۲۰۰ لیبیایی ، و ده‌ها نفراردنی درافغانستان» سرازیر شدند و در جنگ علیه شوروی دوشادوش افغانستانی‌ها سهم گرفتند.

کمترین پیامد این تیوری ، در دراز مدت ، این بود که زمینه ی ذهنی – روانی دخالت اجانب را در میان مردم کشور مساعد کرد . به گونه‌ی که برخی ازمردم ، به تأسی از این تیوری ، اجانب را دیگر اجانب نپنداشته و به اوامر و دستور های آنان گوش فرا می‌دادند. کافی است که دراین جا داستان چگونگی پدید آمدن جنبش طالبان را از زبان مولانا سمیع الحق بشنویم ، تا به این واقعیت ملموس اعتراف کنیم:  «مولانا سمیع الحق ریس مدرسه ی حقانیه (که دست کم ۸ وزیرطالبان و۲۰   والی آنان در آن‌جا تحصیل کرده است و مولوی یونس خالص ومحمدنبی محمدی ازرهبران برجسته ی محافظه کار جهادی نیز دانش آموخته آن است ) در مورد ظهور طالبان به احمد رشید- خبرنگار پاکستانی- می‌گوید: «به طلاب پیشنهاد کردم یک جنبش طلبگی راه بی‌اندازند . هنگامی که جنبش شکل گرفت به آی اس آی (سازمان استخبارا تی پاکستان) گفتم بگذارید که جنبش طالبان افغانستان را تسخیر کنند».

مولانا سمیع الحق ،اگر چه این پیشنهاد را بادر نظر داشت منافع ملی کشورش کرده بود، اما این طلبه‌های افغان بودند که مبتنی بریک برداشت نادرست از تیوری اخوت اسلامی و بدون ملاحظه‌ی مقتضیات عصر ، پیشنهاد یک پاکستانی را پذیرفتند و میهن شان را به خاک وخون نشاندند. من فکر می کنم که تیوری اخوت اسلامی، امروزه اگر قابل تطبیق باشد تنها درقالب تقویه‌ی سازمان کنفرانس اسلامی و یا امثال آن میسر است ، نه با برداشتن مرزهای جغرافیایی . مرزهای جغرافیایی که همین اکنون جهان اسلام را ازهم جدا می‌کنند مرزهای پذیرفته شده‌ی بین المللی اند و نا دیده گرفتن آن‌ها جویبارهای خون را جاری خواهد کرد.

 استاد برهان الدین ربانی،ریس پیشین شورای عالی صلح، که خود ازجمله‌ی بیدارگران معروف جهان اسلام بوده و یک عمر در راه سربلندی اسلام و مسلمین مبارزه نموده بود، در یکی از سخنرانی‌های خود به همین واقعیت انگشت می گذارد. استاد ربانی در سخنرانی می‌گوید که مرز های ملی ، منافع ملی ، ودولت – ملت‌ها یک واقعیت غیر قابل انکار اند. نه جهانی شدن آن راتغییر داده می تواند ونه هیچ پدیده ی دیگری .بنا براین ، هر سیا ستی که این مرز ها را به رسمیت نشناخته وآن را نادیده بگیرد محکوم به شکست بوده و راه به جایی نخواهد برد.

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *