تاثیر جهانی شدن بر روند سیاسی در خاورمیانه

خبرگزاری خاورمیانه – میز تحولات منطقه

جهانی شدن از مهمترین پدیده ها  یا مفاهیمی است که در دوران جدید توجه نحله های مختلف فکری را به خود جلب  نموده  است. درمورد اهمیت جهانی  شدن، صرف نظر از تأیید یا رد آن باید اذعان نمود که برای شناخت و تحلیل صحیح پدیده های سیاسی در دوره نوین ، مطالعه حول محور این پدیده و متغیرهای جدیدی که تحت تاثیر آن وارد تحولات و منازعات سیاسی گردیده ضرورتی  انکار ناپذیر است. تأثیر جهانی شدن برنظریه های روابط بین الملل و علم سیاست به خوبی نشان دهنده توجه محافل علمی و  اکادمیک غرب به این پدیده در حال شکل گیری است. تئوری هایی مانند: سازه انگاری – مکتب انتقادی – گفتمان  و  سیاست   فرهنگی.

هر یک جهانی جدید  و مولفه هایی نوین را به تصویر کشیده و رویدادهای سیاسی و بین المللی را از منظری دیگر و متفاوت از پارادایم مسلط واقعگرایی در دوره جنگ سرد مورد بازبینی و واکاوی قرار می دهند. این بدان معناست  که  منازعات فعلی جهان خصوصا در منطقه خاورمیانه را دیگر نمی توان درچارچوب صرف   ملاحظات    استراتژیک  و ژیوپولیتیک  مورد تحلیل و بررسی قرار داد. چرا که ظهور متغیرهای جدید تحت تاثیر جهانی شدن چهره سیاست و روابط بین الملل را با دگرگونی مواجه ساخته است.

هرچند که تعاریف مختلفی در مورد جهانی شدن ارایه گردیده و هر یک از مکاتب فکری از منظر خود به این موضوع نگریسته اند، اما از منظر سیاست، جهانی شدن پدیده ای است که در آن حاکمیت مطلق دولت ملی از سوی دو گروه از بازیگران فراملی و فروملی رسوخ پذیر می گردد. البته این به معنای پایان دوره حاکمیت دولتها نیست و آنها همچنان بازیگر اصلی و مهم سیاست و روابط بین الملل تلقی می گردند اما یکه تازی و افسار گسیختگی آنان توسط دو گروه بازیگران یاد شده محدود شده و زیر سوال می رود.

این واقعیت را نمی توان نادیده گرفت که از دهه ۱۹۹۰ به این سو سازمانها و نهادهای بین المللی دولتی وغیر دولتی نه تنها به لحاظ کمیت بلکه از نظر کیفیت و قدر ت تاثیر گذاری نیز گسترش چشم گیری داشته دولت های عضو را در حوزه های  مختلف  با محدودیت جدی مواجه می سازند. سازمان تجارت جهانی اتحادیه اروپا و ا.س.ان مصادیق بارز این مدعا هستند. در زمینه حقوق بشر نیز بسیاری از دولتهای حتی غیر دموکراتیک نیز سعی می کنند خود را حافظ وعلاقه مند به حقوق بشر نشان دهند. البته نباید  از پدیده ای به نام تروریسم بین الملل به عنوان یکی از بازیگران فراملی و جنبه ای منفی از جهانی شدن چشم پوشید.

از منظر فروملی نیز ظهور گسترده جنبش های اجتماعی و مدنی و توسعه نهادهای غیر دولتی در کنار حرکت های گسترده قومی و هویتی که بخش وسیع منازعات دوران جدید را به خود اختصاص می دهد عملا یکپارچگی و تقدس سنتی دولت ملی را در اقصی نقاط جهان به چالش کشیده است.

 نظریه جهانی شدن مخالفان و موافقانی نیز دارد؛ اختلاف مخالفان و موافقان جهانی شدن صرفا در مورد ماهیت این پدیده خلاصه می شود نه در انکار یا اصالت آن.

 مارکسیست ها مهمترین منتقدان ماهیت جهانی شدن هستند که دوران جدید را ادامه سرمایه داری اما در بعدی گسترده تر جهانی تر و فرادولتی می دانند. افرادی چون امانوئل والراشتاین در نظریه مرکز پیرامون  و دیویدهاروی در نظریه سرمایه داری انعطاف پذیر، شاخص ترین نظریه پردازان این گروه هستند که انقلاب درتکنولوژی ارتباطات و از بین رفتن فاصله میان فضا و مکان، تخصصی شدن نظام های تولیدی وکاهش نقش دولت و انباشت سرمایه را عامل گسترش سرمایه داری در جهان می دانند.

آنتونی گیدنز، شاخص ترین منتقد غیر مارکسیست جهانی شدن است که دوران  جدید را دوران صرفا  بازاندیشی  مدرنیته می داند. از نظر وی تکه برداری از فضا و مکان که خود رابه شکل نمادها ونشانه ها بروز می دهد فعالیت های اجتماعی را از حالت محلی خارج نموده در جهان گسترش می دهد. بنابراین دوران جدید ادامه مدرنیته به شکلی سمبلیک وجهانی است. آنچه که از رویکرد مخالفان استنباط می شود یکپارچه سازی یا به عبارت بهتر غربی شدن جهان مشخصه مهم دوران جدید است.

رویکرد پست مدرن به طور کلی هماهنگی و سنخیت بیشتری با جهانی شدن نشان می دهد. هر چند که در پسا مدرنیته هیچ چیز دارای اصالت ذاتی و جوهری نیست اما اندیشمندان پست مدرن دنیای جدید  را جهانی  متکثر می بینند که در آن فراروایت هایی مانند دولت ملی، عقل و علم و به طور کلی تمامی مطلقیت ها از بین می روند. اندیشمندانی همچون  دریدا، لیوتار و بودریار شناخته شده ترین چهره های پست مدرن به شمار می روند. اما مهمترین ویژگی یا مساله ای که آنها برای جهان امروز مطرح می نمایند فرهنگ و هویت است که سایه خود را بر تمامی   کنشهای   اجتماعی و  گفتمان های سیاسی جهان گسترده به گونه ای که دیگر مانند گذشته نمی توان نقش فرهنگ – هویت را در منازعات یا  تعاملات  سیاسی و بین المللی نادیده گرفت. بروز منازعات قومی خونین در نقاط مختلف جهان از دهه ۹۰ تا به امروز از یکسو و جنبش مهاجرین واقلیت های نژادی در کشورهای توسعه یافته که خواهان به رسمیت شناخته شدن خود به عنوان یک هویت فرهنگی هستند.

انقلاب در تکنولوژی ارتباطاط وگسترش مبادلات تجاری به همراه رشد چشمگیر تعاملات انسانی که  مرزهای  جغرافیایی را کم رنگ می سازد نوعی ازشناخت واگاهی را ازخود ودیگران بوجود آورده که دارای  جنبه های فرهنگی و زبانی و مذهبی است. شکل بخشیدن به مفهوم خودی- غیر خودی را باید یکی ازخصایص مهم عصرجهانی شدن دانست. این واقعیت را نمی توان و نباید نادیده گرفت که قومیت و مذهب نقش و تاثیر چشمگیری در جنگهای دو دهه اخیر ایفا نموده است.

حال سوال اصلی اینست که جهانی شدن  فرصت است  یا تهدید؟  آنچه ازاین پدیده می توان استنباط نمود این است که جنبه های مثبت و منفی و یا تهدید و فرصت هر دو در پدیده ای به نام جهانی شدن قابل تشخیص است. توسعه دموکراسی وگرایش به آن زیر سوال رفتن حکومت های مطلقه و افزایش نقش نهادهای مدنی و بین المللی از دستاوردهای مثبت و مخاصمات قومی- فرقه ای درکنار رشد بنیادگرایی از نقاط تاریک و سیاه جهانی شدن به شمار می رود. فرصت یا تهدید بودن جهانی شدن برای جوامع بستگی تام به میزان توسعه یافتگی و مهمتر از آن باز تولید ظرفیت ها و نهادهای مناسب با دوران جدید دارد. هراندازه که جوامع توسعه یافته تر و ظرفیت ها مناسب تر باشد جهانی  شدن  تاثیرات  مثبت تری برآنها خواهد داشت و بر عکس هر اندازه در بازتولید نهادهای مناسب و ظرفیت کافی ناتوان باشند تاثیرات منفی بیشتری دریافت خواهند نمود.

 

خاورمیانه و جهانی شدن:

باپایان جنگ جهانی دوم واستقلال کشورهای خاورمیانه که تا سال۱۹۶۸ تکمیل شد ناسیونالیسسم با گرایش پان عربی آن، پارادایم مسلط در این منطقه بود. دولتهای مطلقه برآمده از این ملی گرایی بخش مهمی از پراکندگی های قومی و فرقه ای در کشورها را پوشش داده و یکپارچه می ساختند. منازعات و مخاصمات این دوره عمدتا مربوط به اختلافات سرزمینی بود که نظام دو قطبی جنگ سرد و رقابت دو ابرقدرت در منطقه نقش مهمی را در آن ایفا می نمود.

با پایان جنگ سرد و آغاز دوران جدید دولت های مطلقه خاورمیانه نیز از سوی دو گروه از بازیگران  فراملی و فروملی  تحت  فشار قرار گرفتند. اما با این تفاوت که جهانی شدن از جنبه بسیار منفی خاورمیانه را مورد هدف قرار داد. ظهور گروه های تروریستی بین المللی مانند القاعده که خاستگاه اصلی آنها خاورمیانه بود و درگیری های خونین فرقه ای در داخل خاک کشورها که درحال حاضر عراق، افغانستان، پاکستان، سوریه، یمن و بحرین نمونه های بارز آن با نقش آفرینی گروه های  جهادی  و تکفیری هستند از تاثیرات بسیار نامیمون خودآگاهی هویتی- فرهنگی درحساس ترین منطقه جهان بود.

بنیادگرایی سلفی مهمترین و شاید ناگوارترین تاثیر جهانی شدن بر خاورمیانه است. هرچند که این پدیده دارای  سابقه طولانی درجهان اسلام بود و از سوی دیگر فرهنگ ها و ادیان نیز گرایش به بنیادگرایی دیده می شود اما تبدیل  بنیاد گرایی  سلفی به یک پدیده بین المللی و بسیار تعیین کننده در مخاصمات امروزه خاورمیانه مربوط به دوران جدید و احتمالا از تاثیرات مخرب جهانی شدن در منطقه است.

 

خاورمیانه و احیای ارزشهای پیشین :

اینکه چرا خاورمیانه در عصر جهانی شدن تحت تاثیر هویت مذهبی از نوع بنیادگرایانه قرارگرفت بار دیگر مروری برگذشته ی  منطقه را ضروری می سازد. در دوران ناسیونالیسم مارکسیسم وگرایش به چپ پارادایم مسلط بر نخبگان  فکری و  ابزاری  خاورمیانه بود. پارادایم چپ شکل دهنده حرکت های انقلابی وجنبش های استقلال طلبانه در منطقه شد که حتی قادر بود توده های مردم را نیز بسیج نماید. جذابیت مارکسیسم برای روشنفکران خاورمیانه آنچنان بود که آنان را از توجه به تحولات روز افزون جهان بازداشته و از باز تولید ظرفیت های مردم سالاری و دموکراسی و نهادهایی چون انتخابات، آزادی بیان و دولت پاسخگو غافل نمود. هرچند که ساختار عشیره ای وابسته این جوامع نیز مجالی را به ظهور مفاهیم فوق نمی داد. فروپاشی شوروی و مارکسیسم نخبگان و توده ها را با خلا سیاسی و فرهنگی مواجه ساخت که بهترین راه پرکردن آن بازیابی و احیای ارزش های پیشینی بود که خوداگاهی هویتی درقالب مساله خودی  غیر خودی، زمینه را برای گرایش به بنیاد گرایی فراهم تر ساخت.

در پایان باید عنوان نمود که هویت در قالب بنیادگرایی مذهبی نقش تعیین کننده ای در منازعات سیاسی خاورمیانه ایفا می کند. به منظور تحلیل وتفسیر شایسته تر تحولات خاورمیانه مطالعه جنبه های هویتی – فرهنگی تحت تاثیر پدیده جهانی شدن امری اجتناب ناپذیر به شمار می رود.

  نویسنده : رامتین رضایی / لیسانس روابط بین الملل


منابع :

; – یان کلارک- جهانی شدن و نظریه روابط بین الملل – ترجمه: فرامرز تقی لو – تهران: دفتر مطالعات سیاسی وبین المللی- ۱۳۸۲

– دیوید هلد وانتونی مک گرو- جهانی شدن ومخالفان ان- ترجمه:عرفان ثابتی – تهران: نشرقومس ۱۳۸۲

کیت نش – جامعه شناسی سیاسی معاصر (جهانی شدن-قدرت-سیاست)-ترجمه: محمد تقی دلفروز- تهران:نشر کویر ۱۳۹۰

رامتین رضایی – خلا سیاسی وبازیابی ارزشهای پیشینی درخاورمیانه عربی- روزنامه اعتماد ملی- شماره ۴۴۸ -۱۳۸۶

تهیه و تنظیم : رحمت الله شریفی

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *