تجلیل از کارنامهای ادبی و هنری قنبرعلی تابش در کابل
در دو محفل جداگانه از کارنامهای ادبی قنبرعلی تابش گرامیداشت به عمل آمد.
تابش: ما اگر برای دنیا متاعی برای عرضه داشته باشیم قطعا آن تکنولوژی نیست چون آنها در هر بخشی از تکنولوژی یک گام از ما جلوتر اند، بلکه این فرهنگ زبان و هویت اصیل و باستانی ماست که قابل عرضه و افتخار است.
قنبر علی تابش شاعر توانا، دلسوز و متعهد کشور چندیست که در پایتخت کشورش کابل رسیده است، هرچند روزهای ورودش را در میان موجی از هیجان و اعتراض دو طیفی از هواداران و معترضان گزراند ولی قابلیت های علمی پژوهشی، توانایی های ادبی و کارنامهای درخشان فرهنگی هنری وی تمام سدها را شکسته و این روز ها در تمام محافل ادبی، فرهنگی و هنری یا وی مهمان ویژهای این مراسم هاست و یا هم حرف و حدیث این محافل ادبی حول محور او میچرخد.
بعد از اینکه در بدو ورود وی دانشگاه خاتم النبیین از کارنامهای ادبی او طی محفل شب شعری با حضور بزرگان و پیشکسوتان ادب و هنر تقدیر و تمجید نمود اینبار اما در دو محفل جداگانه در روزهای چهارشنبه ۲۳ اسد و پنجشنبه ۲۴ اسد دو نهاد مختلف ادبی و آموزشی (انجمن قلم افغانستان و موسسه تحصیلات عالی گوهرشاد) با برپایی محافل گرم ادبی از کارنامهی این شاعر فرهیخته گرامیداشت به عمل آورده و خیل عظیمی از هواداران شعر او، ادیبان، دانشجویان و هنردوستان کابلی را به پای صحبتها و شعرهای شیرین وی کشاندند.
در محفلی که از سوی انجمن قلم افغانستان برگزار گردیده بود ضمن شعرخوانی شعرای نام آشنایی چون یعقوب یسنا، مجیب مهرداد، سهراب سیرت و… قنبرعلی تابش صحبت های مبسوطی را در رابطه به شعر پست مدرنیسم با عنوان (نگاهی به هستی شناسی و گرایشهای پست مدرنستی در شعر دری) ایراد نمود.
وی در این محفل گفت که تحولات جدید در افغانستان سبب شد که شوری دوبارهای در عرصهی ادبیات بخصوص شعر در افغانستان به وجود بیاید، ولی به تازگی در بین جوانان گرایشی در سرایش دوستان بلخ و کابل هرات و بعضی از شهرهای دیگر بنام (پست مدرنیسم) شکل گرفته است که قابل تأمل و ملاحظه است.
وی با پاسخ به این سوال که (هستی شناسی شعر پست مدرن در غرب و افغانستان چه جایگاهی هستی شناسانه داشته، در غرب چگونه بوده وتطبیق آن در جامعهی افغانستان چگونه خواهد بود و صحبت پیرامون کج فهمیها در شعر پسامدرنیسم و تاثیرات آن بر شعر امروز فارسی بحثش را به پایان رسانیده و با خوانش سه قطعه شعر متفاوت از مجموعهی دل خونین انار جایگاه را ترک و تریبون انجمن قلم را به گلنور بهمن، مجری آن روز برنامه داده و وی نیز ضمن تشکر و قدرانی و خوش آمدگویی جلسه را پایان بخشید.
هادی میران کارنامه ادبی وی را به بررسی گرفته گفت: شعر آقای تابش بخشی از یک کلیت واحدی است که در سالهای مهاجرت در ایران شکل گرفته است و متاثر از فضا، محیط و شرایطی است که در آنجا حکمفرما بوده است.
وی علاوه نمود که عواطف و احساسات ناشی از مهاجرت عنصر دیگری است که در شعر تابش موج میزند و از همین جهت است که وقتی به شعر جناب تابش پرداخته میشود قطعا ویژگیهای زندگی در مهاجرت و همینطور دشواریها و طاقت فرساییهای روزگار مهاجرت در آن کاملا ملموس و مشهود است و خوشبختانه که این ویژگی کمکی بسیار بزرگی در معرفی حوزه تمدنی افغانستان به سایر کشورها بخصوص مردمان ایران زمین کرده است. در واقع او با تاثیر از عالم مهاجرت به خیلیها فهماند که مهاجرت چیزی بدی نیست و یا حد اقل اینکه افغانستانی بودن ننگ نیست، بلکه قابل افتخار است.
شب شعر دل خونین انار مراسم دیگری بود که از سوی دانشگاه گوهرشاد و هفته نامهی ادبی سیمرغ برگزار شده بود!
این برنامه با سخنان الهام غرجی رییس دانشگاه گوهرشاد آغاز شد.
غرجی ضمن برشمردن ویژگیهای شعرتابش بارزترین رویکرد و خصوصیت شعر این شاعر ارجمند را احساس وطنی و پرداخت به وطن وبه معرفی گرفتن و شکوه بخشی به وطن دانسته تاکید میکند که من از روزی که با شعرهای جناب تابش آشنا شده ام همیشه انتظار دارم در مجموعههای ایشان شعری از وطن بخوانم ( غم همیشگی من وطن وطن شده است)
سالار عزیزپور شاعر دیگری، قنبرعلی تابش را شاعر جدی، آگاه و شاعری که به مجموع لایههای زندگی میپردازد دانسته تاکید نمود که ویژگیهای سرایش شعرهای تابش، به مفهوم واقعی کلمه، معاصر و امروزی است و وی در یک متن از چند منظر میپردازد که چنانچه در یک سرایش از او تغزل، حماسه، رویکرد تاریخ، رویکرد جغرافیایی و رویکرد واقعا حسی و عاطفی دیده میشود.
وی با رویکرد انتقادی به شرایط موجود عصر حاضر را عصر انفجار کتاب نام نهاده گفت: متاسفانه امروز مردم بهجای اینکه کتاب دست شان بگیرند با گوشی همراه در پشت تریبونها قرار گرفته و این یک خطر بزرگ بوده و کار کردهای سنتی و حتی مدرن ما را زیر سوال میبرد.
یعقوب یسنا، استاد دانشگاه، شاعر و منتقد ادبی از زوایای دیگر به شعرقنبرعلی تابش پرداخته و به دو رویکرد اشاره داشته گفت که گفتگو با تجربههای جمعی از طریق شعر و هنر و گفتگوی انسان با جهان از طریق تجربههای شخصی چیزهایی است که در شعر امروز قابل بحث است، ولی شعر جناب قنبرعلی تابش گفتگویی است با تجربههای جمعی که این تجربه جمعی بیشتر مورد علاقهی مکتب نقد نو و نقد عملی بود که ماسیو ارنولد و دیگران معمولا ترجیح میدادند که از تجربیات عمومی در شعر استفاده شود.
وی برای اثبات ادعایش شعری با مضامین زیر از قنبر علی تابش خواند و گفت در این شعر تمام عناصر اعم از جاندار و بی جان در یک پلاتی دور هم جمع شده و در یک گفتگوی هنری قرار گرفته است.
درختی ریشههایش را به دور ماه میپچید
وما از لابلای ریشهها چون برگ میلرزید
کنارش شاعری میخواست تا از خویش بگریزد
به پایش واژههای کهنه چون زنجیر میپیچید
صحبت پایانی این مراسم به مهمان ویژه ( قنبرعلی تابش) اختصاص داشت وی اما به بزرگترین چالش موجود بر سر راه فرهنگیان جوان پرداخته وصحبت هایش را تحت عنوان( نقش شعر و ادبیات در ایجاد هویت ملی) پیگیری نمود.
وی در مورد ضرورت و اهمیت هویت ملی سخن گفته یاد آور شد که افغانستان در معرض هجوم فرهنگهای شرق و غرب قرار گرفته و همین مسئله هم مردم ا افغانستان را با بحران هویت یا بحران فرهنگی، اجتماعی مواجه ساخته است.
قنبرعلی تابش وضعیت امروز افغانستان را با مقطع ظهور اسلام در خراسان زمین مقایسه نموده گفت: بسیار شباهتهایی بین امروز افغانستان و زمان ظهور اسلام وجود دارد؛ اسلام وقتی وارد خراسان زمین شد با وجود اینکه خراسان آن روز با محوریت بلخ باستان اسلام را پذیرفت، اما همیشه نگران هضم شدن و نابود شدن فرهنگ و تمدن این سرزمین در مقابل فرهنگ غالب آن روز منطقه یعنی فرهنگ اسلامی و عربی بودند به همین خاطر سامانیان بلخ به عنوان حکومت با فرهنگ و مدیریت فرهنگی پویا تلاش نمودند که ضمن حفظ و تعامل مثبت و احترام به ارزشهای اسلامی هویت فرهنگی بلخ باستان را حفظ کردند و با تاکید و تکیه بر حفظ زبان فارسی خیلی از متون بخصوص متون اسلامی تفاسیر دینی، مذهبی و حتی نماز را به فارسی ترجمه نمودند.
وی بیان داشت که همین خواست و توجه سبب شد که با توجه به گستردگی حضور و تسلط فرهنگی اسلام بر منطقه هویت فرهنگی و زبان فارسی در خراسان زمین حفظ شد برخلاف مصر که وقتی اسلام در آن سامان وارد گردید زبان شان به عربی تغییر کرد.
این شاعر معاصر کشور بزرگترین دلیل حفظ هویت فرهنگی و تمدنی خراسان زمین را زبان فارسی و تمدن فرهنگی بلخ تاریخی دانسته تاکید میکند که حالا نیز به نظر من از نظر بحران فرهنگی وضعیت امروز افغانستان کمتر از وضعیت آن روز ایران زمین و خراسان زمین نیست به عبارت دیگر ما امروز دچار یک نوع تهاجم فرهنگی از شرق و غرب هستیم، پس ما نیز وظیفه داریم که از این فرهنگ و هویت خود که همانا فرهنگ بلخ باستان، تمدن فارسی و دری که جزء هویت ماست دفاع نماییم.
تابش خاطر نشان ساخت که ما اگر برای دنیا متاعی برای عرضه داشتیم قطعا آن تکنولوژی نیست چون آنها در هر بخشی از تکنولوژی یک گام از ما جلوتر اند، بلکه این فرهنگ و هویت اصیل و باستانی ماست که قابل عرضه و افتخار است.
وی در پایان تلخیصی از مثنوی صد بیتی خودش خطاب به دخترش که در عالم غربت و مهاجرت دچار بحران هویت شده بوده و ادعا کرده که من افغانی نیستم با مطلعی، «شهر فانوس و خیال و تلخی / گل سرخم تو ز شهر بلخی / بلخ از علم و هنر دریاهاست / زادگاه بوعلی سیناهاست و….» خواند و بیان داشت که فرزندان این آب و خاک بدانند که افغانی بودن افتخار بزرگیاست و افغانی بودن یعنی محور تمدن شرق باستان.
در بدو ورود قنبرعلی تابش به کابل، دانشگاه خاتم النبیین با گرفتن شب شعری، حضور و ورود وی را در کابل به جامعهی ادبی مژده داده و به یمن حضور وی تعدادی از افراد و اشخاص از طیفهای مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ادبی گرد هم آمدند، شعر خواندند، سخن گفتند، نقد کردند و حرفهای نگفتهی این شاعر مهاجر دیار غربت را شنیدند و در فضای رمضانی کابل ورودش را به کشورش خوش آمد گفته و از کارنامهی ادبی فرهنگی وی گرامیداشت به عمل آوردند.
گفتنی است که قنبرعلی تابش از شاعران و نویسندگان معاصر کشوردر سال ۱۳۴۸در قریه سنگشانده از توابع استان غزنی افغانستان متولد شد، او تحصیلات ابتدایی اش را در ایران به اتمام رسانیده وی لیسانس ادبیات از دانشگاه المصطفی و لسانس و فوق لسانس از دانشگاه باقراالعلوم قم دارد و در حال حاضر نیز دانشجویی دکترایی علوم سیاسی از همین دانشگاه میباشد.
ازاین شاعرمعاصر کشور تاکنون بیش از ده مجموعه شعر، داستان و مقاله به زیور چاپ آراسته گردیده است که مجموعهای دل خونین انار آخرین کار در کار نامهی ادبی وی تا اکنون است.