چرا سکوت محمد «محقق» شکست؟

معاون دوم ریاست اجرائیه، که در جسارت و جرات از نادرترین شخصیت‌های سیاسی افغانستان بشمار می‌رود؛ در چند سال گذشته تلاش نمود تا با تیغ منطق؛ تدبیر و خرد ورزی حقوق مردمش را مطالبه و با عقلانیت و گفتمان، «شاه‌رگ»های خیانت، ظلم و تبعیض‌های سیستماتیک را در وطن قطع نماید.

اما متاسفانه گوش رئیس‌جمهور با خواسته‌های تیم اصلاحات و همگرایی احساس بیگانگی کرد و سرانجام این امر باعث گردید که پس از بیش از دو سال؛ سکوت ناشی از تعصب و تبعیض در تعامل سیاسی، عدم هیچ قاطبه و قاعده و تعهد در رئیس‌جمهور؛ محمد محقق هفته گذشته سکوتش را بشکند و در مصاحبه با رسانه‌ها؛ رئیس‌جمهور غنی و تیمش را با لحن تند، انحصارگر؛ مطلق‌العنان و افسار گسیخته؛ شاه بلا منازع و اسلام‌چور خطاب نماید و بعضا وزیران کابینه‌اش را «اَبَر وزیران» فرا قانونی بخواند.

محمد محقق پس از پیروزی مقاومت و دوران دموکراسی بخوبی نشان داد که مرد همه فصول بوده، تاریخ زندگیش مملو از فراز و نشیب‌های تلخ و شیرین است.

وی پس از مزاری محبوب‌ترین چهره سیاسی و انقلابی در میان مردم هزاره بود، محبوبی که همه تار و پودش را جهاد و مقاومت و همه‌ی دغدغه‌ی زندگی‌اش را وطن و مردمش تشکیل می‌داد.

عکسهای دوران جهاد و مقاومتش را که نگاه کنیم اورکوت امریکایی، دستمال چریکی، ریش انبوه و هیکل حماسی‌اش او را از همه متمایز ساخته است، همان جهاد و مقاومتی که خیلی‌ها از سر کوچه‌ی‌شان هم آن طرف‌تر نرفته‌اند.

محقق رهبری است که مردمش وی را خودی‌ترین و نزدیک‌ترین شخص بخودشان می‌دانند.

گرچه محقق در دو سال گذشته وضعیت سختی را سپری کرده است‌؛ حق‌کشی‌ها و تبعیض‌ها در حق مردم و قهرمانان جهاد از تمامى اقوام با هم برادر کشور همیشه مایه رنج ایشان بود؛ اما بخاطر مصالح علیاى کشور تحمل می‌کرد.

سرانجام انحصار طلبی‌هاى بیش از حد حلقه انحصارگر قدرت او را وادار کرد که بخشى از نابسامانى‌هاى نظام را صریحاً با مردم به میان بگذارد و براى اصلاحات و احقاق حقوق مردم کمر همت ببندد.

حوادث چهار دهه گذشته ثابت کرده است که محقق مردی است که گذرگاه‌های تاریخی افغانستان را با صلابت عبور کرده است، پس از پیروزی جهاد و مقاومت، تاریخ کشور مدیون حضور و نقش‌آفرینی‌های مثبت او بوده و با توجه به تاریخ مبارزاتی وی؛ مطمئناً محقق و جهت‌هاى همراهش از این نبرد نیز سرافراز و پرصلابت بیرون شده و پرچم حق‌خواهی را که بر بلندای آرزوی‌های سرزمین آفتاب به اهتزاز درآورده؛ استوار خواهد نگهداشت.

این حرکت؛ تیم انحصار قدرت را مجبور به تن دادن به فیصله‌های توافق‌نامه حکومت وحدت ملی خواهد کرد.

در پایان می‌خواهم این را بگویم که آزادی بیان حق هر شهروند افغانستان است؛ اما این نکته را باید متوجه باشیم که مبادا به بهانه‌ی آزادی بیان؛ قلم و وجدان خویش را همانند برخی از سخنگویان ریاست‌جمهوری در خدمت غنی و تیم انحصارگر و فاشیستش به حراج بگذاریم.

حاجی شفق بلخابی

Author

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *