حکمتیار؛ پروسۀ صلح برای جنگ
گلبدین حکمتیار بعد از اینکه قهرمان ملی احمد شاه مسعود به او در پنجشیر پناه داد و او را به تاجیکستان فرستاد و بعد به ایران رفت و بعدها در پاکستان مسکن گزین شد و حکومت پاکستان برایش در کمپ «شمشتو» پناهگاه داد؛ همواره استراتیژی پاکستان را تعقیب میکرد و یگانه کشوری که تا حال هم شاید روابط سیاسی با آن داشته باشد، همین پاکستان است.
او بعد از ترک افغانستان نزدیک به دو دهه؛ دیگر به کشور برنگشت و در این دو دهه بارها مسوولیت حملات انتحاری در افغانستان را به عهده گرفت و ویدیوهایی به رسانهها فرستاد و در این ویدیوها و پیامهای عیدی خود همیشه شیعهها را تهدید کرد.
به گزارش خبرگزاری خاورمیانه؛ سال ۱۳۹۲ حکمتیار در یک پیام عیدی خود گفته بود «بزودی روزی فرا خواهد رسید که «هزارهها» در هیچ کنار کشور پناهگاه نخواهند داشت»؛ این اظهار نظر در مقابل هزارهها از زمان جنگهای داخلی سرچشمه میگیرد و به زمانی بر میگردد که کابل را «راکت»باران میکرد و بعد از یکونیم دهه دموکراسی، تا حال هم نمیداند که قانون در افغانستان عوض شده و حال هر کس میتواند در هر جایی زندهگی کند.
- حمکتیار قبل از اینکه به پروسه صلح بپیوندد از گروه تروریستی داعش اعلام حمایت کرد.
حزب اسلامی به رهبری وی در جنگهای داخلی هم متهم به نقض حقوقبشر است و نامش در لیست سیاه امریکا قرار داشت و بارها مسوولیت حملههای انتحاری در کابل را به عهده گرفته بود و یکبار به رسانهها هم گفته بود که «از امت محمد نباشم که در موجودیت امریکاییها به افغانستان بیایم» چرا و چگونه وارد افغانستان شد و این همه سالها کجا بود؟ چرا یکباره در لغمان ظاهر شد؟ تا حال در هیچ کنفرانس مطبوعاتی به این پرسشها و پرسشهای دیگر پاسخ نداده است؛ اما همه میدانند که حکمتیار سالها در ایران و کمپ شمشتوی پاکستان زندهگی میکرد و از شمشتو به لغمان آورده شد.
حمایت حکمتیار از داعش قبل از پیوستن به پروسۀ صلح، کینهتوزی در مقال شیعههای افغانستان و اتفاقات اخیر که تا حال در کابل و افغانستان بیپیشینه بوده؛ واقعاً برای همه جای سوال است که به یکبارهگی با آمدن حکمتیار اتفاق افتاد، از حمله بر مسجد الزهرا تا مسجد امام زمان؛ تا حال کسی برای این پرسشها پاسخ نیافته و یا کسانی که پاسخ یافتهاند نمیتوانند چیزی بگویند.
- بحث حملات انتحاری را که حزب اسلامی به عهده گرفت، چه کسی باید پاسخ بدهد؟ حزب اسلامی، حکومت، شورای صلح و یا نهادهای حقوقبشری؟
در میان این حملات که در طول ۱۷ سال رخداده؛ چند حمله انتحاری را حزب اسلامی به عهده گرفته بود که یکی از آنها؛ انتحاری بر فروشگاه فاینست بود که در این حمله تعداد زیادی از شهروندان کشور به شمول پروفیسور حمیده برمکی، داکتر یما مسعود و چهار فرزندش کشته شدند و همواره فامیل برمکی، گلبدین حکمتیار را عامل این حمله عنوان کردند.
با آمدن حکمتیار به کابل، موجی از اعتراضات شکل گرفت؛ از فعالین جامعه مدنی تا شاعران و نویسندهگان اعتراضهای مدنی راهاندازی کردند و یک جمع از شاعران؛ حکمتیار را قاتل قهار عاصی میدانند و امرالله صالح رئیس پیشین امنیت ملی هم در یادبود از بیستودومین سالروز مرگ قهار عاصی گفته بود، حکمتیار بیست سال پیش در قلب و ذهن مردم افغانستان کشته شده است. صالح میافزاید :«زمانی که «راکتِ کور گلبدین» قلب عاصی را درید، افکار او را برای همیشه جاویدان ساخت.»
این همه اعتراضها به اینجا ختم میشود که حکومت با حکمتیار صلح کرده و مردم افغانستان و خصوصاً کابلیان تا حال با این رهبر جهادی صلح نکردهاند.
حکومت که بیشتر غلجاییها در آن اقتدار دارند؛ حکمتیار را به هر ترفندی که بود با حمایت امریکا و عربستان به کابل آوردند و برایش مکانی مجلل در پایتخت تعیین کردند تا زندهگی کند؛ ولی حزب اسلامی و آقای حکمتیار بیست و چند سال از دیگر احزاب عقب است و این عقب ماندهگی در سیاست برای این حزب نگرانکننده است.
از سویی هم؛ همین مشاورین این حزب مشورههای بد برای حکمتیار میدهند، گاهی به زبان فارسی دری انتقاد میکند و گاهی به سران حزب جمعیت و گاهی هم به زنان که واقعاً این برای یک سیاستمدار کار مناسب نیست؛ اما این راه تنها راهی است که عقبماندهگی سیاسی را با بر سر زبان افتادن، جبران کند.
شورای عالی صلح که خود را عامل اصلی آوردن حکمتیار به بدنه نظام معرفی میکند؛ حالا باید به مردم افغانستان پاسخ بدهد که چند درصد افغانستان امن شده است و تا حال چه تعداد از اعضای حزب اسلامی از صفوف طالبان مسلح جدا شده و به حکومت پیوستهاند و یا در حمایت حکمتیار از داعش؛ هیچ عضو حزب اسلامی به این گروه تروریستی نپیوسته است و اگر پیوسته تا حال کسی دوباره به حکومت آمده و سلاح خود را تسلیم کرده است؛ اگر نکرده است واقعاً حکمتیار در اینکه به پروسه صلح پیوست، حکومت افغانستان چه بدست آورد؟ و آیا ظهور ناگهانی داعش در کابل بعد از سکونت رهبر حزب اسلامی در پایتخت، سوالبرانگیز نیست؟