بازتاب عوالم در «کشفالمحجوب» و آثار سنایی
«ابوالمجد مجدود ابن آدم سنایی غزنوی در سال ۴۵۹ ه. ق در غزنی بهدنیا آمده و در سال ۵۲۹ ه. ق در غزنی درگذشت.
در آغاز جوانی شاعر درباری بود، به مدح مسعود و بهرام میپرداخت؛ اما پس از سفر به خراسان و دیدار با مشایخ و صوفیان، اندیشه و فکرش دچار تحول شد؛ بعد از این سفر، به اندیشههای عرفانی گرایید که در عرصه اندیشههای عرفانی اثرهای مهم و ماندگار در ادبیات فارسی پدید آورد.
سنایی در آغاز سرایش از شیوههای سبک عنصری و فرخی پیروی میکرد؛ اما در مرحله دوم تجربه ادبیاش که بعد از دیدار با مشایخ خراسان شکل گرفت، وارد تجربههای عرفانی شد که طبعاً شیوه و سبک در تجربههای عرفانی با شیوه و سبک عنصری و فرخی تفاوت میکرد.
بنابراین سبک شعر سنایی از رویکرد بیرونگرایانه سبک خراسانی نسبتاً درو شد و وارد تجربههای انتزاعی و درونگرایانه شد.
سنایی در سبک و سرایش شعر عرفانی چه در قصاید و چه در غزل از نخستینهای شعر فارسی است که بر شاعران عارف بعد از خود تاثیرگذار بودهاست.
آثار سنایی غزنوی
سنایی علاوه بر دیوان قصاید و غزلیات و رباعیات و مقطعات، که شامل حدود چهارهزار بیت است، چند اثر منظوم دیگر دارد که عبارتند از:
۱ـ حدیقهالحقیقه سنایی، یا الهینامه یا فخرینامه: از مهمترین مثنویهای سنایی است که در ایجاد منظومههایی از قبیل «تحفه العراقین» خاقانی و «مخزنالاسرار» نظامی اثر مستقیم داشتهاست.
تعداد ابیات حدیقه در نسخههای مختلف متفاوت است، از حدود پنجهزار بیت تا حدود دوازده هزار بیت.
۲ـ سیرالعباد الی المعادسنایی: منظومهای است رمزی و عرفانی که در آن نوعی سفر به عالم روحانیات بیان شده و متجاوز از هفتصد بیت است.
۳ـ کارنامه بلخ یا مطایبهنامه سنایی: منظومه کوتاهی است در حدود پجنصد بیت که سنایی بههنگام اقامت در بلخ سروده و در آن به گوشههایی از زندگی خویش و پدرش و بعضی از معاصرانش پرداختهاست.
۴ـ تحریمهالقلم: مثنوی کوتاهی است در حدود صد بیت که خطاب به قلم سروده و سپس وارد بعضی از مسایل عرفانی میشود.
۵- مکاتیب سنایی: مجموعهای است از آثار منثور سنایی.
اما مثنویهای، طریقالتحقیق، عقلنامه، عشقنامه و سناییآباد و … که منسوب به سنایی پنداشته میشد، امروزه مشخص شده که نمیتواند از آثار سنایی باشد.
زندهگینامه هجویری
هجویری علی ابن عثمان جلالی هجویری غزنوی در آخر سده چهار در غزنه بهدنیا آمد و در آخر سده پنج (پس از سال ۴۷۰ ه. ق) در لاهور درگذشت.
هجویری از بزرگان صوفیه است، با بسیاری از مشایخ و متصوفان دیدار و گفت وگو داشته است.
از هجویری تنها کتاب «کشفالمحجوب» بهجا مانده است، اگرچه ایشان در این کتاب ادعا کرده که افرادی دیوان شعر و تالیف «منهاجالدین» او را بنام خود کردهاند.
کشفالمحجوب از قدیمترین مرجعها درباره تصوف در زبان فارسی است.
هجویری در این کتاب به حقیقت و معنای تصوف پرداخته، اصطلاحها، لفظها، آداب و رسوم فرقههای تصوف را توضیح داده؛ در ضمن به احوال و مذاهب تعدادی زیادی از مشایخ نیز توجه کرده است.
کشفالمحجوب از نظر سبک و شیوه نوشتاری روان، بی تکلف و بی حشو و زواید است که از این نگاه در تاریخ نثر فارسی نیز میتواند جایگاهی داشته باشد.
بحث عوالم در کشف المحجوب و آثار سنایی غزنوی
اگرچه در عرفان غیر از عوالم چهارگانه از عالمهای دیگر نیز سخن رفته است؛ اما مهمترین عوالم که در عرفان بازتاب یافته، عوالم چهارگانه است که: لاهوت، ملکوت، جبروت و ناسوت است.
در کشفالمحجوب و آثار سنایی بحثهای مستقل درباره عوالم صورت نگرفته، بلکه در متن و بیتها بدون توضیح به عنوان یک کلمه آمده است.
هجویری و سنایی از کاربرد لاهوت، ملکوت، جبروت و ناسوت در آثارشان نسبت به مخاطب طوری برخورد کردهاند که گویا مخاطب با عوالم چهارگانه آشنا است، بنابراین نیاز به توضیح و تفصیل ندارد.
عوالم در کشفالمحجوب خیلی اندک بازتاب داشته؛ اما در آثار سنایی نسبت به کشفالمحجوب بازتاب نسبتا بیشتر داشته است.
تا ترا در خاکدان ناسوت باشد میزبان
کی توان لاهوت را در خانه مهمان داشتن (سنایی، قصیده ۱۴۴)
کی ز لاهوت خود بیابی بار
تات ناسوت بر نشد بر دار (سنایی، در توحید باری تعالی، باب اول، حدیقه…)
ملکوت جهان نخست بدان
پس خبرده ز مالک ملکوت (سنایی، قطعه ۳۸، دیوان اشعار)
متفرد به خطه ملکوت
متوحد به عزت جبروت (سنایی، اندر نعت پیامبر، حدیقه…)
مریم به مجاهدت از کل اوصاف فانی شد و به بقای لاهوت پیوست (هجویری، بحث فی الفنا و البقا، کشف المحجوب).
یعقوب «یسنا»، استاد دانشگاه