در «سقوط» و «بازپس» گیری مناطق، چه رازی نهفته است؟

در اواخر حکومت حامد کرزی بود که طالبان مسلح حضورشان را در شماری از مناطق قوت بخشیده و فعالیت خود را بیشتر از گذشته گسترش دادند.

0,,17781852_304,00

اما با روی کار آمدن حکومت وحدت ملی و مشکلات ناشی از تقسیم قدرت بین دو رهبر، در کنار اینکه بسیاری از کارها را به حالت تعلیق درآورده و هر روز به مشکلات اقتصادی و زنده گی مردم افزوده میگشت، ظهور داعش و فعالیت های بیشتر سیاسی و امنیتی طالبان مسلح را نیز به دنبال داشت.

همزمان با جشن و سالگرد یک سالگی حکومت وحدت ملی، طالبان مسلح در روزهای عید قربان سال گذشته و زمانی که رهبران حکومت و مقام های امنیتی کشور سرگرم بازدید و سفرهای خود بودند، شهر کندز را به تصرف در آورده و اقدامی بزرگ رقم زدند.

با توجه به اینکه طالبان مسلح بر شماری از ولسوالی ها و مناطق کشور تسلط داشته و به صورت رسمی حضور داشتند؛ اما این برای اولین بار بود که یک شهر بزرگ را در عدم حضور فرمانده پولیس و والی آن به کنترول گرفته بودند.

29963FC2-63AC-4B71-9610-31A5BEEB9F7B_w987_r1_s

این شهر (کندز) بعد از دو هفته نبرد سنگین دوباره به کنترول نیروهای امنیتی و دولت درآمد؛ اما قدرت طالبان مسلح و یا ضعف حکومت را به رخ کشید.

بعد از این سقوط و بازپس گیری، داستان «بده و بگیر» مناطق و ولسوالی های مختلف در شمال، جنوب، شرق و غرب کشور بین طالبان مسلح و نیروهای امنیتی آغاز شد.

نکته قابل توجه در زمان و بعد از سقوط کندز، حضور سرپرستان در اداره های امنیتی و عدم مسوولیت پذیری یک سرپرست بود که برای مدتی طولانی در کش و مکش های رهبران حکومت وجود داشت.

حال با گذشت نزدیک به دو سال، طالبان مسلح؛ سال ۱۳۹۵ را به سالی سخت برای نیروهای امنیتی تبدیل کرده اند، از ابتدای این سال و بر اساس خبرنامه های متعدد و روزانه وزارت های دفاع و داخله، در بیشتر از ۶۰درصد ولایت های کشور عملاً جنگ و نبرد جریان داشته و دارد.

EEB9E2B8-E2D4-4E1F-A42D-F8BB8BA67BA5_mw1024_mh1024_s

از ابتدای سال روان، طالبان مسلح فعالیت های خود را گسترش داده و بر اساس تحرکات تازه شان، مناطق مهمی را در اختیار گرفتند و جنگ را دوام دادند.

طالبان مسلح در سال روان عملاً در چهار جبهه شمال، جنوب، شرق و غرب مصروف نبرد با نیروهای امنیتی هستند و بعد از سقوط سال گذشته کندز، تحرکات خود را در این ولایت و دیگر ولایت های شمالی کشور دوام دادند.

بعد از سقوط سال گذشته کندز تا حال، هر آن بیم سقوط دوباره این شهر مردم را به هراس می اندازد در حالی که شماری از ولسوالی ها را به کنترول گرفته و بعد از مدتی کنترول آن را از دست می دهند و نیروهای امنیتی بر آن مناطق حاکمیت می یابند.

در عین حال، شماری از ولسوالی های بغلان، هلمند، ننگرهار، غور و چند ولایت دیگر در نتیجه درگیریها بین دولت و طالبان مسلح «دست به دست» می شوند.

اما چرا دولت پیش از سقوط اقدام نمی کند که بعد از سقوط و قدرتنمایی طالبان مسلح، بلافاصله مناطق را دوباره به کنترول خود در می آورد؟ آیا مگر مصارف نگهداری مناطق کمتر از عملیات برای بازپس گیری آن نیست؟ آیا زمانی که طالبان مسلح با حمله تهاجمی، یک منطقه را به کنترول خود در می آورند، هیچ صدمه و خسارت مالی بر ادارات دولتی وارد نمی کنند که دولت بعد از بازپس گیری باید مصرف دیگری نیز برای بازسازی آن مناطق انجام دهد؟

در پاسخ به این سوال ها، منابعی در ولایت های کشور معتقدند که سهل انگاری و عدم توجه حکومت مرکزی و محلی از عوامل سقوط ولسوالی هاست.

به اعتقاد این منابع، دولت و نیروهای امنیتی و حکومت محلی از تهدیدها و ولسوالی های زیر خطر سقوط به خوبی آگاهی دارند؛ اما بنابر برخی معاملات از اقدام پیش از سقوط، خودداری می کنند.

به باور این منابع، مصارف بازپس گیری مناطق خیلی بیشتر از مصارف نگهداری آن است؛ در حالی که در زمان سقوط مناطق، بسیاری از تجهیزات، اسلحه، مهمات، وسایط و امکانات در اختیار طالبان مسلح قرار می گیرد و در زمان بازپس گیری، هیچ کدام از این تجهیزات در مناطق وجود نداشته و طالبان مسلح آنها را با خود می برند و یا هم تخریب کرده و از مصرف دوباره آن جلوگیری می کنند.

شماری از نیروهای امنیتی نیز که از مناطق جنگی آمده اند از عدم توجه دولت به آنها شکایت داشته و هیچ دلیلی برای حضور در جنگ نمی بینند.

شمار زیادی از آنها برای حفظ سنگرشان، روزها گرسنه و تشنه به سر برده و شماری نیز از مجبوری جنگ را ترک کرده و یا به طالبان مسلح تسلیم می شوند.

این سربازان می گویند که در بسیاری مواقع اگر تجهیزات در اختیار داشته باشند، قادر هستند مناطق را در کنترول داشته باشند؛ اما تجهیزات آنقدر دیر در اختیار آنها قرار می گیرد که تمام نیروهای امنیتی از مناطق «عقب نشینی تاکتیکی» کرده و تجهیزات مورد استفاده آنها قرار نمی گیرد و برعکس که در اختیار طالبان مسلح در می آید.

در کنار این مسایل و مصارف مالی برای بازپس گیری، بهایی که قابل جبران نیست، «بهای خون» است که نیروهای امنیتی با این بها برای بازپس گیری مناطق آماده می شوند، در راه بازپس گیری مناطق از دست رفته، شماری از نیروهای امنیتی شهید و یا زخمی می شوند که جان آنها دیگر قابل برگشت نیست و دردآورتر این که در این بین، شماری از مقام ها نیز با سوءاستفاده از سربازان دلیر کشور و با نام «پولیس خیالی»، پول های هنگفت به جیب زده اند.

حال باید پرسید که در «سقوط» و «بازپس» گرفتن مناطق، چه رازی نهفته است که این قصه به «رمان» تبدیل شده و گویا به این زودی ها نیز پایان پذیر نمی ماند.

Author

About Author