در اعتراض به نارضایتی از حکومت در بغلان پرچم دوره مجاهدین برافرشته شد
شماری از شهروندان ولسوالی خوست ولایت بغلان در یک اقدام بی سابقه پرچم دوره حکومت مجاهدین را بر فراز دره فرغانبل این ولسوالی بر افراشتند و از نارسایی حکومت محلی برای رسیده گی به قضایا و جلوگیری از آزار و اذیت مردم از جانب زورمندان محلی اعتراض کردند.
محبوب الله غفاری معاون شورای ولایتی بغلان با تایید بر افراشته شدن پرچم سه رنگ دوره حکومت مجاهدین در ولسوالی خوست به خبرگزاری خاورمیانه گفت که مردم از ضعف حکومت محلی در رسیده گی به قضایا به تنگ آمده اند و با بلند کردن این پرچم، حکومت مجاهدین را نسبت به حکومت وحدت ملی بهتر پنداشتند.
به گفته آقای غفاری نارسایی حکومت محلی بغلان برای تامین امنیت و فراهم سازی زمینه های کاری دلایل هستند که باعث دلسردی مردم ازین حکومت شده اند. ” مردم ولسوالی خوست بخاطر اینکه برای حکومت وحدت ملی بفهمانند که آنان از اجراات حکومت محلی ناراض هستند بیرق دوره مجاهدین را در منطقه شان بر افراشتند”.
باشنده گان ولسوالی خوست می گویند بنابر نارضایتی آنان از حکومت محلی شان باعث شده است که به رسم اعتراض پرچم دوره جهاد و مقاومت درین ولسوالی بر افراشته شود.
شفیق الله احدی باشنده ولسوالی خوست می گوید: برخورد های سلیقوی حکومت محلی و ضعف در ادارات دولتی دلایل این اقدام بی سابقه در ولسوالی خوست است.
مقام های محلی در ولسوالی خوست نیز بر افراشته شدن پرچم دوره مقاومت را درین ولسوالی می پذیرند و ما دلیل آن را یادبود از سالروز شهادت استاد ربانی عنوان می کنند.
خلیل الرحمان رحیمی ولسوال ولسوالی خوست به خبرگزاری خاورمیانه گفت که مردمان ولسوالی خوست بمناسبت سالروز شهادت استاد برهان الدین ربانی بیرق دوره مقاومت را بر افراشته اند، نه بگونه اعتراض.
ولسوال خوست بیشتر ازین در مورد آنچه که مردم و وکلای شورای ولایتی ضعف و برخورد های سلیقوی در ادارات محلی آن ولسوالی می خوانند پاسخ ارایه نکرد و از صحبت بیشتر درین مورد خود داری کرد.
بلند کردن پرچم دوره مقاومت بی سابقه ترین اعتراض در ولایت بغلان است که از سوی باشنده گان ولسوالی خوست انجام می شود.
ولسوالی خوست در قسمت شرق ولایت بغلان موقعیت داشته و ۱۳۸ کیلومتر از شهر پلخمری مرکز ولایت بغلان فاصله دارد و باشنده گان آن اکثراً باسواد و اهل دانش هستند.
من ازهمان منطقه (قریه یی که بیرق مقاومت برافراشته شده) هستم این یک حقیقت است متأسفانه که مردم محل خودجوش همچویک برنامه را باراندازی کردنداالبته درین ۱۵سال اخیرنه تنهاضعف دربخش نظامی بلکه دربخش هایی ادارات ملکی وخدماتی نیزبوده نست به سایرنقاط کشوراندکی هم کارنشده وصدهانقطه ضعف دیگرمردم بیش ازحدازحکومت فاصله گرفتند.
من ازهمان منطقه (قریه یی که بیرق مقاومت برافراشته شده) هستم این یک حقیقت است متأسفانه که مردم محل خودجوش همچویک برنامه را راندازی کردنداالبته درین ۱۵سال اخیرنه تنهاضعف دربخش نظامی بلکه دربخش هایی ادارات ملکی وخدماتی نیزبوده نسبت به سایرنقاط کشوراندکی هم کارنشده وصدهانقطه ضعف دیگرمردم بیش ازحدازحکومت فاصله گرفتند.
ناکارایی ادارات محلی دولتی و برخورد جانبدارانه در شهرستان خوست، استان بغلان!
ازاینجا شروع میکنم که سالهاست مردمان دهکدههای بالایی وادی فرغانبل این شهرستان برای کارمندان ادارات محلی خصوصاً فرماندهی امنیهی آن به بهانهی های گوناگون “باج” میپردازند. با کمال تٲسف باید گفت که فرماندهان امنیهی این شهرستان بهاساس زدوبندها و مصلحتهای فردی بهکار گماشته میشوند و همواره بر مردم “ستم” میکنند.
با آنکه دولت در چارچوب وزارت داخلهی کشور برای رنجرهای دست داشتهی پُلیس در هر شهرستان ماهانه مصارف سوخت، ترمیم، نگهداری، … میپردازد، سربازان فرماندهی امنیهی شهرستان خوست با بیشرمی تمام برای احضار مجرم و متهم موترهای کرایی را در بدل سه تا پنج هزار افغانی بهکرایه میگیرند و با کش و فش تمام پس از گذشت دهها روز از شکایت وارد دهکدههای بالایی این شهرستان جهت گرفتاری مجرم و متهم میشوند و جدا از پول کرایهی موتر حامل خود، از مردم آنجا بالاتر از هزار افغانی برای هر سرباز، بهنام “محصول” پول میستانند درحالیکه اکثراً شکایتها توسط ریش سفیدان منطقه فیصله هم شدهاست، که در هیچ جای قوانین نافذهی کشور اخاذیهای اینچنینی جایگاه ندارد در عین حال همه سربازان پُلیس در بدل حقالزحمهی مناسب و از قبل تعین شده، بهمسوولیت گماشته شدهاند.
ندامتوارانه ادامه باید داد که این اواخر شدت بیبندوباری در قسمتهای متذکرهی وادی فرغانبل شهرستان خوست بهاوج خود رسیدهاست تا آنجا که اوباشان بیپا و سر و تا دندان مسلح از قسمتهای گوناگون این شهرستان وقت و بیوقت آمده دست بهبیعزتی ناموس مردم این ساحات میزنند با آنکه باشندهگان آن محل جهت بررسی وضعیت، جلوگیری از استفادهی اسلحهی غیرقانونی و دادن حق به حقدار به فرمانداری و فرماندهی امنیه شکایتهایی پیهمی داشتهاند، اقدامات ادارهی محترم فرماندهی امنیه منفی و جانبدارانه بوده است و این کار ناعادلانه و جانبدارانه سبب برانگیخته شدن خشم اهالی یادآوری شده گشته است تا اینکه خود دست به سلاح برده و آمادهی پاسخدهی بیبندوباران و دفاع از حقوق و نوامیس خویش شوند.
پیام مردمی را برای رسیدن بهگوش ادارات ذیربط در بغلان اینگونه مینگارم که؛ از خواب غفلت بیدار شوند و جلوی فساد افراد گماشتهگی خویش را در ادارات دولتی محلی بگیرند تا شاهد وقوع شرمندهگیهای ازاین قبیل نباشیم و اینرا هم بدانند که دوران شاهی گذشتهاست و برخورد جانبدارانهی حکومتیها، بههر هدفی که باشد پذیرفتنی نیست و کسانیکه “نفع” خود را دراین بیعدالتی دیدهاند، باورمند شوند که در خطای کلی بهسر بردهاند و میبرند و حوصلهی مردم را بیشتر ازاین، بهآزمایش نگیرند.
هرچند باشندههای بالای فرغانبل که شامل دهها دهکدهی بزرگ و کوچک میشود، سالهای پیش با چنین برخورد غیر عادلانهی مقامات حکومتی مواجه شده بودند که این ساحهی مذکور را از دایرهی فرمان حکومت بهکلی بیرون نموده بودند و خودشان با پا در میانی بزرگان و تشکیل کوچک ساحوی که داشتند، پای اوباشان بیرونی را ازاین قسمت قطع و شکایتها را طوری فیصله میکردند که صد مرتبه رضایت مردم را نبست بهفیصلههای امروزی ادارات محلی، بههمراه داشت. امیدواریم دراین زمینه توجه همه جانبه صورت گیرد در غیرآن، بازهم تٲکید میشود که دوران شاهی گذشته است و مردمِ بهستوه آمده پروای چار سرباز “قانون شکن” و “پول ستان” را نخواهند داشت!
با درود و ارج، بهرام پولادین
خلیل الرحمان رحیمی در ابتدا که مقرر شد مردم خصوصاً طبقهی جوان ازش حمایت کردند و فکر میکردند که فرصت خوبی است تا استعداد جوانان بهکار گرفته میشود. با کمال تٲسف که این آدم چنان ناکاره و تنبل است که حتی میشرمیم که حداقل بهنمایندهگی از جوانان، بههمهچیز مسخره کرد. بههرحال، زور کاکا است که انگور در تاکها است و تا رامین و اطرافیانش برر دایرهی قدرت باشند، این آدم ولسوال/فرماندار خواهد بود. ضمناً تٲکید میکنم که برافرازی پرچم دورهی مجاهدین بهاعتراض علیه حکومت ناکام و ناکاره بوده است و هیچ ربط بهسالیاد استاد ربانی ندارد.
ای عزیزان ! بیاید دربهار سیر گل وگلزار اندراب = لالــــه وریحــان بروید کوهسار اندراب
دره کشـــــن آبادش بی نظیر است در جهـــان = آب هفت رنگــــــش آید زچشمه سار اندراب
پلخــــواه بــنو وسرپل ومیروا کنــــید تماشا = باغهایـش پرزبلبلان وهم دره مشکبار اندراب
آرزو واودا را گویم کاروان ســرای باد صبا = نسیم سحر درکوه هندوکش بود عطار اندراب
ارزنگان ولین وباغجباغ چوساقه گل درمیان =صیادها وخانقاوسنگبران است افتخار اندراب
ده صلاح وبراتاودهزک چون بوته گل دربوستان = چــــــــــون آشیانهءبلبلان خوش خوان نوبهار اندراب
قاصان وشهشان چون سرو بود سبزوخرم = هم نظیرگلهای رنگارنگ دره پل حصار اندراب
ده یک و قزه وسراب ومندان بوقلمون شمات = پکنــــــــــدی ودریشو وتغانک قریه های پرآبشار اندراب
کوه هایش سربه فلک پرازبرف مزین بود = ببـــــــــین بس عجب آهوی خوشنهادومشک ختن داراندراب
آب دره هایش آید شفاف از میان سنــــگ = بی مانند درجـهان ماهی بی خارو خالدار اندراب
ازدره هایش اشک ریزد زهجــــــــران بهار = پرازسبزه و گـــــــــــلزار شود جویبار اندراب
نیک وصف کـنم گیـلاس وبلخی اش رابی شمار = سیب مشهورش اسـت میوه بر بار اندراب
فرزندان بس قهـرمانش در سنگرهای جهاد = گلگون قباء بود رفـتن زیر خاک شعار اندراب
روس وانگلــــــیس را راندند زافغانســـتان = چون شــــــــــــــــیر دلاوران سپهسالار اندراب
مهـــــــــد علم ودانش از نخبه گان اندراب = شیخ الحـــــدیث عبدالقاهر فرزند نامدار اندراب
دامن جهل برچیده شد ازهرگوشه وکنار = زفییض علم وعرفان شد چراغان شب تار اندراب
هر که یکبار آید سیر گل وگلزار اندراب = شایق ازبوی عطـــرش باشد سالها خمار اندراب
واصف آن فرزانه فـــــــــرزند باوفایـــــــــــــــــش است “شایق الله”زادهء متدین عالی تباراندراب